اگر خوب دقت کنیم، رهبر معظم انقلاب، برهم زنندگان «امنیت روانی جامعه» را منحصر در رسانه و فضای مجازی نمیکنند به تعبیری دقیق تر؛ مفهومی به نام «امنیت روانی جامعه» میتواند مصادیق بیشماری داشته باشد کما این که معظم له میگویند«فضای مجازی و غیر مجازی».
به گزارش گیل و دیلم ، آفتاب یزد نوشت: طی حداقل دو دهه ی اخیر، رهبر انقلاب در سخنرانیهای خود، بخش مهمی را همواره به «اقتصاد» و «مسائل اقتصادی» اختصاص داده اند. گواه دقیقتر اما در تعیین شعارهای همه ساله، بروز بیشتری دارد زیرا با نیم نگاهی به رسم هر ساله ی نامگذاری، به خوبی میبینیم در آن جا نیز «اقتصاد» و «مسائل اقتصادی» حرف اول را میزند.
اطلاعرسانی همپایه با معیشت
دیدار رهبر معظم انقلاب با هیئت دولت که همه ساله در آخرین روز هفته دولت انجام میشود، امسال نیز برگزار شد و ما با مداقه در کلام رهبری معظم انقلاب به موردی قابل تأمل برمیخوریم و آن این که؛ مقام معظم رهبری، «اطلاع رسانی» را همجوار با «مشکلات معیشتی از جمله گرانی شدید برخی مواد غذایی و گرانی مستأصلکننده در بخش مسکن» قرار میدهند تا پیامی واضح و آشکار به سیدابراهیم رئیسی بدهند: «حضرت آیتالله خامنهای در علتیابی انعکاس ضعیف اقدامات خوب دولت در جامعه، دو نکته را بیان کردند: اول؛ ضعف اطلاعرسانی هنرمندانه دولت و دوم؛ مشکلات معیشتی از جمله گرانی شدید برخی مواد غذایی و گرانی مستأصلکننده در بخش مسکن که باعث شده همچون غبار مانع دیدن کارهای اساسی دولت شود.»
تأکید مجدد بر کارآمدسازی فعالیتهای رسانه ای
رهبر معظم انقلاب در جایی دیگر از بیانات خود با تأکید مجدد بر کارآمدسازی فعالیتهای رسانهای میفرمانید: «کارآمدسازی فعالیتهای رسانهای دولت» تذکر بعدی رهبر انقلاب بود که در این زمینه گفتند: برای هر اقدام مهم، یک پیوست تبلیغاتی روشن لازم است مثلاً در قضیه حذف ارز ترجیحی که کار لازمی بود، باید به صورت روشن، علت این کار و فواید و آثار آن برای مردم تبیین میشد.»
رهبر معظم انقلاب، موضوع «کارآمدسازی» فعالیتهای رسانهای دولت را در بخش دیگری از سخنان خود این گونه بیان میکنند: «متأسفانه زبان دولت در بیان آنچه که انجام گرفته زبان رسایی نیست؛ اتفاقاتی که افتاده اتفاقات خوب، به آن اندازهای که شایسته و حقش هست به آن اندازه در نظر مردم و ذهن مردم منعکس نشده. بنده میخواهم یک مقداری بگویم شاید کمک بشود به اینکه حقایق و واقعیتهایی که در مورد دولت هست برای آحاد مردم و افرادی که نظر و غرضی ندارند بیشتر آشکار بشود.»
ما هم میگوییم «تقصیر دولت قبل است» اما از زاویهای دیگر!
این دیگر به یک رویه ی ثابت بدل شده است که، دولتهای مستقر در برهههایی با هدف قرار دادن «دولت قبل» به گونهای «تقصیرها» را حواله به پیشینیان میدهند تا جایی که در جامعه به طعنه و یک علامت سؤال میگویند:«لابد این هم تقصیر دولت قبل است؟»
در این زمینه میخواهیم اندکی با دولت سیزدهم به اصطلاح، «همزاد» پنداری کنیم و بگوییم:«دست بر قضا تقصیر همه ی دولتهای قبل است» اما از منظری دیگر!
