چشمان معصومانه زینب در انتظار کمک خیرین کشور

در یکی از خیابان های جنوبی شهر سمنان خانواده ای آبرومند زندگی می کنند که مشکلات زندگی و هزینه های درمان فرشته کوچکشان فشار زیادی به آنها وارد کرده است.

وقتی وارد خانه آنها شدم صدای نفس های شمرده شمرده نوزاد ۹ ماهه کودک این خانه توجهم را به خود جلب کرد. مادر زینب می گفت از روزی که نوزادش چشم به دنیا باز کرده است دچار اختلال در سیستم مغز بوده به گونه ای که در حال حاضر امکان خوردن شیر و غذا از دهان برایش غیرممکن است.

مادر زینب سهل انگاری عوامل بیمارستان را در هنگام تولد او علت این اختلال می داند و می گوید:

روز تولد زینب وقتی برای زایمان به بیمارستان مراجعه کردیم چون درد زیادی داشتم و سنم بالا بود کادر درمانی را التماس کردم تا عمل را به صورت سزارین انجام دهند که آنها مخالفت کردند و گفتند بهتر است به صورت طبیعی انجام شود. از آنها خواستم که به بیرون بروم و برگردم اما مخالفت کردند. با آنکه قبل از عمل گفته بودند آقای دکتر “ر” برای عمل خواهد آمد در هنگام عمل گفتند وی شیفتش را تغییر داده و دکتر دیگری برای عمل می آید که من او را نمی شناختم. وقتی زینب متولد شد درست متوجه نشدم که چه اتفاقی افتاده اما احساس کردم نبض بچه نمی زد (گریه) و او را با دستگاه بیرون آوردند و بلافاصله به بیمارستان امیرالمومنین (ع) منتقل کردند.

۲۰ روز در بیمارستان امیرالمونین (ع) در کما بود و بعد از آن به هوش آمد که فقط دست و پاهایش را تکان می داد (گریه)، اگر سزارین می کردند این اتفاق نمی افتاد.

از او درمورد روزهای اول تولد زینب پرسیدم که گفت:

تا چند روز از کپسول اکسیژن تنفس می کرد و بعدا از آن جدا شد و او را به خانه آوردیم، البته تیم درمانی نحوه کار با دستگاه ها را به ما آموزش دادند. یکی از خیران که خدا حفظش کند به ما یک دستگاه ساکشن داد تا بتوانیم از آن استفاده کنیم. بعضی ها در بیمارستان به ما گفتند ممکن است یکسال دیگر بهتر شود، شاید چند سال دیگر و شاید هیچوقت، اگر نمی توانید از او نگهداری کنید او را به بهزیستی تحویل دهیم اما من به عنوان یک مادر نمی توانستم قبول کنم. (گریه)

چند بار هم او را به بیمارستانی در تهران بردیم و چند هفته در آنجا بستری بود که سرما خورد و عفونت کرد و بدتر شد و دوباره به اکسیژن نیاز پیدا کرد. البته فقط موقعی که نفسش تند شود از کپسول استفاده می کنیم و خیلی موقع ها هم او را به بیمارستان می بریم.

مادر زینب در مورد نظر پزشکان هم اینطور گفت:

آنها گفتند با خداست. چون قسمتی از مغزش آسیب دیده است و نمی تواند دستور بدهد بخندد، گریه کند و یا غذا را فرو ببرد. گفتند رشد خوبی دارد اما ممکن است با گذشت زمان بهبود پیدا کند. گفتند باید دعا کنی خوب شود(بغض)

او درباره هزینه های درمان زینب هم توضیح داد:

هزینه های درمان او سنگین است و در پرداخت آنها مشکل زیادی داریم. شوهرم کارگر است و سه بچه دیگر هم داریم که همه آنها درس می خوانند. اندک درآمد شوهرم که اگر اضافه کار هم داشته باشد و به خودش فشار بیاورد حدود یک میلیون می شود را برای زینب خرج می کنیم. من فقط از خدا می خواهم زینب هرچه زودتر خوب شود. امیدوارم کسی به فریادمان برسد. البته کمیته امداد تمام تلاش خود را می کند تا کمک بیشتری به ما کند اما کمکهای آنها برای ما بسیار کم است ولی می دانم آنها هم توانشان همین است. بهزیستی هم چندبار به ما کمک کرده ولی می گویند چون بودجه ندارند نمی توانند دخترم را تحت پوشش بگیرند. از مردم و مسئولان می خواهم بخاطر حال زینب و برای رضای خدا به ما کمک کنند. هر بار غذا دادن به او به سرنگ، شیشه و ظرف هایی نیاز دارد که باید برای جلوگیری از عفونت زود به زود عوض شوند اما چون پول نداریم نمی توانیم بخریم و مجبوریم هر بار آنها را بشوریم و استفاده کنیم. الان هم دست به دامان ائمه و حضرت زینب (س) شده ام تا این مشکل را حل کند. واقعا نمی دانم چکار باید بکنم (بغض)

