گیل و دیلم | بالاخره پس از هفتهها حملات هماهنگ از سوی مجلس، صداوسیما و چهرههای موسوم به «سوپرانقلابی» علیه حسن روحانی، دفتر رئیسجمهور پیشین در بیانیهای رسمی به این اتهامات پاسخ داده و از «تخریب، جعل و تحریفهای سیستماتیک» انتقاد کرده است. این بیانیه سه محور اصلی دارد: ماجرای فرشهای سعدآباد، موضوع سرمایهگذاری ایران در سوریه و گزارش جنجالی صداوسیما درباره سخنرانی روحانی علیه روسیه.
دفاع اول؛ اتهام سرقت فرشهای سعدآباد
نخستین مساله، داستان سرقت فرشهای کاخ سعدآباد است که اخیرا در گفت و گوی کامران غضنفری نماینده مجلس دوازدهم مطرح شده. او ادعا کرده که «حسن روحانی متهم ردیف اول دزدیده شدن فرشهای سعدآباد است».
این نخستین بار نیست که این ادعاها طرح می شوند؛ پیش از این نیز محمد دهقانی نقندر، معاون حقوقی رییس دولت سیزدهم نیز چنین ادعایی را مطرح کرده بود و محمود واعظی نیز پاسخ داده بود. حالا، اما گوینده موضوع کامران غضنفری نماینده مجلس دوازدهم و پای ثابت تجمعات علیه دولت مسعود پزشکیان، ظریف، رفع فیلترینگ، توقف ابلاغ قانون حجاب و عفاف و… دفتر روحانی در واکنش به ادعای کامران غضنفری، یادآوری کرده است که اولین گزارش رسمی برای تعیین وضعیت فرشها توسط بازرسی ویژه ریاستجمهوری در دولت دوازدهم به قوه قضاییه ارسال شد. به گفته دفتر روحانی، دستگاه قضایی پس از بررسی، اتهام سرقت را رد و محل نگهداری فرشها را در دیگر دستگاههای دولتی شناسایی کرد.
دفاع دوم؛ عملکرد اقتصادی در سوریه
دومین محور جوابیه، به گزارش صداوسیما درباره «بیعملی اقتصادی دولت روحانی در سوریه» مربوط است. دفتر روحانی با انتشار فهرستی از پروژهها و توافقنامهها، ادعاهای مطرحشده را رد کرده و به مشارکتهای گسترده اقتصادی تهران و دمشق در دوره روحانی اشاره کرده است.
در این بیانیه آمده است: «اسناد همکاری امضاشده در ۲۸ دی ۱۳۹۵ شامل واگذاری پنج هزار هکتار زمین کشاورزی، معدن فسفات الشرقیه، هزار هکتار زمین برای احداث مخازن نفت و گاز، اپراتور تلفن همراه و توافقنامه ۴۶۰ میلیون دلاری احداث نیروگاه برق در مهر ۱۳۹۷ است.»
بهنظر میرسد روحانی با انتشار این پاسخ، همزمان دو هدف را دنبال کرده است: یادآوری نقش دولت خود در حمایت از سوریه و شفافسازی بخشی از همکاریهای اقتصادی محرمانه آن دوران.
دفاع سوم؛ حمله قالیباف و گزارش صداوسیما درباره روسیه
در سومین بخش از این پاسخ، دفتر روحانی به گزارش ۷ دقیقهای صداوسیما در شامگاه ۸ آبان واکنش نشان داده و آن را «نمود دیگری از لجنپراکنی رسانهای» توصیف کرده که مرزهای جدیدی در جعل و تحریف را گشوده است.
در بیانیه آمده: «این گزارش به خوبی نشان میدهد هدف تخریب است. یا مسئولان صداوسیما سخنان دکتر روحانی را نخوانده و نشنیدهاند و چنین صحنهپردازی کردهاند که عذر بدتر از گناه است و یا خوانده و شنیدهاند و به چنین جعل عجیبی دست زدهاند که وامصیبتا».
منتقدان گمنام و تازه نفس
وقتی در دی ماه سال ۱۳۹۲ مستند «من روحانی هستم» منتشر شد، مشخص بود که بخشهایی از نیروهای سوپرانقلابی که آن روزها اصولگرایان تندرو و حزب اللهی شناخته میشدند، دل خوشی از رییس جمهور جدید و خیال سازگاری با وی ندارند. آن روزها هنوز نه برجامی امضا شده بود و نه به روایت آنها روحانی به مسکو بی مهری کرده بود، با این وجود از ابتدا حملات سیاسی علیه روحانی سنگین بود و این رویه تا امروز ادامه دارد.
