روزنامه جوان به محمدجواد ظریف به دلیل اظهارات جدیدش حمله کرد.
به گزارش گیل و دیلم ، ظریف به تازگی گفته است: «امروز در حال ورود به دنیایی هستیم که انسانها در آن صاحب نقش هستند. بزرگترین قدرت نظامی جهان که از مردم بیگانه شده بود، سقوط کرد. قدرت وابسته در ایران که از حمایت بینالمللی برخوردار بود به واسطه مردم سقوط کرد. جنگ به رغم برتری تسلیحاتی صدام، توسط مردم مورد مقاومت قرار گرفت.»
بخشهای مهم این مطلب را در ادامه میخوانید:
برای سخنان اخیر ظریف، پاسخهای ساده کم نیست، مثالهای واقعی متعددی هم وجود دارد که ناقض سخنان اخیر اوست که همراه با اداهای روشنفکری و گرفتن ژستهای ضدجنگ بیان شده است، اما یک سؤال مهمتری وجود دارد و آن اینکه چرا ظریف اصرار دارد سلاح و مردم را دو قطب مقابل هم تعریف کند؟
قدرت یک کشور در نبردهای نظامی «مردم مسلح» است، یعنی هم مردم و هم اسلحه، یکی بدون دیگری جواب نمیدهد. اسلحهای که بر زمین باشد و ملتی همراه نباشند که آن را به کار گیرند یا ملتی که دستشان خالی است و ابزار دفاع ندارند، کاری در جنگ نظامی پیش نمیبرند. بیاسلحه کافی و با وجود حضور همه اقشار مردم در میدان، باید کشور به کشور بروید و التماس موشک کنید تا مردم کمتری شهید و قربانی حمله نظامی دشمن شوند. چه چیز باید باعث شود تا ظریف یک دوقطبی کذایی ملت- اسلحه همچون دوقطبی کذایی میدان- دیپلماسی بسازد و دو بال یک پرنده را دو قطب متقابل نشان دهد و موضوع مناقشه از هیچ بسازد؟
دنیا سالهاست دنیای صلحهای مسلح است و قدرتهای بزرگ نه از سر حقوق بشر و دلسوزی یا همراهی و حضور ملتها، بلکه از ترس تسلیحات یکدیگر به هم حمله نمیکنند، چنان گرگهای گرسنهای که دندان به هم نشان میدهند و همین دندانها مانع جنگشان میشود.
میبینید، ما هم همیشه نخواستهایم مقابل و مخالف ظریف باشیم، اما چه میشود کرد که او قدم به قدم همان نقاط سفید اندک را هم با مواضع جدید خاک میکند و حتی برای اعتبار خودش هم دل نمیسوزاند.
برای مایی که با همه انتقادات جدی و شدید همیشگی، اینجا برای ظریف دست زدیم و به بیانش افتخار کردیم، سخت است که ببینیم او همینها را هم دارد خاک میکند و چنانکه پیشتر هم در یادداشتی دیگر نوشتم، گویی ابایی ندارد که رفتار سیاسیاش مصداق آن ضربالمثل باشد که «دیگی که برای من نجوشد …»!
دیدگاهتان را بنویسید