به گواه دهها گزارش، مصاحبه، سرمقاله و یادداشت؛ طی هشت سالی که دولت حسن روحانی ساکن پاستور بود، به هر شیوهای که بلد بودیم به پاستور نشینان ِ آن زمان یادآور شدیم؛ اطلاعرسانی یکی از «بُرنده ترین» ابزاری است که میتواند دولت را در بزنگاه ها، تنگناها و بحران ها، یاری رسان باشد، میخواهد موضوع، مباحث معمولی و همه روزه ی دولت باشد میخواهد موضوع، بحرانها و رخدادهایی باشد که بعضاً در زُمره ی بلایای طبیعی، همچون: سیل، زلزله، خشکسالی و…
مخلص کلام این که، آقای رئیسی؛ تیم اطلاعرسانی دولت آقای روحانی هم ضعیف بود و قبول نکرد و برایش خیلی گران تمام شد!
سکوت رسانهای دولت، ظلم به دولت است!
امروز بخشهایی از گفتگوی «رحمن قهرمان پور» را میخواندم با موضوع «سکوت رسانهای دولت در مورد مذاکرات هسته ای» که گفته است:«افکار عمومی به نوعی برداشت شفافی ندارد که توافق انجام شده یا نشده است. دولت فکر میکند که اگر با تاکتیک سکوت پیش برود، مخالفتهای داخلی کم میشود، اما مشکل اینجاست که اثر روانی توافق و حل مشکلات با آمریکا میتواند در صحنه داخلی بگذارد از بین میرود.
دولت نمیتواند استفاده آنچنانی از این وضعیت ببرد. تحقق این خواستهها دشواریهایی هم دارد.
بایدن گرفتار جمهوری خواهان و رئیسی گرفتار اصولگرایانی است که به او رای دادهاند و مخالف نرمش در مقابل آمریکا هستند.» این را یک کارشناس و تحلیلگر سیاست خارجه میگوید که دست بر قضا رسانه را خیلی خوب میشناسد.
رسانه اصلیترین محافظ امنیت روانی جامعه است
رهبر معظم انقلاب سهشنبه ششم تیرماه سال جاری، به مناسبت هفته قوه قضائیه، در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه میفرمایند:«اینکه یک عده با استفاده از فضای مجازی یا غیرمجازی روی اعصاب مردم راه بروند و امنیت ذهنی مردم را بهم بزنند و مردم را بترسانند، این خلاف مقتضی احیای حقوق عامه است. قوه قضائیه باید با برنامهریزی، انضباط و با قاعده وارد شود.»
اگر خوب دقت کنیم، رهبر معظم انقلاب، برهم زنندگان «امنیت روانی جامعه» را منحصر در رسانه و فضای مجازی نمیکنند به تعبیری دقیق تر؛ مفهومی به نام «امنیت روانی جامعه» میتواند مصادیق بیشماری داشته باشد کما این که معظم له میگویند«فضای مجازی و غیر مجازی».
از فردای این بیانات، با منحصر شدن این «مفهوم» در حوزه ی «رسانه» به گونهای رفتار شد که گویی، تنها و تنها «برهم زنندگان امنیت روانی جامعه» رسانهها هستند ولاغیر در حالی که معتقدیم؛ رسانه اصلیترین محافظ امنیت روانی جامعه است، با این توضیح که، اساساً بر این باوریم هیچ رسانه ی شناسنامه دار، با مجوز و رسمی، هرگز به خود اجازه نمیدهد «بای نحو کان» مخل امنیت روانی جامعه باشد. کما این که، فضای مجازی و شبکههای اجتماعی شناخته شده نیز به خود اجازه نمیدهند با «امنیت روانی جامعه» به اصطلاح بازی کنند.