مادر این نوزاد ۹ ماهه ادامه داد:

یک دختر هم دارم که چهارسال است عقد کرده اما به دلیل نداشتن جهیزیه نتوانسته عروسی کند. البته خودش گفت من تا زمانی که زینب خوب نشود جهیزیه نمی خواهم و کمکی که از سوی کمیته امداد برای جهیزیه او انجام شده بود را به زینب هدیه کرد. اما می دانم او دوست دارد بعد از چهارسال ازدواج کند و به خانه شوهرش برود.

هنگامی که مادر زینب در حال صحبت کردن بود با شنیدن صدای نفس های این نوزاد و دیدن چهره معصومانه او که به سقف اتاق نگاه می کرد بغض گلویم را گرفت و نتوانستم خودم را نگه دارم و از اتاق خارج شدم.

وقتی از اتاقی که زینب در آن بود بیرون آمدم، به خانه کوچک و محقر آنها نگاه می کردم که با چه سختی زندگی می کردند. چادرهایی کهنه که به عنوان پرده بین درها زده شده بود و پنجره هایی که شیشه نداشتند. آشپزخانه ای کوچک که در راهرو قرار داشت با چند ظرف و لیوان معمولی. وقتی این خانه را می دیدم از یک طرف ناراحت تر می شدم که با این وضع زندگی باید نگران حال زینب هم باشند و از طرفی دیگر خدا را به خاطر سلامتی و نعمتهایی که به من داده بود شکر می کردم. کاش آنهایی که غرق در شادی و نعمت بودند کنار من حاضر بودند تا شاید دیگر کفران نعمت نکنند.

راه های کمک به “زینب”

از آقای قدرتی معاون کمیته امداد شهرستان سمنان سوال کردم اگر کسی بخواهد به زینب کمک کند چگونه باید این کار را انجام دهد که پاسخ داد:

برای هرفرد مددجو شناسه ای جهت واریز کمک ها و هدایای مردمی درنظر گرفته شده است که نیکوکاران می توانند برای کمک به روند درمان “زینب” با شناسه ۱۱۶۰۰۶۱۵۰۵ از روش های زیر اقدام نمایند؛

– مراجعه به پایگاه اینترنتی ستاد اکرام استان سمنان به نشانی WWW.EKRAMSMN.IR  با استفاده از کد شناسه

– با استفاده از دستگاه های کارتخوان (ATM) بانک ملت به این صورت که ابتدا گزینه انتقال وجه را انتخاب نموده، سپس شماره کارت مقصد ۶۱۰۴۳۳۷۷۷۰۰۲۵۸۸۸ را وارد کرده و پس از انتخاب مبلغ مورد نظر، شماره شناسه مذکور را وارد نمایند تا مبلغ برای درمان زینب اختصاص یابد.

– ساده ترین روش از طریق کد دستوری موبایل (ussd) برای این منظور کد #۰۰۲۱*۷۴۱* را شماره گیری کنید( در این روش داشتن رمز دوم کارت بانکی مورد نیاز است، ضمنا در این روش عدد ۱ را برای تایید پرداخت وارد نمایید)

– واریز مبالغ در بانکهای ملت به شماره حساب ۳۵۹۰۳۵۹۰۴۹ با داشتن شماره شناسه واریز مذکور

– در صورتیکه به هر علت موفق به واریز وجوهات نشدید به کمیته امداد شهرستان سمنان واقع در بلوار ۱۷ شهریور- جنب سرپرستی بانک ملت استان سمنان مراجعه نمایید و یا با شماره ۳۳۳۴۲۵۲۵ ستاد اکرام شهرستان سمنان تماس بگیرید.

(لازم به ذکر است در تمام مراحل فوق وارد کردن شناسه واریز ۱۱۶۰۰۶۱۵۰۵ الزامی می باشد.)

نیکوکاران عزیز جهت کمک به درمان “زینب” همچنین می توانند از طریق تماس با شبکه اطلاع رسانی مرآت به شماره۳۳۳۴۰۳۰۳  نسبت به کسب اطلاعات بیشتر اقدام نمایند.

منبع: