این فعال سیاسی اصلاحطلب گفت: اینکه در سال ۹۲ گزینه اصلی اصلاحطلبان آقای عارف بود، باید بگویم این موضوع درست نیست. آقای عارف هیچ وقت گزینه پیشنهادی و مصوب اصلاحطلبان در آن انتخابات نبود چراکه اگر چنین بود، تغییرش نمیدادند. آقای عارف بر حسب فهم خودشان نامزد شده بود.
گیل و دیلم| عباس عبدی مصاحبهای تفصیلی درباره وضعیت اصلاحطلبان و همچنین برجام داشته است که در ادامه مهمترین بخشهای آن میآید:
*به نظر من مواضع اصلاحطلبان خیلی تفاوت نکرده است. در گذشته هم امکان این نقد بوده و اگر کسی نقدی داشته مطرح میکرده است. اما مشکل این است که بعد از انتخابات سال گذشته توقعات و انتظاراتی پیش آمد که به آنها پاسخ داده نشد یا فکر میکردند باید بهتر از این پاسخ داده میشد. بنابراین باید به طور طبیعی نسبت به این ضعفها انتقاد میکنند. البته شاید اگر این شکافها بیشتر شود، انتقادات شدیدتر هم شود، اما این انتقادات بیش از این که ناشی از تغییر رویکرد تلقی شود باید ناشی از تغییر وضعیت دانست. در حال حاضر هم اصلاحطلبان از دولت حمایت میکنند، نه فقط به خاطر دولت بلکه از کل حکومت دفاع میکنند اما انتقادات خود را هم به دستگاه قضایی، هم به مجلس و هم به شورای نگهبان دارند.
*شاید دوز انتقادات زیاد شده باشد اما فکر نمیکنم بطور اصول تغییری کرده باشند مگر اینکه این شکاف آنقدر زیاد شود که این انتقادات محدود، منجر به یک تغییر کیفی شود.
*در سال ۹۲ گزینه اصلی اصلاحطلبان آقای عارف بود، باید بگویم این موضوع درست نیست. آقای عارف هیچ وقت گزینه پیشنهادی و مصوب اصلاحطلبان در آن انتخابات نبود چراکه اگر چنین بود، تغییرش نمیدادند. آقای عارف بر حسب فهم خودشان نامزد شده بود. لذا آقای عارف نامزد ویژه اصلاحطلبان نبود که آنها بخواهند از ایشان حمایت کنند یا تغییرش بدهند. ایشان به صورت مستقل در انتخابات شرکت کرد و فکر هم نمیکنم هیچ وقت میتوانست نامزد اصلاحطلبان باشد و در آینده هم بعید می دانم که چنین اتقافی رخ دهد…
*محمدرضا عارف هیچوقت گزینهی اصلاحطلبان در انتخابات ریاستجمهوری نبوده و بعید میدانم در آینده هم چنین اتفاقی بیفتد.
*در مورد این نکته که گفتید “اصلاحطلبان به دلیل انتخابات سال آینده مجلس در حال فاصله گرفتن از روحانی هستند”، باید بگویم بعید میدانم چنین چیزی باشد. چون خودم که نگاه میکنم، فعلا کسی به انتخابات سال آینده فکر نمیکند. به قدری مسائل و تغییرات با شیب زیاد و تند در کشور وجود دارد که فکر نمیکنم یک سیاستمدار بتواند برای انتخابات سال آینده از الان برنامهریزی کرده و اقداماتی انجام دهد. حتی در حال حاضر نمیتوان گفت پایان امسال چگونه میشود، چه برسد به سال آینده.
*انتقادات اصلاحطلبان نسبت به آقای روحانی بیشتر شده، چون مسائل بیشتر شده است. اما اصلاحطلبان حمایت اصولی خود را از دولت در چارچوب حمایت اصولی و البته اصلاحطلبانه که از کل نهادهای حاکمیتی دارند، حفظ میکنند.
*آنچه که روند انتخابات سال آینده را تعیین میکند، منتقد بودن به روحانی یا متحد بودن با وی نیست. اکنون مسئله کشور تنها سرنوشت مجلس و دولت نیست. کل کشور مسئله پیدا کرده و دولت هم جزیی از آن است. اینگونه نیست که همه مسائل کشور حل شده باشد و دولت مساله اول باشد. بنابراین انتخابات سال آینده به شدت تحت تاثیر فضای کلی کشور است. اگر با این وضعیت به سمت انتخابات برویم شما فرض کنیداصولگرایان با تمام توان به دولت حمله کنند، انتخابات سال آینده نتیجهای برای آنها نخواهد داشت.
