قالیباف با رقیبی روبروست که شکست دادنش ساده نیست او، بِرند جدیدی برای خود میسازد
آقای شهردار این روزها در مرکز ثقل اخبار رسانههاست یکسو داستان املاک نجومی است و حاشیههای میلیاردیاش سویی دیگر انتخابات ریاستجمهوری است و شرط و شروطهایش.
فائزه انیسینیا؛ دفتر کارش این روزها از همیشه شلوغ تر است. جدا از جلسات مشاورهای مهمی که برای چگونگی مواجهه او با حاشیههای متعدد پیش آمده بعد از ماجرای املاک نجومی با حضور خودش تشکیل می شود، او و تیم همراهش جلسات سنگین دیگری هم دارند. دستور جلسه مشخص است؛ «چگونه وارد انتخابات ریاست جمهوری شویم؟» البته او یک دستور کار دیگر هم در ذهن سیاسی اش دارد؛ «آیا حضور مجددش در انتخابات ریاست جمهوری به مصلحت است ؟» باید مسایل را از نگاه خودش ببینیم؛ آنچه که بر محمد باقر قالیباف از سال ۸۴ تاکنون گذشته است.
*برند قهوه ای؛ تیپ خلبانی؛ شکست در روزهای آخر
سال ۸۴ بود، خیلی ها فکر می کردند اکبر هاشمی رفسنجانی باز قدرت را در دولت تحویل خواهد گرفت. خودش هم گویا آماده شده بود تا به دفتر کار قبلی اش در ساختمان ریاست جمهوری که تنها چند صد متر با ساختمان مرمر فاصله داشت بازگردد. در نظرسنجی ها رای اول را داشت و بحث بر سر این بود که حالا که رییس دولت اصلاحات می رود و با حضور هاشمی دولتی ائتلافی شکل خواهد گرفت کفه سیاسی کدام جناح در کابینه سنگین تر خواهد بود . آنسوتر یعنی جایی که راستگراها برای بازگشت به قدرت تلاش می کردند، علی اکبر ناطق نوری به فکر این بود که از ساز و کار شورای هماهنگی نیروهای انقلاب کسی را برای رقابت با هاشمی رفسنجانی آماده ورود به میدان انتخابات کند تا جانشین رقیب سابقش یعنی رییس دولت اصلاحات باشد. معادلات انتخابات اما به گونه ای دیگر رقم خورد ناگهان همه چیز تغییر کرد. به یکباره محمدباقر قالیباف تصمیم به حضور در انتخابات گرفت. او در ساختمانی بلند مرتبه واقع در بلوار میرداماد اعضای ستاد خود را ساماندهی کرد؛ خودش در طبقات بالا مستقر شد و اعضای رسانهای و ستادی در طبقات پایین تر کار سنگین انتخاباتی را آغاز کردند. او در همان نشست رسانه ای اولش به طیف راست اصولگرایان تاخت تا تحلیل هایی که می گفتند او از جانب طیف چپ اصولگرا حمایت می شود را قوی تر کند.
لباسش را تغییر داده و با تیپ خلبانی عکس های خود را روانه رسانه ها کرده بود. مشاورانش برای او برند قهوه ای را انتخاب کرده بودند تا در عکسهای آتلیه ای به همراه درخشیدن حلقه ازدواجش از او یک چهره جدید و پیشرو نشان داده شود. همه چیز به خوبی پیش میرفت. او به یکباره در نظرسنجی ها رشد کرد چنانکه حتی برخی نظرسنجی ها او را نفر اول نشان می داد. همه آرای منفی حاشیهنشین اکبر هاشمی رفسنجانی را به سمت خود جذب کرده و طبقه متوسطی که خاطره خوبی از دوران ریاست جمهوری هاشمی نداشتند را امیدوار به خود کرده بود .
دوباره یک اتفاق دیگر افتاد، حالا نوبت شنیدن خبرهای بد بود. یک نامزد دیگر با یک برند دیگر آمده بود. محمود احمدی نژاد با یک کاپشن ساده و دیالوگ های پوپولیستی معادلات را به هم زد. دوگانه ای تازه ای ایجاد شد که یک سمتش اشرافی گری بود و سمت دیگرش عدالتخواهی . احمدی نژاد حاشیه نشین ها را نشانه گرفت . آرا به سمت او شیفت کرد. حالا این کت وشلوار قهوه ای و تیپ خلبانی قالیباف دیگر جذابیتی نداشت. محمدباقر قالیباف در عین ناباوری انتخابات را باخت.
