اظهارات اخیر آقای موسوی خوئینی ها در خصوص رابطه امام موسی صدر و شهید دکتر چمران با انقلابیون ایران به دور از واقعیت است.
به گزارش پایگاه خبری گیل و دیلم به نقل از دیارمیرزا موسوی خوئینی ها در مصاحبه اخیر خود که در سالگرد در گذشت آیت الله هاشمی رفسنجانی (ره) انجام داده بود اعدهای را در خصوص رابطه امام موسی صدر و شهید دکتر چمران با انقلاب مطرح و همچنین به طرح صحبت هایی در خصوص رفتار منش سیاسی هاشمی رفسنجانی پرداخته بود موضوعی که با واکنش های معتددی در رسانه ها، فضای مجازی و از آن مهم تر در میان در میان فعالان سیاسی بر انگیخت. اینکه خوئینی ها چطور و چرا پس از سال ها سکوت آن هم پس از درگذشت هاشمی چنین ادعاهای را مطرح می کند موضوعی است که باید در فرصت مناسب از این مجمع روحانیون پرسید. اما امروز عضو دیگر مجمع روحانیون محمد علی ابطهی در دفاع از هم حزبی خود گفته است “موسوی خوئینی ها یک بحث تاریخی را مطرح کرده و انتظار این است که منتقدان صحبت های موسوی خوئینی ها به ایشان پاسخ تاریخی بدهند” به همین دلیل دیده بان ایران با کسی گفت و گو کرده در خلال کتاب خاطرات خود به رابطه هاشمی رفسنجانی با مبارزانی که در سال های ابتدای دهه ۵۰ از کشور خارج شده اند پرداخته و در جریان دخالت مستقیم و کمک های امام موسی صدر و شهید چمران به مبارزان مسلح مخالف رژیم پهلوی قرار داشته است. با دکتر علی جنتی درباره نقش امام موسی صدر، دکتر چمران و آیت الله هاشمی رفسنجانی در انقلاب اسلامی ایران صحبت کردیم. او در پاسخ به ادعاهای مطرح شده از سوی موسوی خوئینی ها در مصاحبه های اخیرش می گوید: ” با توجه به شناختی که بنده از امام موسی صدر، آقای چمران و آیت الله هاشمی رفسنجانی داشتم ، بخش قابل توجهی از این مصاحبه را دور از واقعیت می دانم” همین گزاره مقدمه ای برای گفت و گوی دیده بان ایران با علی جنتی از مبارزان مخالف رژیم شاه در دهه ۵۰ شد. گفت و گوی که بیشتر ناگفته هایی است درباره نقش امام موسی صدر، شهید چمران و آیت الله هاشمی رفسنجانیدر انقلاب ایران .
متن گفت و گوی تفصیلی دیده بان ایران با دکتر علی جنتی که شاهد زنده ای بر تلاش های امام موسی صدر، شهید چمران و آیت الله هاشمی در جریان انقلاب و سال های پس از آن است را در ذیل می خوانید:
*آقای موسوی خوئینی ها اخیرا اظهاراتی داشتند مبنی بر این که امام موسی صدر و آقای چمران براین باور بودند که نهضت اسلامی به پیروزی دست پیدا نمی کند. این قبیل اظهارات تا چه اندازه با واقعیت انقلاب و روحیات آقای چمران و امام موسی صدر انطباق دارد ؟
با توجه به شناختی که بنده از امام موسی صدر، آقای چمران و آیت الله هاشمی رفسنجانی داشتم ، بخش قابل توجهی از این مصاحبه را دور از واقعیت می دانم. یک نکته حائز اهمیت در این مصاحبه این است که آقای خوئینی ها اظهار داشته اند که مرحوم هاشمی رفسنجانی اساساً سفر به خارج از کشور برای مبارزه را درست و منطقی نمی دانستند و معتقد بودند که مبارزه اصلی و واقعی همین جاست. به نظر بنده این موضوع کاملا خلاف واقع است . من از دوران کودکی تا پایان عمر ایشان با مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی ارتباط و آشنایی داشتم به ویژه در دوران سخت مبارزه واز سال ۱۳۵۰ که مبارزه مسلحانه در کشور جریان داشت از نزدیک ایشان را همراهی میکردم . همچنین در دوره ای که بنده تحت تعقیب ساواک و در تهران ساکن بودم به منزل مرحوم هاشمی رفسنجانی مراجعه کردم که