*اگر انتخابات سال آینده بخواهد چیزی در چارچوب قبلی باشد به عبارت دیگر اگر این نوع نظارت استصوابی و رد صلاحیتها در سال آینده هم وجود داشته باشد، در این صورت از اصلاحطلبان هرکسی هم کاندیدا شود، باز هم بیفایده است. بهتر است بگذارند اصولگراها هر مسیری که میخواهند، بروند و خود آنها میتوانند به اندازه کافی مسیر را خراب کنند.
*چطور انتظار دارید گروههای سیاسی اکنون همان انتظاراتی را از دولت داشته باشند که سال گذشته هم داشتند؟ مسائل کشور نسبت به سال گذشته متفاوت شده؛ از مسائل اقتصادی گرفته تا سیاست خارجی و سیاست داخلی و غیره.
*کماکان فکر میکنم اصلاحطلبان حمایت اصولی خود را از دولت در چارچوب حمایت اصولی و البته اصلاحطلبانه که از کل نهادهای حاکمیتی دارند، حفظ میکنند.
* شما میتوانید بگویید شورای اول این وضعیت [نظارت استصوابی] را نداشته و این رفتار را داشته است. آنها هم مسئولیتش را میپذیرند. در مورد ریاست جمهوری آقای خاتمی هم این حرف را نمیزنند و مسئولیتش را میپذیرند. اما در مورد این انتخابات (آقای روحانی) و مجلس کاملاً حق دارند چنین حرفهایی را بزنند.
*اینکه اصلاحطلبان چه کاری میتوانند، انجام دهند یا نمیتوانند، باید بگویم، ممکن است خیلی کارها بتوانند بکنند اما این ایده در انتخابات ریاست جمهوری شدنی نیست چون اینجا چارچوب مناسب قانونی نداریم. اینجا احزاب نیستند که توافق کنند مثل کشور عراق که ۴ حزب در حال توافق بر سر نخست وزیری هستند و مشخص میکنند هرکسی چه مسئولیتی را بگیرد.
*آقای روحانی یک تحلیل درستی داشت و به همین دلیل بود که هیچ تعهدی به اصلاحطلبان نمیداد، چون میدانست اصلاحطلبان چارهای جز حمایت از وی ندارند و اگر میخواهند در انتخابات باشند، باید از روحانی حمایت کنند.
*در ایران هنوز این نوع تقسیمبندیهای قدرت و مسئولیتگرفتن در قدرت مرسوم نیست و باید کمی جا بیافتد. همچنین باید گفت مسئله اصلاحطلبان فراتر از ریاست جمهوری است و خیلی نمیتوانند وارد این گفتوگوها بشوند و طرف مقابل هم زیر بار نمیرود. اصلاحطلبان هیچ وقت در مورد آقای خاتمی این را نمیگویند و اگر ضعف و کاستی هم هست، متوجه خود میدانند و هیچ وقت نمیگویند فرد دیگری نامزد اصلی ما بوده است. اما در مورد انتخابات سال ۹۲ و ۹۶ میتوانند این را بگویند. چون اگر سال ۹۶ صدبار دیگر هم تکرار بشود، ما از آقای روحانی در مقابل آقای رئیسی حمایت میکنیم. بنابراین در این مورد ایرادشان حق است.
*اینکه در مورد تهران بتوانند یک پایلوت ایجاد کنند متاسفانه چنین چیزی نیست. چون اسمش را شورای شهر تهران میگذارید اما در تهران نمیتوانند یک شهردار خارج از توافقات ساخت قدرت را انتخاب کنند. خلاصه انواع و اقسام ملاحظات وجود دارد. بالاخره در این زمین بازی میکنند؛ یک جای آن محدودیت کمتر و یک جای آن محدودیت بیشتر است.
*با یک چیز موافق هستم. بالاخره کسی هم که وارد این ساختار میشود از ابتدا نسبت به محدودیتها مطلع است و میداند در همین چارچوب محدود چه کارهایی را میتواند و چه کارهایی را نمیتواند انجام دهد. بنابراین مسئولیت کارهایی که گفت انجام میدهم، با اوست. در این ساخت محدود نباید توقع اضافه ایجاد کرد.
*بحث سر نیروی اجرایی نیست. بحث سر این است که نیروی سیاستگذار از بین رفته است. اگر شما در اجرا ضعف میبینید به خاطر این است که سیاستگذاری دچار مشکل شده است.