شوربختانه اما، از همان زمان، هر حملهای به رسانههای منتقد، یک پیوست نیز داشت:« بر هم زنندگان امنیت روانی جامعه» که اگر اشتباه نکنم(تردید از نگارنده است) روزنامه ی کیهان طلایه دار این موضوع بود و در یادداشتهایی ضمن اعتراض به مشی و شیوه ی کیهان یادآور شدیم:«برداشت شخصی از کلام رهبری و مصادره به مطلوب گونه رفتار کردن، به نحوی از انحاء خود باعث بر هم خوردن «امنیت روانی جامعه» میشود.با نگاهی عمیقتر به آن چه رهبری فرمودند:«برهم زنندگان امنیت روانی جامعه در فضای مجازی و غیر مجازی»، در بخش غیرمجازی میتواند معنای موسعتری نیز داشته باشد:
مسئولی که درست به وظایف خود عمل نمیکند
مسئولی که ناپاسخگویی را در مواجهه با افکار عمومی و رسانه در پیش میگیرد
مدیری که با گفتن حرفها و دادن وعدهها به نوعی جامعه را متوقع میکند
مدیری که آمار و گزارش غلط میدهد
دستگاهی که حاضر نیست پای کار مردم بایستد
سازمانی که در امور دیگر سازمانها دخالت میکند
مدیر ادارهای که مرتکب «ترک فعل» میشود
کارمندی که با ارباب رجوع درست برخورد نمیکند
ادارهای که در هنگام بحرانها و معضلات، خود را بری از پاسخگویی به موقع میداند و…
هرکدام میتواند مصداقی از مصادیق «برهم زنندگی امنیت روانی جامعه» باشد
گو این که، برخی که عادت دارند با گفتن برخی عبارتها به گونهای
عجیب و تعمدی، جامعه را عصبانی کنند نیز خود یکی از اصلیترین «بر هم زنندگان امنیت روانی جامعه» هستند!
این که ما خوش مان نمیآید یعنی بر هم زدن «امنیت روانی جامعه»؟
عادت عجیبی است که برخی به کرات مرتکب آن میشوند؛ یک روز میگویند چون این حرف را زدهای پس تو یک «بر هم زننده ی امنیت روانی جامعه» هستی(!)، فردای آن روز میآیند و میگویند:«چون آن حرف را نزدهای پس تو قطعاً یکی از «بر هم زنندگان امنیت روانی جامعه» هستی. به بیانی ساده و صریح تر، امنیت روانی جامعه؛ اولاً: تعریفی مشخص دارد، ثانیاً: میزان الحراره و متر و معیار بر هم خوردن یا نخوردن امنیت روانی جامعه بستگی به تمایلات شخصی من و تو و ما و شما ندارد!
حالا وای کاش که به همین مسئله ی «امنیت روانی جامعه» بسنده میکردند، پشت این موضوع، آن قدر اتهام و توهین و تهدید باید تحمل شود که گاه اصلِ موضوع یعنی «امنیت روانی جامعه» به آسانی در حاشیه قرار میگیرد.
قدرت دولتها را، رسانهها باید تأیید کنند نه روابط عمومی ها!
اخیراً نامهای در رسانهها منتشر میشود مبنی بر این که؛ وزرا، استانداریها و سایر دستگاههای دولتی وظیفه دارند «برهم زنندگان امنیت روانی جامعه» را شناسایی و به دستگاه قضائی معرفی کنند.
ـ کسی نمیتواند برای دستگاه قضائی تعیین تکلیف کند که چون از نظر ما انتشاردهنده ی فلان مطلب در زُمره ی برهم زنندگی امنیت روانی جامعه قرار میگیرد پس دستگاه قضائی ملزم به برخورد است.
ـ هیچ مقام و مسئولی نمیتواند بارعام بدهد و انگشت در هوا بچرخاند که هرکه در نقد شما حرفی زد یا در مخالفت با شما سخنی گفت پس باید او را دست و پا بسته، تحویل محکمه بدهید.
گو این که، نگارنده ی آن نامه ی تلخ به خوبی میداند تعیین مصادیق مجرمانه در حوزه ی دستگاههای قضائی است و شخص، دستگاهها و دوایر دولتی تنها و تنها میتوانند با تنظیم شکایت از دستگاه قضائی بخواهند به شکایت شان رسیدگی کند آن هم به شرط آن که دستگاه قضائی، اساساً عمل آن شخص را یک جرم تلقی کند و این یعنی ما نمیتوانیم شخص معینی را به واسطه ی نقد به مثلاً مجموعه دولت به عنوان یک برهم زننده ی امنیت روانی جامعه معرفی کرده، خواهان برخورد با او باشیم که اگر دقیقتر بنگریم، اصلِ همین نامه خود میتواند ذیل مفهوم «بر هم زنندگی امنیت روانی جامعه» تعریف شود!
