به گزارش گیل و دیلم ، سیدمصطفی هاشمی طبا در روزنامه شرق نوشت:هرچند هر دو گروه اگرچه در لباس و قیافه و سوابق مختلفاند اما در یک امر دانسته و ندانسته شریکاند و آن هم واپَس نگهداشتن کشور و افزایش فقر، هرچند شعار معیشت بهتر برای مردم را بدهند و حرفهای خوشایند مردم به زبان بیاورند.
شاید یکی از اینان بگوید کمبود برق چه ربطی به توسعه دارد و منظور از توسعه این نبوده، بلکه آن توسعه شیطانی و امپریالیستی و فراماسونری بوده؛ حرفهایی که از روی نادانی و جهالت یا واپسگرایی زده میشود.
امروز وقتی برق در کشور نباشد، تولیدات کارخانجات کم میشود و قفسه مغازهها خالی، آب چاههای کشاورزی به کشاورزی نمیرسد و تولید کشاورزی کم میشود. نانواییها تعطیل میشود، امکان مطالعه کمتر میشود، سیستمهای خدماترسانی بانکها و بیمارستانها و فرودگاهها و دیگر مراکز خدماتی از کار میافتد، غذاهای درون سردخانهها، یخچالها و فریزرها فاسد میشود و خلاصه تولید ناخالص ملی کاهش پیدا میکند و مردم هم از لحاظ مادی فقیر میشوند و هم از لحاظ رفتاری و معنوی.
البته این حرفها به گوش هر دو جماعت که ذکر شد، نمیرود و حاضر نیستند بگویند «اشتباه میکنیم و باید به توسعه پایدار کشور بپردازیم تا مسائل اقتصادی حل شود»، ولی باز هم در میان مردم فقط از توجه به مردم و بالابردن معیشت مردم سخن خواهند گفت، درحالیکه خود میدانند قبلیها هم میخواستند معیشت مردم بهتر و سفره آنان گستردهتر شود ولی کار به اینجا کشیده شده است.
ما از جماعت واپسگرا که معلوم نیست به کجا وابستهاند و از کجا درس میگیرند، انتظاری نداریم، اما از رئیسجمهور فرهیخته و متخصص و دانشگاهرفته و دلسوز بیش از این حرفها انتظار داریم.
انتظار داریم اولا تواناییهای خود را بشناسند و فکر نکنند رئیسجمهورهای قبلی نمیخواستهاند یا نمیتوانستهاند معیشت مردم بهتر شود. همه حتی احمدینژاد هم میخواست معیشت مردم را افزون کند. ایشان در مقام مقایسه فرد با فرد در همان حدود آنهاست، کمی کمتر و بیشتر؛ بنابراین باید درک کنند که چرا سفره مردم در طول سالهای گذشته کوچکتر شده و مانع گستردهشدن آن چه بوده است.
ایشان درک کنند که کدام کشور با عدم توسعه، سفره مردم را گسترده کرده است، اگر کمبود برق باعث کاهش تولید میشود، فقط یک معلول است و نه علت. علت واقعی در طرز فکر و اندیشه حکمرانان است که فکر میکنند فقط وجود ذیجودشان است که موجب رفاه و گستردهشدن معیشت مردم میشود. اندیشهای واپسگرایانه که فقط از ثروت خداداد میخورد و کفران میورزد.
اندیشه واپسگرایانه را میتوانیم در مقایسه با دو کره یعنی کره شمالی و کره جنوبی بهخوبی دریابیم. کره جنوبی با اندیشه توسعه، اینک توانسته جامعهای با درآمد سرانه مطلوب ایجاد کند، هرچند شکل زندگی و رفتاری مردم آن با فرهنگ ما چندان متناسب نیست اما رضایت مردم را بهوضوح میتوان دید. اما اگر به کره شمالی سفر کرده باشید، با سرزمینی فلکزده و مردمی تکیده که به هیچ اطلاعات و دانشی دسترسی ندارند و از کمترین سفره معیشتی برخوردارند، روبهرو میشوید. اندیشه کره شمالی بر موهومات پایهگذاری شده؛ درحالیکه سرزمین آنها برهوت و مردم آن در یکی از پستترین اشکال زندگی انسانی روزگار میگذرانند. این است که اگر اندیشه اصلاح نشود، هر آنچه از ثروت خداداد مثل نفت و گاز و آب و خاک و جنگل و معدن مصرف شود، راهی به معیشت بهتر مردم باز نمیشود.
از رئیسجمهور نهجالبلاغهدان انتظار داریم که بگویند چرا حضرت علی (ع) در ۲۳ سال سکوت خود به گسترش باغات خرما و توسعه میپرداخت. از رئیسجمهور انتظار داریم اهداف توسعه پایدار را ببیند و به جای آنکه سیاستهای توسعه پایدار را ندانسته نفی کند یا در آن تعلل ورزد، به دقت به آن بیندیشد.
چه خوب بود که در یک نشست عمومی اهداف توسعه پایدار را میخواندند و درباره آن اظهارنظر میکردند و آن وقت میگفتند کدام را باید انجام دهیم و کدام را نباید انجام دهیم. شکی ندارم که در پایان خواهند گفت به هر قیمتی شده، امر توسعه را به انجام خواهیم رساند. در سالهای گذشته و همین حالا حتی با سیاستهای اظهاری رئیسجمهور محترم توسعه مخرب در حال انجام است. گسترش بیرویه شهرنشینی و مظاهر تجملی، توسعه تعداد اتومبیلهای بنزینخور (که بهعنوان درمان کمبود ارز و بنزین وارد و تولید میکنند) توسعه فرهنگ مصرف و دیگر توسعههای مخرب. به استحضار ریاست جمهور محترم میرساند که توسعه پایدار یعنی تخریبنکردن طبیعت، یعنی صرفهجویی در مصرف بنزین، یعنی ارتقای کمالات انسانی، یعنی جلوگیری از فساد، یعنی گسترش دانش، یعنی دستیازیدن به فناوری جدید، یعنی بهینهکردن مصرف در کشور، یعنی حفظ سرزمین؛ درحالیکه ما به اینها بیاعتنا هستیم و توسعه را در ساختن برجهای لوکس، واردات اتومبیل، ساخت خودروی پرمصرف قدیمی، ازبینبردن طبیعت و اینگونه کارها دیده و به آن مشغولیم و جلوی آن را هم نمیگیریم.
اگر به توسعه پایدار نیندیشیم و با قدرت و صلابت به مرحله اجرا نگذاریم، چیزی جز فقر نتیجه آن نخواهد بود و مردم تکیده و ناامید میشوند. آقای رئیسجمهور مطمئن باشند با شرایط فعلی فقط فقر را گسترش خواهید داد و ناترازیها روزبهروز بیشتر میشود. ترازوهای دو کفه سابق وقتی ناترازیشان بیشتر میشد، کف آن به زمین میخورد و بر زمین مینشست. خدا نکند که ناترازیهای ما که عاملش نبود توسعه پایدار است، ما را بر زمین میخکوب کند که نهایت آن و چاره آن در زیر خاک رفتن است
دیدگاهتان را بنویسید