به گزارش گیل و دیلم ، غلامرضا ظریفیان فعال سیاسی و معاون سابق وزیر علوم در دوره اصلاحات در گفتگو با اصلاحات نیوز به موضوع رد صلاحیت های اخیر مانند حسن روحانی اشاره میکند و میگوید: یک نگاه و مبتنی بر آن یک استراتژی و بعد مبتنی بر آن استراتژی یک برنامه است. آن نگاه در دیدگاه خود خارج از بحث انگیزهها، یک نوع خودبرتر بینی، قوم برگزیده، اینکه عده اندکی صلاحیت اداره جامعه را دارند و اکثریت جامعه مکلف به تمکین هستند، این نگاه به استراتژی تبدیل میشود و در آن استراتژی اساسی وجود دارد که ما برویم نوعی خلوصسازی را در همه عرصهها انجام دهیم.
وی ادامه داد: نگاهی که به این استراتژی تبدیل شده است، اساسا معتقد است که مردم پایه مشروعیت نیستند ، بلکه یک حق ویژه الهی است که فقط به عده ای واگذار شده است و نهایتا با حفظ ظاهر جمهوریت نظام، باید تدابیری اندیشید که آن تدابیر نهایتا باعث میشود آن اقلیت هرچه میگویند دیگران انجام دهند. متاسفانه شاهد این بودیم که قانونی را در مجلس درباره انتخابات تصویب کردند که همه آن رویه های اشتباه و پرخطای گذشته را در این قانون گنجاندند و حاصل این قانون باعث شد تا ما بخش مهمی از نیروهای دلسوز کشور را کنار گذاشتیم و به سمت خلوص گزینی رفتیم؛ تاجایی که میبینیم افرادی که از پیروزی انقلاب تاکنون نقش بسیار بسیار کلیدی در جنگ، دفاع ،مسئولیت مسائل استراتژیک کشور، ریاست جمهوری و … هستند، حتی به اینها هم اعتنا نمیشود و این سطح از مرزبندی را اعمال میکنند.
ظریفیان با بیان اینکه این رد صلاحیتها به جامعه پیام دارد، گفت: خب مردم میگویند وقتی این افراد با این سوابق مورد اعتماد و اعتبار نیستند، پس چه کسانی مورد اعتماد هستند؟ جامعه وقتی احساس میکند در این سطح افراد فیلتر میشود، پس طبیعی است بخش عظیمی از مردم که این بخش از هویت را ندارند، صرفا رای آنها مهم است نه نقش و اراده و انتخاب آنها. بنابراین این گام مهمی به سمت رفتن به ناجمهوریت و آسیب زدن به اصلی ترین پایه مشروعیت نظام.
معاون سابق وزیرعلوم در دولت اصلاحات میگوید: نتیجه این رفتارها از دست رفتن سرمایه اجتماعی است. با توجه به دشمنیها و کینههایی که در جهان امروز درباره نظام است، وقتی مردم به حاشیه میروند، درواقع میخواهند با چه چیزی برابر این تهدیدات مواجه شوند؟
این استاد دانشگاه با بیان این موضوع که واقعا نمیدانم که تصمیم گیرندگان متوجه هستند که با این کارها چه پیامی را به جامعه میدهند یا نه، گفت: به نظر میرسد که در واقع نگرانیهایی برای آینده دارند که میخواهند این نگرانیها را در حلقههای به زعم خودشان با اطمینانتر، رفع کنند. ولی واقعیت این است تجربه قبل از انقلاب تاکنون نشان داده است که ما نگرانیها و تهدیداتمان تنها با یک سرمایه اجتماعی حداکثری در کشور و امید به آینده جامعه، قابل رفع است. این نگرشها بیش از آنکه تهدیدها را بیمه و تضمین کند، به خودی خود مخاطرات کشور را بیشتر میکند.
ظریفیان میگوید: یک نگاهی بر مدیریت کشور حاکم شده که در واقع نوع الگوهایش با الگوهایی که نظام جمهوری اسلامی را برپا کرد، تفاوتهای بنیادین دارد. مثلا بعد از امام، نگرش مرحوم شهید بهشتی و مطهری را داشتیم که به جد معتقد بودند که بخش عظیمی از مشروعیت نظام مبتنی بر آرای مردم است. خب ما الان یک تغییری را میبینیم که کسانی مرجعیت پیدا میکنند، مانند نوع نگاه آقای مصباح یزدی، که کاملا با نگاهی که جمهوریت را برپا کرد تفاوت دارد و اگر این نگاه کاملا بخواهد اجرا شود، نقش مردم یک نقش حامی و پیرو خواهد بود نه نقش تعیین کننده بر سرنوشت خود.
این فعال سیاسی به بحث میزان مشارکت در انتخابات اشاره میکند و میگوید: آمارها بیانگر اقبال جدی نیست. حضور مردم در انتخابات یک شرایطی دارد و نخبگان، فعالین سیاسی، روزنامه نگاران و احزاب بارها این شرایط را عنوان کرده اند، اما وقتی دایره انتخاب را حتی از بخشی از اصولگرایان و حتی جریان آقای لاریجانی برنمیتابند، خب این به شدت نگران کننده است. کسانی که مسیر را به این سمت میبرند، میدانند با توجه به چالشهایی که نظام هم از درون و هم از بیرون دارد، به میزانی که سیاستها حضور مردم را کاهش میدهد، طبیعتا کشور را با خطرات جدی روبه رو میکنند.
دیدگاهتان را بنویسید