آقای رئیسی؛ پروژه حذف رسانههای اصلاحطلب را متوقف کنید
برخی(اطرافیان رئیس جمهور) فکر میکنند وقتی از رسانههای حامی دولت میگوییم، منظورمان «ایران، ایرنا، صدا و سیما، همشهری، مهر و…» است در حالی که اساساً مردم و افکار عمومی، اینهایی که نام بردیم را در زُمره ی رسانه مستقل که صدایشان باشد نمیشناسند.
بارها از فقدان مرجعیت رسانه، کمرنگ بودن مرجعیت رسانه و ناکارآمدی رسانههای دولتی و شبه دولتی در سبد افکار عمومی گفته اند، یک بار صدا و سیما را شامل میشود و باری دیگر رسانههای دولتی و لابد آقای رئیسی تأیید خواهند کرد که بازتاب سفرهای استانی، برون مرزی، سفرهای مهم و تعیینکننده و نیز دید و بازدیدهای بینالمللی، همین که در «ایران، ایرنا، صدا و سیما، همشهری، مهر و…» فرصت انتشار پیدا کرد، کافی نیست.
اصلاً همین که به رسانههای اصلاحطلب میتازند که چرا سانسور میکنید (که سانسور خود نوعی اعتراض خاموش است) یعنی میدانند آن جاهایی که بازتاب داده شده است لابد اثرگذاری نداشته است پس لزوم یک بازنگری خیلی جدی، ضروری به نظر میرسد.
آقای رئیسی؛ با اطلاع میگوییم: پروژه حذف رسانههای اصلاحطلب آغاز شده است، اتفاقی که حتماً به نفع حضرتعالی و دولت تحت مدیریت تان نیست. باور نمیکنید؟ نمیپذیرید؟ امر بفرمایید اسناد غیرقابل انکاری ارائه دهیم که این پروژه ماهها است که در حال انجام است.
فارغ از این که حذف بشویم یا نشویم به صراحت و بدون لکنت میگوییم: حذف رسانههای اصلاحطلب در چارچوب نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران نه تنها کمکی به دولت سیزدهم نمیکند که دولت را به چشم بر هم زدنی از دایره ی توجه افکار عمومی بیرون خواهد برد رسانه حذف شدنی نیست رسانه میتواند در یک برگ A4 باشد آن وقت به این موضوع چه کسانی افتخار خواهند کرد؟!
و اما نشست رسانهای رئیسی با رسانه ها
با دقت در ترکیب خبرنگارانی که برای پرسش از رئیس جمهور انتخاب شدهاند
در مییابیم، خبرنگاران از ۱۸ رسانه ی داخلی و خارجی انتخاب شده اند:
ـ خبرنگاران رسانههای خارجی؛ ۵ خبرنگار: راشاتودی، العراقیه، آساهی، خبرگزاری فرانسه و المیادین لبنان
ـ خبرنگاران همسو و اصولگرا؛ ۱۰ خبرنگار: روزنامه جوان، ایرنا، فارس، شبکه خبر، کیهان، مهر، برنا، همشهری، ایکنا
ـخبرنگاران رسانههای اصلاحطلب و منتقد؛ ۲ خبرنگار: شرق و آرمان امروز.
آقای رئیسی در این نشست خبری ـ رسانهای میگوید:« رسانهها همواره دولت را در ایجاد ارتباطی دوسویه با مردم یاری کردهاند.»
پیشتر آقای رئیسی به مناسبت روزخبرنگار گفته بود:«من از لحظه ی قبول مسئولیت ریاست جمهوری از هیچ رسانهای شکایت نکرده ام(نقل به مضمون).
حالا این دو گفته را بگذارید کنار ترکیب خبرنگارانی که موفق به پرسیدن سؤال از ریاست محترم جمهوری شدند تا خود متوجه شوید بین «سیاستهای اعلامی» با «سیاستهای اعمالی» فاصله تا چه اندازه است.
