×

درنده باسکرویل در یک بیمارستان روانپزشکی‌…..

  • کد نوشته: 12300
  • ۱۳۹۵-۱۲-۰۸
  • 145 بازدید
  • ۰
  •   ?درنده باسکرویل ( The Hound of the Baskervilles) نام یک رمان جنایی است که به قلم سر آرتور کانن دویل نوشته شده‌است که سومین داستان بلند شرلوک هولمز محسوب می‌شود. درندهٔ باسکرویل را غالباً بهترین داستان بلند شرلوک هولمز می‌دانند ابتدا از اوت ۱۹۰۱تا آوریل ۱۹۰۲ به صورت پاورقی ماهانه در مجلهٔ استرند در […]

    درنده باسکرویل در یک بیمارستان روانپزشکی‌…..
  •  

    ?درنده باسکرویل ( The Hound of the Baskervilles) نام یک رمان جنایی است که به قلم سر آرتور کانن دویل نوشته شده‌است که سومین داستان بلند شرلوک هولمز محسوب می‌شود.

    درندهٔ باسکرویل را غالباً بهترین داستان بلند شرلوک هولمز می‌دانند ابتدا از اوت ۱۹۰۱تا آوریل ۱۹۰۲ به صورت پاورقی ماهانه در مجلهٔ استرند در انگلستان و تقریباً همزمان (از سپتامبر ۱۹۰۱ تا مه ۱۹۰۲)در مجلهٔ استرند چاپ ایالات متحدهم منتشر شد. این اثر نخستین بار در ۲۵ مارس ۱۹۰۲به صورت کتاب به چاپ رسید یعنی قبل از آنکه آخرین قسمت آن در مجلهٔ استرند منتشر شود.

    نخستین چاپ کتاب در ایالات متحده نیز در آوریل ۱۹۰۲ منتشر شد و در عرض پنج روز پنجاه هزار نسخه از چاپ اول آن به فروش رفت. چاپ نخستین بخش‌های این داستان در مجلهٔ استرند مردم را سخت به هیجان آورده بود چون به نظر می‌رسید نشانهٔ بازگشت پیروز مندانهٔ هولمز از آغوش مرگ باشد. البته با خواندن کتاب مشخص می‌شد که موضوع به این صورت نیست؛ هولمز هنوز به زندگی بازنگشته بود و این فقط بخشی از خاطرات دکتر واتسن بود. با وجود فشارهای شدید اجتماعی، سِرآرتور کانن دویل هنوز اعتقاد داشت که کارآگاه مشهور همچنان باید در اعماق آبشار رایخن باخ بماند.

     

    ولی موضوع یادداشت امروز من نقد وبررسی این کتاب نیست ، هر چند کانن دویل هم پزشک بود و دوتن از شخصیتهای این داستان نیز.

    موضوع این یادداشت بر می گردد به شایعه مضحک پرسه یک موجود ناشناخته در یک بیمارستان روانپزشکی ،که من نمی خواهم نام انرا ببرم ،بر می گردد.موجود ناشناخته ای که انرا « جن » دانسته اند.

    می گویند حتی تمامی نگهبانان و بادیگاردها و البته سوپروایزرکشیک هم این شایعه را تایید کرده اند.خوب ! بنده که تحقیق کردیم به نتیجه ای نرسیدم ، وهمه این عزیزان هم تکذیب کردند ،حالا شرلوک هلمز را لازم داریم تا گره از نفرین باسکرویل را در این بیمارستان بگشاید….

     

    خوب ! شاید این حرفها هیجان انگیز باشد ،ولی در بطن این شایعه ها حقیقت تلخی نهفته است ،انهم دل بستن به خرافاتی که دایره عقل و خردورزی را تنگ تر و‌تنگ ترمی کند.

    خرافات انچنان در اندام اندیشه ما نفوذ کرده که مثل موریانه انرا خورده است.

    چند سال پیش در یکی از بیمارستانهای معروف روانپزشکی مدیر بیمارستان رفته بود جن گیر اورده بود تا جن بخش ها را بگیرد تا بیماران شفا پیدا کنند.

     

    وقتی بنده بر این موضوع پیش پا افتاده ای تحلیل می نویسم برای این اگاه سازیست.و اینکه بیماری فرهنگی جامعه خود را بشناسیم.

    وقتی صدای کلاغ را شوم می دانیم،وقتی جفت شدن کفش و دمپایی یا دیدن یک برگ چای را داخل لیوان نشان از امدن میهمان می دانیم ،خوب ! همه اینها خرافات که چه عرض کنم یک «هذیان» است ،از جنس همان دیلوژن هایی که در اسکیزوفرنیا دیده می شود.

    متاسفانه جوانان و تحصیل کرده های ما نیز به این بیماری ها گرفتارند ،بیماری خرد ستیزی و خرافه باوری واین دردی است که باید مرتبا گفته شود ودرمان گردد.

     

    اخرین باری که از این دست شایعات شنیدم در ماه محرم همین سال جاری بود که می گفتند تصویر اباعبداله الحسین ( ع) را در ماه دیده اند.یکی از همکاران ما هم با چه اعتقادی قسم یاد می کرد که او نیز دیده است .خوب هم نوعی بیماری است ،انرا «اشنا پنداری » یا «دژا_ وو »یا حالت «پیش دیده» می گویند.

    اینکه چرا اختلالات هذیانی بین ما رواج دارد خوب این را باید تحقیق و بررسی کرد.

     

    علی دادخواه

    تحلیل گر سیاسی و صنفی

     

    ۸ اسفندماه ۱۳۹۵

    برچسب ها

    لینک کوتاه مطلب:

    https://gildeylam.ir/?p=12300

    نوشته های مشابه

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *