به گزارش گیل و دیلم ، کیهان نوشت: ۱- بغض ملّت ایران در سراسر کشور بهخصوص در تبریز، قم، تهران، ری، بیرجند و مشهد سر باز کرد، بغضی که از این همه «آزردگیهای رئیسجمهورشان» در گلو داشتند. گویی این ملت یکپارچه به جای «مرد سکوت» در برابر جفاها و تهمتها و زخم زبانها، یکجا فریاد زدند! و فضای حقیقی و با هویت ایران را بر فضای مجازی اندکِ بیهویت غالب کردند. علت اینکه شهادت رئیسجمهور این همه مردم را ناراحت کرد این است که کسی را از دست دادند که هم تجلّی اسلامیت نظام و هم تجلّی جمهوریت نظام و هم تجلّی خدمت به هر دو بود. شهید سلیمانی سالها قبل از شهادتش گفته بود که «باید شهید باشی تا شهید شوی». لذا اگر «خدا هم به رئیسی رای داد» و «سلامٌ علی ابراهیم» گفت! رئیسی قبل از شهادت، شهید خدمت، شهید اخلاق و شهید«اتّقواالله» بودنش را ثابت کرده بود. گرچه از مدعیان صف اول نبود، اما این بار از اول مجلس او را چیدند! سلیمالنفسی و عبا و قبایِ خاکی او! باعث شده بود «سکوتِ مؤمنانه و مردانه» داشته باشد و در مقابل تخریبها و توهینها بگوید «اگر مشکلات مردم با اهانت به من حل میشود، اشکالی ندارد…»! در مناظرات انتخاباتی یکی از رقبا به طعنه و کنایه گفته بود «چه تضمینی هست ریاست جمهوری را نیمهکاره برای سمت بالاتر رها نکنید؟» اما از آنجایی که مقام بالاتر رئیسی شهیدانه زیستن بود، خدا با شهادتش خواست بگوید، اگر من بخواهم کسی را به مقام بالاتری برسانم، هیچ تضمینی نیست، حتی اگر قرار باشد ریاست جمهوری را نیمهکاره رها کند! به همین دلیل رهبر معظم انقلاب
فرمودند «آزردگیهایش از ناسپاسی و طعن برخی بدخواهان، مانع تلاش شبانهروزیاش برای پیشرفت و اصلاح امور نمیشد». این سخن روی دیگر سخن حضرت امام (ره) است که در شهادت شهید بهشتی فرمودند: «آنچه که من از آن متاثر هستم، شهادت در مقابل آن ناچیز است و آن مظلومیت ایشان بود… مظلوم زیست و مظلوم رفت و خار چشم دشمنان اسلام بود». لذا رئیسی هم مثل بهشتی «یک ملت بود برای ملت ما» و با همین مظلومیتش خستگی را خسته کرد و به امید، امید میبخشید و تولید بازدارندگی میکرد! این ادعای ما نیست. «ریچارد دالتون» سفیر پیشین انگلیس در ایران اذعان کرد «مشکلات، رئیسی را ناامید نکرد»! همین خصوصیت او بود که دستنوشتهای در مراسم تشییع نظر همگان را جلب کرده بود که «به یک شهید زنده برای ادامه راه شهید جمهور نیازمندیم»!
۲- درگذشت رئیسجمهور در هر کشوری میتواند منجر به برخی مناقشات و چالشهای داخلی و حتی سقوط دولت او شود. اما شهادت رئیسی مثل حضورش به مردم خدمت کرد و موجب وحدت هرچه بیشتر در داخل و بازدارندگی در خارج شد، همانگونه که در ابتدای ریاست جمهوریاش تلاش کرد با جمع کردن همه سلایق زیر «عبای خدمت برای مردم» وحدت خدشهدار شده توسط قبلیها را ترمیم کند و کرد. شهادتش حتی مخالفان و رقیبانش را هم وادار کرد به صفات باطنی و تواناییهای شخصیتی و گفتمان مدیریتیاش و دستاوردهای دولتش در حل مشکلات مردم و کشور در داخل و خارج که در جریان رقابتهای انتخاباتی انکار میکردند، اذعان کنند. از سوی دیگر
رهبر معظم انقلاب فقط یک کلمه فرمودند: «مردم مطمئن باشند در اداره کشور و امنیت مرزها هیچ خللی ایجاد نخواهد شد»، تا بار دیگر کشتیبانی این انقلاب بر همه آشکارتر شود که «چون تو را نوح است کشتیبان، ز طوفان غم مخور»! لذا پس از شهادت رئیسجمهور، سفیر سابق انگلیس نوشت: «در حال حاضر همه چیز از لحاظ امنیتی در ایران آرام است و ایران مقامات و نخبگانی قدرتمند دارد که هر کدام در مدیریت افراد برجستهای هستند». «آراد نیر» سردبیر کانال ۱۲ اسرائیل هم آب پاکی را روی دست مقامات متوهم این رژیم ریخت و گفت: «ایران حکومتی ساختاریافته است که تحت تاثیر فقدان افراد قرار نمیگیرد و حتی بر سیاستهای منطقهای ایران هم اثری نمیگذارد».