*سیاستگذاری در حوزه سیاست داخلی در دولت وجود ندارد و از این نظر میشود گفت که دولت در این زمینه در حد عادی و زیر خط انتظار است در حالیکه اصل قضیه سیاست داخلی است و همه چیزهایی که میبینید بر محور موتور سیاست داخلی میچرخد. اگر برای آن برنامه و سیاست نداشته باشید، چه کار میخواهید بکنید؟ قطعا این مسئلهای است که اصلاحطلبان در مورد آن برنامه دارند و بیان هم کردهاند و به آن عمل میکنند. حالا این که چقدر قوی یا ضعیف است، بحث دیگری است.
*ممکن است در سیاست اقتصادی در بین اصلاح طلبان دو گرایش وجود داشته باشد، هم گرایش نزدیک به بازار و هم گرایش نهادگرا. اما اگر هرکدام از اینها غلبه پیدا کند که فکر میکنم سیاست بازار غلبه پیدا کند، مهم این است که آنها یک نوع سیاست ثابتی را داشته باشند و شفاف و علنی بیان کنند و جلو بروند.
*اصلاحطلبان قطعاً نسبت به سیاستهای اقتصادی اعتراض دارند و موافق این گونه تثبیت نرخ ارز نبودند چون میدانستند به اینجا ختم میشود و این نوع تصمیمات متناقض قطعا مورد توافقشان نبوده است. توجه داشته باشید که اصلاحطلبان چیزی را که مهم میدانند، حضور اجماعی یا نسبی نخبگان در سیاستها است. برای مثال نمیشود که نخبگان با نظام برنامهریزی و سیاستهای ارزی و پولی بانک مرکزی موافق نباشند حتی مخالف باشند.
*به نظرم سیاست خارجی نباید محدود به برجام میشد. قطعا سیاست خارجی به خصوص سیاست منطقهای ما باید در عمل به صورت فعالتر پیگیری میشد.
*در حوزه سیاستهای اجتماعی هم اصلاحطلبان قطعا نگاههای متفاوتتر و پویاتری داشتند. ممکن است بگویید این برنامهها منسجم ارائه شده؟ خیر اینگونه نیست که بگوییم این سیاستها به صورت منسجم ارائه شده است. چون اصلاحطلبان مشکلات خاص خود را هم به لحاظ تشکیلاتی و هم به لحاظ راهبردی با سیستم دارند.
*راهبرد داشتن ربطی به همسو بودن یا همسو نبودن با دولت ندارد. شما ممکن است که کلا مخالف دولت هم باشید اما خود این هم یک راهبرد است. کسی که ناظر بیرونی است، میببیند این گروه مخالف دولت است اما کاملا راهبرد و خط مشی آن مشخص است. بنابراین بیشتر این مسئله مطرح است که اصولگرایان از این حیث هم جایگاهشان روشن نیست. ضمن اینکه اصولگرایان هم در دولت هستند. آقای وزیر کشور که اصلاح طلب نیست همچنین وزیر اطلاعات. دولت را نمیشود به هرکدام از این دو جناح منتسب کرد. حتی اگر بشود این کار را کرد این جناحها خیلی تعهد جناحی ندارند و دولت در چارچوب خودش کار میکند.
*موضع کلی اصلاحطلبان قطعا کنار رفتن دولت نیست. نه به این خاطر که فکر میکنند این دولت خیلی خوب است و باید سرکار باشد بلکه به خاطر اینکه ساختار سیاسی ایران تحمل چنین تنشهایی را ندارد. این مختص حکومتهایی است که ساخت سیاسی پویاتری دارند و میتوانند خود را با شرایط متعدد وفق دهد.
*در اینجا همین که چهارسالی یکبار انتخابات برگزار میشود، همه میخواهند انتخابات زودتر تمام شود تا از شر تبعات آن در امان بمانند. بنابراین ایران خیلی ظرفیت این کار را ندارد و فکر نمیکنم سیستم آن را بپذیرد. یکی از بدبختیهای سیستم این است که وقتی با بحران مواجه میشود، نمیتواند راه انطباقپذیری با آن را اتخاذ کند. اصلاحطلبان هم بیشتر کوشش میکنند که این وضعیت بهبود پیدا کند. لذا چنین سخنانی انتقاداتی است که به صورت شخصی مطرح میشود. در مجموع در اصلاحطلبان دو نگاه است. برخی معتقدند علیرغم مشکلات عظیمی که در ساخت قدرت، یعنی دستگاه قضایی، شورای نگهبان و نهادهای نظارتی وجود دارد، دولت هم باید پاسخگوی بخشی از کار باشد که این نگاه بخش بزرگتری از اصلاحطلبان است. نگاه دیگر هم میگوید تا این مشکلات کلی وجود دارد، نمیتوانیم به مسائل خاص مربوط به دولت مترکز بپردازیم. لذا این دو نظر متفاوت در آنها است و فکر نمیکنم این دو گروه به این زودیها به دیدگاه مشترکی برسند.