تنها خبری که در ابعادی وسیع دیده شد سؤال خبرنگار روزنامه شرق بود چرا؟
فردای برگزاری نشست خبری ـ رسانهای آقای رئیسی، هرچه فضای مجازی را جست و جو کردم تا از میانه ی آن ده خبرنگار همراه و همسو، حرفی، کلامی، سؤال به درد بخوری بیابیم، نشد که نشد اما در کمال تعجب دیدم، تنها سؤال درستی که پرسیده شده بود را خبرنگار روزنامه شرق پرسیده بود و تنها گفتههای آقای رئیسی که دیده شد، پاسخ به سؤال خبرنگار شرق بود؛ فکر میکنید چرا؟ با ذکر خاطرهای توضیح میدهم:
در میانه ی حضور دولت حسن روحانی در پاستور با یکی از چهرههای شاخص جبهه ی پایداری تماس گرفتم و ابراز تمایل کردم طی یک مصاحبه ی چالشی، به گفت و شنود بپردازیم، مخاطب نگارنده در پاسخ گفت:«چرا باید با روزنامه اصلاحطلب و حامی دولت مصاحبه کنم؟ من اولاً قصد مصاحبه ندارم حال اگر روزی احساس کنم میخواهم حرف بزنم میروم سراغ کیهان و وطن امروز و…»
گفتم: «از این جهت باید با روزنامه ی اصلاحطلب و به زعم شما همراه دولت (که همراه دولت نبودیم و همواره منتقد بسیاری از سیاستهای دولتهای یازدهم و دوازدهم بودیم) مصاحبه کنید که دیده و شنیده شوید.» مکثی کرد و تن به مصاحبه نداد اما بعدها دیدم با برخی روزنامههای اصلاحطلب مصاحبههای مفصلی انجام داده است.
همه که محمدرضا باهنر و مرحوم عماد افروغ نیستند!
گریزی هم بزنیم به دو مورد از مواردی خیلی خاص؛ یکی مرحوم عماد افروغ و دیگری محمدرضا باهنر، که هر دو زیر سقف بهارستان در دورانی همکار بوده اند.
آن عزیز چهره در نقاب خاک کشیده و این عزیز معزز، هرکدام ویژگیهای منحصر به فردی داشته و دارند که خط و ربط سیاسی رسانهای که با آن مصاحبه میکنند و میکردند ندارد؛ عماد افروغ، جامعه شناسی اهل درد بود که حرفهای او همیشه خریدار داشت و محمدرضا باهنر که او را استاد بلامنازع مصاحبههای داغ میدانیم و معتقدیم با یک نشریه ی محلی گمنام هم اگر مصاحبه کند آن قدر تیتر و حاشیه در مصاحبهاش پیدا میشود که نُقل هر محفلی شود اما…
آقای رئیسی؛ همه که محمدرضا باهنر و مرحوم عماد افروغ نیستند پس خط کشی شده به سراغ رسانه آمدن لابد زیانها و هزینههایی دارد که کاربلدی میخواهد پس یک بار برای همیشه به خود بقبولانید که حضرتعالی رئیس جمهور همه ی مردم ایران هستید و لابد همه ی مردم ایران لزوماً همان رسانههایی که باب طبع شما و اطرافیان تان هستند را نمیبایست قبول داشته باشند!
با برخی وزیران ضعیف کنار آمدیم اما با تیم اطلاعرسانی ضعیف دولت کنار نمیآییم!
آقای رئیسی؛ کلام را همین جا درز بگیریم و چند نکتهای یادآور شویم:
الف: از روزی که سکان ریاست جمهوری را به عنوان هشتمین رئیس جمهوری اسلامی ایران به دست گرفتهاید لابد شنیدهاید که، خودی و غیر خودی هشدار میدهند «تیم اقتصادی دولت سیزدهم؛ اولاً هماهنگ نیست، ثانیاً ضعیف است» و لابد تغییراتی که طی دو سال اخیر اِعمال کردهاید بیانگر توجه نشان دادن به نقدها و هشدارها است حال برخی این اندازه واکنش نشان دادن را کافی نمیدانند، امری است علیحده!