خودش بعدها ماجرای آن دوران را اینگونه روایت کرد؛ «ما در سال ۸۴ در تبلیغات اشتباه کردیم، خطا کردیم و این را صادقانه می گویم، خودم این کار را نکردم ولی مسئولیتش متوجه من است و باید جواب دهم؛ انشالله این کار را تکرار نکنیم.». این جملات البته متعلق به ماه ها قبل از انتخابات سال ۹۲ است. البته فقط خودش نبود که دلیل این باخت را اشتباه در نوع تبلیغاتش می دانست. حیدر رحیم پور، پدر حسن رحیم پور ازغدی و از افراد مورد رجوع طیفی از بچه حزب اللهی های مشهد، از کسانی بود که علی رغم قبول داشتن احمدی نژاد، در انتخابات ۸۴ به دلایل مختلف (از جمله پیشتاز بودن در نظرسنجی ها) اعلام کرد که رأی اش با قالیباف است .
اما او هم بعد از انتخابات ۸۴ در تحلیلی از انتخابات نهم و دلایل رأی آوردن احمدی نژاد و رأی نیاورن قالیباف در مطلبی در سایت مطالبه نوشت« کاهش آراء آقای قالیباف از آن جا شروع شد که به خاطر جلب نظر مردم به حرکات لیبرال منشانه پرداختند و اجازه دادند خط سرمایه داری و روشنفکران مدنی در ساختار تبلیغاتشان رخنه و مکتبیها را برانگیزند و بر اندیشه ایشان بشورانند.عکس های کذایی، لباس های آن چنانی، حلقه بر انگشت به جای انگشتر عقیق و این ها، نه حکایت از ضعف دینی ایشان که حکایت از غفلت و عدم شناخت مبلغان ایشان از امتی بود که رای اولیهای این امت، مکتبی تر از پیرمردان انقلاب بودند. …لیکن برخی گردانندگان تبلیغات وی شیوه تبلیغات را به گونه ای امت آزار و غربی پسند تغییر دادند و نتیجه، کاهش آراء حقیقی ایشان شد.»
آن انتخابات تمام شد و محمد باقر قالیباف بعد از سفر به مشهد و یک دوره کوتاه استراحت باز به پایتخت بازگشت . شهری که چندی بعد اداره اش را برعهده گرفت.
*بازگشت با ائتلاف؛ بازهم شکست
بهار ۹۲ ؛ دوباره حال و هوای روزهای نخستین رقابت های سال ۸۴ حاکم شده بود . همه می گفتند هاشمی و قالیباف دوباره به هم رسیده اند. شانه به شانه در نظرسنجی ها رقابت می کردند. او در صحنه باقی ماند و هاشمی با تصمیم شورای نگهبان کنار رفت. او باز یک نامزد پیش رو در برند تبیلغاتی بود. کت و شلوار مارک پوشیده و در مناظره ها با تبلت حاضر می شد. اگر چه که خبر خوب برای او غیبت هاشمی رفسنجانی بود اما این بار نوبت سعید جلیلی بود که محاسبات تیم رسانه ای و مشاوره ای او را بهم بزند . این بار هم انتخابات برای او نبود . جدال کمپین ها جای دیگر تشکیل شد و او تنها ناظر بازی بود. در این میان او یک پاس گل هم به نامزدی داد که چند روز بعد رییس جمهور شد. یک پایان تلخ دیگر برای کسی باید باز به «بهشت» باز می گشت.
*آقای شهردار مردد است چون…
خیلی ها دقت نکرده اند اما تیپ او تغییر کرده است . لباس دو جیب کرم رنگ پوشیده، محاسنش را بلند کرده و البته موهای سرش را هم کوتاه کرده است . لباسش را روی شلوارش می اندازد و دوباره انگشتر عقیق بر دست کرده است. یک برند جدید برای آقای شهردار که می خواهد نامزد انتخابات باشد . محمد باقر قالیباف فارغ از آنچه مشاوران و دوستانش در جلسات مختلف به او می گویند یک ذهن سیاسی هم دارد که در حال محاسبه شرایط فعلی است. او با رییس جمهوری مواجه است که شکستش چندان ساده نیست .
پرزیدنتی که از دو طیف سیاسی اصلی ایران حامی داردو از طبقات مختلف اجتماعی نیز سرمایه جذب کرده است . کسی توافق هسته ای را به نتیجه رسانده و وعده بزرگ خود در انتخابات ۹۲ را عملی کرده است. محمد باقر قالیباف می داند شکست دادن رییس جمهور مستقر که برای دومین بار در انتخابات شرکت می کند تا کنون امکان پذیر نبوده و البته این را هم می داند که این آخرین فرصت او برای شرکت در انتخابات ریاست جمهوری است . ثبت شکست سوم می تواند پایانی برای دوران سیاست ورزی او در این عرصه باشد . آیا او ممکن است به این نتیجه برسد که بهتر است تا سال ۱۴۰۰ منتظر بماند ؟
منبع:خبرآنلاین
دیدگاهتان را بنویسید