نسخه اول این فیلم، به زندگی سیاسی حسن روحانی در پنج دهه فعالیت سیاسی، از خرداد ۱۳۴۲ تا شروع دوران ریاست جمهوری اش میپرداخت و نقش حسن روحانی را در رویدادهایی از قبیل ماجرای مکفارلین، شورای نظارت بر صدا و سیما در دهه ۶۰، مخالفتهای نمایندگان دوره دوم مجلس شورای اسلامی با انتخاب میرحسین موسوی به عنوان نخستوزیر دولت سوم جمهوری اسلامی و حمله به کوی دانشگاه تهران (۱۸ تیر ۱۳۷۸) و برنامه هستهای ایران تفسیر میکرد.
سازندگان مستند مدعی بودند که حسن روحانی در خرداد ۱۳۶۵ به نمایندگی از سوی هاشمی رفسنجانی با رابرت مکفارلین مذاکره کردهاست. این مستند همزمان با سالروز تولد حسن روحانی، رئیسجمهور وقت ایران، در روز ۹ دی ماه ۱۳۹۲، برای اولین بار از شبکه اجتماعی افسران اکران شد.
این مستند به کارگردانی معصومه نبوی و تهیهکنندگی گروه چند رسانهای شفق، از زیر مجموعههای رسانهای مجتمع رسانهای اطلس و توسط سفیرفیلم از دیگر زیر مجموعههای این مجتمع رسانهای منتشر شد. بعضی خبرگزاریهای داخلی و خارجی و اعضای دولت مدعی توزیع این مستند در تیراژ گسترده و با بودجههای دولتی و حکومتی به صورت سیدیهایی در تهران و شهرستانها و همچنین در همایش منتقدان توافقنامه ژنو بودند.
در آن زمان مستند من روحانی هستم، تلاشی برای تخریب روحانی بود. همان زمان داستان و ابهاماتی درباره کارگردان فیلم نیز مطرح شد، اما مشخص نشد که کارگردان این فیلم دقیقا کیست. نام برخی موسسات رسانهای وابسته به بخشهای نظامی و حاکمیتی به عنوان تهیه و توزیع کننده مستند مطرح شد، اما همه چیز در نهایت مبهم باقی ماند.
حالا، پس از ۱۲ سال، نسل جدیدی از منتقدان روحانی ظهور کرده است؛ روحانیون سنتی و سیاستمداران دهه ۶۰ و صف اولی نماز جمعه جای خود را به افرادی بیسابقه در شبکههای اجتماعی و تجمعات خیابانی دادهاند؛ کامران غضنفری متولد سال ۱۳۳۵ است و تا قبل از این که نماینده مجلس دوازدهم شود و حضور در تجمعات را به عنوان روزمه خود منتشر کند «مدرس دانشگاه» بوده است. حالا، اما به تکیه بر ۳۱۶ هزار رایی که در انتخابات کم رونق مجلس دوازهم کسب کرده روزانه علیه روحانی و ظریف با ادبیاتی بی سابقه ادعاهای مختلف را مطرح میکند.
نقطه زنی روحانی
روحانی در ماههای اخیر شیوهای تازه برای پاسخگویی برگزیده است: پاسخهای دقیق، هدفمند و افشاگرانه. از تیرماه ۱۴۰۳، او با انتشار رشتهاظهارات و توییتهایی درباره پرونده برجام و اعتراضات ۹۶ و ۹۸، از دولت خود دفاع کرده و گفته بود: «این بازی، بازی بنزین نبود، بازی کودتا علیه دولت بود» تا همین روزهای اخیر که یادآوری کرد که در توئیتی نوشت «مردم در جنگ کنار ایران ایستادند نه حاکمان».
این رویکرد افشاگرانه، هر بار سطح تنش میان او و مخالفانش را افزایش داده است — روندی که ظاهراً روحانی از آن استقبال میکند، زیرا هر حمله جدید، فرصتی برای روایت دوباره و انتشار جزئیات تازه است.
روحانی بر منبر ساطوریه
سال گذشته کتاب خاطرات روحانی منتشر شد که حاوی خاطرهای از روزهای پیش از انقلاب بود. «به مردم گفتم در شرایطی که مردم اسلحه ندارند، اما سنگ که در اختیار است، مردم چرا سنگ را برنمی دارید؟ یا روایت دیگری نقل کردم امام عسگری به یکی یارانش گفته است با ساطور یک شرور خطرناک را بکشند و آن منبر معروف به منبر ساطوریه شد».
حسن روحانی امروز دیگر نه در مجلس خبرگان حضور دارد و نه در دولت، اما به نظر میرسد قصد دارد نقشی تازه در عرصه عمومی ایفا کند؛ نقشی که نه حکم حکومتی دارد و نه تریبون رسمی؛ روحانی تصمیم گرفته حالا که ساطور ندارد، از سنگ برای دفاع از خود و دولت اش استفاده کند. سنگهایی در پاسخ به اتهاماتی که به او نسبت داده میشود و صدایی که از منتقدان بی رزومهاش میپرسد: من «حسن روحانی» هستم! شما چه کسی هستید؟





دیدگاهتان را بنویسید