۳- اما شهادت آیتالله رئیسی با بازخوانی جایگاه ایران در افکار عمومی جهان و رسانهها، خدمت بزرگتری به ملت ایران و امنیت ملی کشور کرد و آن عیان کردن قدرت و اعتبار ملت ایران در نتیجه سیاستهای درست و منطقی دولت سیزدهم بودکه به فرمایش رهبری «ملت ایران از این شهادت نیز سود خواهند برد»، آنگونه که تحلیلگرانی همچون کریستوفر و کاواناگ در نیویورک گفتند «حمایت چشمگیری از ملت ایران در فقدان رئیسجمهور این کشور در سطح جهان شد،که قابل توجه است!» در حالی که صهیونیستها جشن گرفته بودند و رئیسجمهور آمریکا تعطیلات خود را رها کرد و به کاخ سفید فراخوانده شد تا تحولات (!)ایران را رصد کند – گویی چه بحرانی در ایران رخ داده است – اکثر کشورها در پیامهای خود چند عبارت مشترک داشتند. از شهیدان رئیسی و امیرعبداللهیان به عنوان یک «متحد معتبر» و «دوست واقعی» و «برادر بزرگ» و «یک انقلابی تمامعیار و وطندوست واقعی» یاد کردند و تاکید داشتند «در این شرایط در کنار ایران هستیم»! عبارتی که به غایت در فضای دیپلماسی- سیاسی بینالملل بسیار معنادار است و آن یعنی تولید قدرت بازدارندگی و اینکه «تاریخ تحولات منطقه را باید به قبل و بعد از عملیات وعده صادق تقسیم کرد»! این اعتبار بینالمللی از یکسو باعث میشود تا رئیسجمهور یک کشور هستهای بگوید «سیدابراهیم رئیسی سیاستمداری برجستهای بودکه علاوهبر مقبولیت داخلی، اقتدار قابل توجهی در خارج از کشور داشت» و از سوی دیگر موجب شگفتی خبرنگار ارشد بیبیسی شد. او نوشت: «دیپلماسی فعال و مؤثر آقایان رئیسی و امیرعبداللهیان در منطقه و کشورهای همسایه، این موج همبستگی با ایران را ایجاد کرد»! علیرغم خواست آنها این«موج همبستگی بینالمللی» با حضور بیش از نود تن از رؤسای جمهور و نخستوزیران و مقامات ارشد کشورها و سازمانهای منطقهای و بینالمللی در تهران کامل شد که از زبان رهبری شنیدند جمهوری اسلامی سیاست خارجی رئیسجمهور شهیدش را ادامه میدهد. نکته مهم این است که وزرای خارجه بحرین و مصر با وجود قطع روابط برای اظهار همدردی به تهران آمدند و نکته مهمتر اینکه پادشاه بحرین در سفر چند روز قبل به روسیه به پوتین میگوید: «بحرین خواستار عادیسازی روابط با ایران است، چون تهران در منطقه صاحبنظر و تنش با تهران بیفایده است». نکته جالب هم اینکه مقام رسمی برخی کشورها مثل تونس برای اولینبار به تهران آمدند. در کنار این حضورها و پیامها و همدردیها از سراسر جهان، مهمترین مراکز و سازمانها و اتحادیههای سیاسی، اقتصادی و نظامی و هستهای جهان همچون اعضای شورای امنیت سازمان ملل، کنفرانس امنیت هستهای، وزرای خارجه شانگهای، نشست کنفرانس خلع سلاح، اجلاس تغییرات اقلیمی سازمان ملل، سازمان کشورهای صادرکننده نفت(اوپک) و پارلمانهای برخی کشورها مثل سریلانکا هم به طور بیسابقهای هر کدام در جلسات خود با یک دقیقه سکوت به احترام رئیسجمهور و وزیر خارجه جمهوری اسلامی به