*اگر از من بپرسید میگویم تنها یک راه وجود دارد و آن هم “گشایش جدی در ساخت سیاسی داخلی و از این طریق اصلاح دولت” است. یعنی ابتدا مسئله ساخت سیاسی حل شود وقتی این مساله تا حدودی حل شد به اصلاح دولت پرداخت. به عنوان مثال با این رادیو و تلویزیون هم اصلا شدنی نیست که بخواهی کاری بکنی. باید جای دیگری مسئله را حل کرد. اگر این اتفاق افتاد، امید آن میرود که دولت هم اصلاح شود.
*تغییر دولت نه امکانپذیر است و نه کمکی میکند و بحران را عمیقتر میکند. یک عده هم که به تغییر دولت معتقد هستند یا باید خیلی سادهلوح باشند یا در خط خارجی عمل میکنند.
*FATF بحث فنی و بسیار پیچیدهای است. هنگامی که کارشناس اصلی این موضوع در یک جمع توضیح میداد همه متوجه شدند که این موضوع چقدر پیچیده و فنی است ولی میدانم که FATF یعنی یک امکان و ضرورت برای کار کردن با نظام جهانی است.
*من برجام را اصلا نخواندم. چون اگر بخوانم هم بصورت کارشناسانه چیزی از آن نمیفهمم. چون یک بحث تخصصی است و اگر بخواهد بحث کارشناسی بشود باید در یک گروه تخصصی بررسی شود. من تنها راجع به کلیات برجام صحبت میکنم و اگر قرار باشد تخصصی روی آن بحث شود، باید به یک کارگروه تخصصی برود. این که میبینیم عدهای نخوانده متخصص امور جهانی هستند یا با یک مرور کلی اظهار نظر کارشناسی میکنند ناشی ار بیماری است.
*شما نمیتوانید وقتی یک تصمیم راهبردی میگیرید، تاکتیکی عمل کنید. ایران در برجام تاکتیکی عمل کرد در حالیکه ماهیت برجام استراتژیک بود. یا از ابتدا متوجه این نشدند یا اینکه میدانستند ولی باز هم کار خودشان را کردند. وقتی شما تصمیم گرفتید در موضوع برجام با “جان کری” و “اوباما” و دیگران توافق کنید، یعنی اینکه میتوانید دیگر توافقات را هم انجام دهید. دیگر نمیتوانید در برخی موضوعات محدودیت بگذارید. این نپذیرفتنی است. درباره مهمترین مسئله صحبت کردید چطور نمیتوانید درباره مسائل کوچکتر صحبت کنید؟ دلیل به بن بست رسیدن برجام این بود که به برجام تاکتیکی نگاه شد و مقصر آن فقط دولت نبود.
*اگر به برجام تن داده شد باید به تبعاتش هم تن داده میشد. تبعاتش یعنی همان فرا متن. چرا به الزاماتش تن داده نشد. خوب اگر همانطور که شما هم به درستی گفتید برجام فرامتن داشته و برجام به هر دلیلی پذیرفته شده است طبعا باید به فرامتن و در واقع روح برجام هم التزام میداشتند.
*به این دولت تنها به این دلیل رای ندادم که اصلاحطلبان در آن حضور داشته باشند. من رای دادم تا ایران، ونزوئلا نشود. چون مطمئن بودم که ونزوئلا میشدیم. چون رفتارهای احمدینژاد و دولت آن ونزوئلایی بود. انگیزه من این بود. نگاهم به انتخابات این بود. این که دیگر اصلاحطلبان چگونه فکر میکنند، نمیدانم. طبیعی است که فکر کنند این کار به حضور اصلاحطلبانه کمک میکند. اما حضور اصلاحطلبانه فقط از طریق نفی وضعیت بدتر نیست، از طریق بهبود شرایط هم باید باشد.
منبع: تسنیم
دیدگاهتان را بنویسید