گیل و دیلم | با این حال، انتشار خبر برگزاری «نمایشگاه برزخ» در قم – شهری که بهعنوان یکی از مهمترین کانونهای تولید فکر دینی در ایران شناخته میشود – نشان داد نهتنها بازنگری جدی در این نگاه صورت نگرفته، بلکه همان منطق ترسمحور در قالبی تازه بازتولید شده است.
آنچه اینگونه برنامهها را مسئلهساز میکند، صرفاً یک انتخاب هنری یا سلیقهای نیست، بلکه ریشه در چند خطای بنیادین دارد:
*تقلیل معارف عمیق دینی به تصاویر سطحی و خشن
آموزههایی چون مرگ، برزخ و قیامت در سنت کلامی، فلسفی و عرفانی اسلامی، موضوعاتی عمیق، چندلایه و نیازمند تبیین عقلانی و اخلاقیاند. فروکاستن این مفاهیم به چند ماکت، مانکن و افکت صوتی و نوری، در عمل به ابتذالکشیدن معارف اخروی و تبدیل آنها به نوعی «تونل وحشت مذهبی» است که بیش از آنکه آگاهیبخش باشد، هیجانزا و گذراست.
*جایگزینی گفتوگوی عقلانی با شوک عاطفی
نسل جدید، در معرض پرسشهای جدی درباره خدا، عدالت، رنج و معنای زندگی است. پاسخ به این پرسشها، نیازمند گفتوگوی صبورانه، مستند و محترمانه است. اما در چنین نمایشگاههایی، پرسشگرِ جوان نه دیده میشود و نه شنیده؛ او صرفاً مخاطب یک تجربه عاطفیِ شدید قرار میگیرد که قرار است از طریق ترس، «تأثیر تربیتی» بگذارد. تجربه تربیتی و پژوهشهای روانشناختی نشان میدهد که روشهای مبتنی بر ارعاب، نهتنها پایدار نیست، بلکه اغلب واکنش دفاعی، بیاعتمادی و حتی گریز از موضوع را به دنبال دارد.
*ارائه تصویری خشن و یکسویه از دین و خدا
در این فضاسازیها، خداوند و آخرت عمدتاً در قاب عذاب و انتقام تصویر میشوند؛ حال آنکه در متون دینی، خداوند «أرحم الراحمین» و آخرت، صحنه تجلی عدالت، رحمت و مسئولیت انسان معرفی میشود. تأکید افراطی بر وجه عذاب، بدون تبیین زمینههای اخلاقی و وجودی آن، چهرهای کاریکاتوری و هراسانگیز از دین به مخاطب عرضه میکند و با تأکیدات متعدد قرآن و سنت بر رحمت، مغایرت جدی دارد.
*نادیدهگرفتن کرامت و شرایط واقعی مخاطب
در شرایطی که بخش قابل توجهی از جامعه با مشکلات اقتصادی، فشارهای روانی و بیثباتیهای اجتماعی دستبهگریبان است، به جای تمرکز بر اصلاح ساختارهای ناعادلانه و بهبود کیفیت زندگی مردم، سرمایهگذاری روی ساخت «جهنم» و «برزخ» مصنوعی، حامل یک پیام ضمنی نگرانکننده است:
بهجای کاستن از رنجهای زمینی، رنجهای اخروی را پررنگتر کنیم تا مردم را «مهار» کنیم. چنین نگاهی، هم با شأن انسان بهعنوان موجودی صاحب عقل و اختیار در تضاد است و هم با تأکید دینی بر اقامه عدالت و رفع ظلم در همین دنیا.
با توجه به این نکات، اعتراض به نمایشگاههای «جهنم» و «برزخ» نه اعتراض به دین، بلکه اعتراض به تحریف چهره دین و تقلیل ایمان به ترس است. دفاع از شأن عقل، کرامت انسان و عمق معارف دینی، اقتضا میکند که نهادهای دینی و فرهنگی کشور، در سه سطح تجدیدنظر کنند:
در محتوا: بازگشت به تبیینهای عالمانه، رحمانی و مسئولانه از معارف اخروی، با استفاده از ظرفیتهای غنی فلسفه، کلام و عرفان اسلامی.
در روش: جایگزینی روشهای گفتوگو محور، پرسشپذیر و تعاملی، بهجای اقدامات نمایشی و شوکآور.
در اولویتها: تقدم بخشیدن به عدالت، اخلاق عمومی، صداقت مدیریتی و بهبود کیفیت زندگی مردم، بهعنوان جدیترین «تبلیغ دینی» در عمل.
قم، اگر قرار است قلب تپنده اندیشه دینی باقی بماند، شایسته آن است که بهجای تبدیلشدن به صحنه آزمایشهای ترسمحور، میزبان نمایشگاههای کتاب، اندیشه، هنر متعالی، میزگردهای پاسخ به شبهات و گفتوگوهای آزاد و مسئولانه باشد.
از «جهنم فومن» تا «برزخ قم»، یک خط فکری نادرست مشترک دیده میشود:
ایمانی که بر ارعاب بنا شود، نه معرفت میآفریند، نه آرامش، نه مسئولیت اخلاقی.
جامعه امروز، بیش از نمایشگاههای ترس، نیازمند امید، عدالت، صداقت و گفتوگو است؛ و اینهاست که میتواند ایمان را ژرف، پایدار و انسانی کند.
محمودرضا حقیقت
۱۴۰۴/۰۹/۰۷





دیدگاهتان را بنویسید