پاخاستند و پرچم سازمان ملل و کشورهای مختلف نیمهافراشته شدند. حتی ناتو هم تسلیت گفت! این اعتبار بینالمللی و حس همبستگی جهانی با ملت ایران اولا؛ در سایه دیپلماسی – میدان، در کنار هم حاصل شد نه در تقابل با هم! ثانیا؛ ناشی از سیاست منطقهای و همسایگی دولت سیزدهم در کنار سیاست گسترش روابط با همه کشورهای جهان و اعتقاد نداشتن به کدخدای جهان بهخصوص بعد از عملیات وعده صادق بود. تا جایی که همان چند کشور اروپایی و آمریکای مدعی جامعه جهانی مجبور شدند، حداقل برای اولینبار پیام تسلیت بدهند. نکته مهمتر درحالی که رسانههای غربی و عربی که تظاهرات و راهپیماییهای میلیونی در ایران را هیچگاه پوشش خبری نمیدادند و حتی خط خبری خود را در راستای تخفیف و تحریف این رویدادهای اجتماعی- سیاسی پیگیری میکردند، اما این بار از شبکه CNN و BBC فارسی و عربی تا الجزیره با قطع برنامههای خود، مراسم تشییع شهدای خدمت و شهید آیتالله رئیسی را به طور زنده پوشش دادند.
۴- اما نکته مهم دیگر اینکه خداوند با شهادت رئیسی نقشههای سناریونویسان را نقش بر آب کرد. همان کسانی که با کارنامه و عملکرد ضد منافع ملی خود باز برای انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۴ خیز برداشته بودند و با شعار «ریاست جمهوری یک دورهای رئیسی» در حال برنامهریزی بودند تا خدمت کردن او به مردم را نیمهتمام بگذارند! حالا شهادت او موجب شد برخلاف آنچه که قبلا به دروغ میگفتند و برخلاف آنچه که در حال سناریونویسی برای ۱۴۰۴ بودند؛ از انکار حقایق و واقعیتها به اذعان
«روحیه مردمی و تلاش شبانهروزی و خستگیناپذیری و تواضع و اخلاقمداری و شوق خدمت صادقانه به مردم و سعهصدر در برابر منتقدین» آیتالله رئیسی برسند. این هنر شهادت است که حقایق و واقعیتها را عیان میکند!
۵- نکته دیگری که با شهادت آیتالله رئیسی عیان شد شکست قدرت رسانههای مدرن در مقابل اعتقاد و اراده ملت ایران بود. در «جنبش ززآ» سیصد میلیون هشتگ زدند و تمام رسانههای دنیا به کمکشان آمد، اما نتوانستند یک درصد جمعیت تشییعکنندگان شهدای خدمت را به خیابان بیاورند. در حالی که آمار تشییعکنندگان فقط در تهران را ۴ میلیون و در مشهد ۳ میلیون نفر برآورد کردهاند، رفراندومی که مثل تشییع شهید سلیمانی و همچون تشییع حضرت امام (ره) نشان داد تنها میزان مشارکت انتخاباتی که علل دیگری دارد، نمیتواند میزان مقبولیت نظام و آنچه در قلوب مردم است را نشان دهد. شهیدانه زیستن و شهادت رئیسی الگو بودن بهشتی، رجائی و سلیمانی را بهروزرسانی کرد و ورژن جدید و به روزی از الگو بودن را به نسل جوان ارائه و ارتباط بین نسلی را محکمتر کرد، آنگونه که در مراسم تشییع میلیونی شاهد عینی آن بودیم. لذا شهادت رئیسی از الطاف خفیه الهی بود و اگرچه سخت بود پیدا کردن پیکر او و سخت است تحملِ نبودنش؛ اما فهمیدن منطق و گفتمان اعتبارآفرین «شهید رئیسی» سخت نیست!
دیدگاهتان را بنویسید