ب: برای برطرف کردن ضعفهای تیم اقتصادی دولت هم راههایی وجود دارد هم توضیح و توجیه هایی، بالاخره جمهوری اسلامی ایران سالها است دست به گریبان تحریمهای ظالمانه و مدیریتهای بعضاً ضعیفی بوده است که میتواند دولت را مجاب کند بخشی از خرابی وضع موجود را حواله بدهد به تحریمها و نقدینگیها و پیشینیان.
ج: تیم اطلاعرسانی دولت و سیاستهای رسانهای دولت اما، نه به تحریمها ربطی دارد نه به پیشینیان و این یعنی؛ جامعه، نخبگان، دلسوزان، افکار عمومی و رسانه شاید با تیم اقتصادی ضعیف دولت کنار بیاید اما، بعید است که مجاب شود تا با تیم اطلاعرسانی ضعیف دولت نیز مدارا کند.
از ما نمیشنوید و دوست ندارید واکنش نشان دهید، حرفی نیست اما، لااقل به حرف بزرگان و دلسوزان این مملکت و این نظام گوش جان بسپارید که وقتی
«اطلاع رسانی» را همجوار با «مشکلات معیشتی از جمله گرانی شدید برخی مواد غذایی و گرانی مستأصلکننده در بخش مسکن» قرار میدهند لابد نکته سنجیای در کار است. یعنی انتظار دارید واضحتر از این بگویند در ترکیب تیم اطلاعرسانی دولت و سیاستهای رسانهای دولت تغییر لازم است؟!
آقای رئیسی؛ پوشیده سخن نمیگوییم، به معنای دقیق کلمه از تیم اطلاعرسانی دولت رنجیده خاطر هستیم چه؛ هم حمایت کردیم و توهین و ناسزا شنیدیم و هزینه دادیم، هم نقد کردیم و مطالبه گری که باز هم محدود شدیم و هزینه دادیم و همچنان نیز داریم دوران محکوم شدن به انزوا و هزینه دادن را سپری میکنیم.
آقای رئیسی؛ نگران ما نباشید. روزهای سختتر از این پشت سر گذاشتهایم و به قول شاعر«شکیبی اصفهانی»: «شب های هجر را گذراندیم و زنده ایم ـ ما را به سخت جانی خود این گمان نبود» اما از ما نخواهید نگران شما و دولت شما نباشیم که صلاح و فلاح و سرنوشت مملکتی به تصمیمات شما و دولت شما بستگی دارد.
آقای رئیسی؛ نگران ما نباشید. به هر جان کندنی باشد گلیم بخت خویش از آب به در خواهیم کشید؛ شده با انتشار روزنامه روی یک ورق کاغذ آ۴ اما تا دیر نشده فکری به حال شورای اطلاعرسانی دولت، سیاستهای رسانهای دولت و مشی و شیوه ی برخورد با رسانههای منتقد کنید.دیدید که از آن خیل همراه و حمد و
ثنا گو چیزی در نیامد و دیده نشد و خوانده نیز نشد و دیدید همان تک خبرنگاری که منتقد شما بود باعث شد تا باقی حرفهای شما نیز دیده و شنیده شود و این یعنی، دولت بدون رسانه ی منتقد و غیرهمسو، ضعیف و آسیب پذیر است.آقای رئیسی؛ امروز همه ی روزنامهها نشست خبری ـ رسانهای حضرتعالی را پوشش دادند به قول کیهان نشینان کسی آن جلسه را به اصطلاح سانسور نکرد حال خودتان قیاس کنید اگر از آن ۱۸ خبرنگار، حداقل نیمی از میان منتقدین و غیر اصولگرایان برگزین شده بودند چه رخ میداد. این موضوع هشداری جدی است.
آقای رئیسی؛ تا دیر نشده تیم اطلاعرسانی خود را ترمیم کنید و اگر لازم است تغییر دهید، هنوز دو سال دیگر باید ریاست جمهوری را و مملکت و امور کشور را مدیریت کنید و دو سال زمانه ی اندکی نیست!
دیدگاهتان را بنویسید