ایشان؛ هم از نظر فکری و هم مادی به من و سایرمبارزان و نیروهای انقلاب، جوانان انقلابی وخانواده های زندانیان کمک های مالی و حمایتی می کردند. بخشی از این گفته ها در کتاب خاطرات من که حدود ۱۵ سال قبل توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی ایران منتشر شده به تفصیل بیان شده است . در دوره ای که من در ایران شدیدا تحت تعقیب ساواک بودم ایشان شناسنامه ای برای من تهیه کردند که طی آن سالها چند باری که توسط نیروهای امنیتی گرفتار شدم توانستم نجات پیدا کنم . اواخر سال ۵۳ من با مرحوم آیت الله هاشمی مشورت کردم و ایشان تاکید داشتند که من به خارج از کشور بروم چرا که کسانی که همانند من مشغول فعالیت سیاسی و مبارزاتی بودند، در صورت دستگیری به زندانی های طولانی محکوم می شدند لذا ایشان همواره به من و امثال من توصیه می کردند که برای ادامه فعالیت ضد طاغوت از کشور خارج شویم تا به مبازرات خود ادامه دهیم. البته چون پیش از من مرحوم شهید محمد منتظری به نجف عزیمت کرده و در سوریه و لبنان فعال بود مرحوم هاشمی تاکید داشت که من با شهید محمد منتظری همکاری کنم به همین جهت ایشان اسباب عزیمت و سفر من را هم مهیا کردند. با توجه به شرایط امنیتی آن روزها مجبور به خروج قاچاقی از کشور بودم به همین دلیل ابتدا به مشهد رفته و در آنجا به دیدار آیت الله خامنه ای نایل شدم واز ایشان استمداد طلبیدم ایشان اظهار داشتند کسی را نمی شناسند که بتواند من را از مرز عبور دهد و توصیه کردند که در رابطه با این موضوع با آیت الله هاشمی رفسنجانی صحبت کنم. پس از مذاکره با آقای هاشمی رفسنجانی، با راهنمایی ایشان به زاهدان و از آنجا به پاکستان رفتم وپس از ۴۰-۵۰ روز در خرداد سال ۵۴ با یک گذرنامه پاکستانی به دمشق سفر کردم. بنا براین مشوق اصلی من برای خروج از کشور مرحوم هاشمی رفسنجانی بود .
مرداد ماه سال ۱۳۵۴ مرحوم رفسنجانی به دمشق سفر کردند . ایشان در آن زمان مطلع شده بودند که برخی از اعضای سازمان مجاهدین خلق گرایش مارکسیستی پیدا کرده و در تلاش هستند تا رابطه اعضای مسلمانان سازمان را با آن تشکیلات قطع کنند به همین دلیل آقای هاشمی رفسنجانی برای پایان دادن به این موضوع و ساماندهی اعضای مسلمان سازمان مجاهدین به دمشق آمدند. آقای هاشمی رفسنجانی طی ملاقات هایی که با برخی از اعضای سازمان داشتند تلاش کردند که آنان را قانع کنند تا از اعلام مواضع مارکسیستی خود صرف نظرکنند با این هدف که در این فرصت به نیروهای مسلمان کمک کنند تا تشکل خود را بازیابند . در واقع هدف از آن سفر و تلاش ایشان برای ملاقات تشکیل سازمانی منسجم از نیروهای انقلابی و مسلمان مجاهدین خلق بود. در دمشق ، مرحوم هاشمی با فردی به نام تراب حق شناس که از سران سازمان مجاهدین خلق بود وگرایش مارکسیستی پیدا کرده بود ملاقات هایی را انجام دادند که البته بی ثمر بود و آنان سرانجام در شهریور ماه اعلام کردند که سازمان مجاهدین خلق تحول ایدئولوژیک پیدا کرده و تبدیل به سازمان مارکسیستی شده است .
سفر مرحوم هاشمی به خارج از کشور حدود یک ماه و نیم طول کشید چراکه ایشان در ابتدا به ژاپن و سپس به دمشق سفر کردند و پس از ورود ایشان به دمشق من به اتفاق ایشان و شهید محمد منتظری به لبنان سفر کردیم. در لبنان مرحوم هاشمی رفسنجانی بسیار مشتاق ملاقات با امام موسی صدر و شهید چمران بودند. شهید چمران تحصیل کرده آمریکا بود وهمسر و ۲ فرزند خود را رها کرده و به لبنان آمده و در خدمت شیعیان جنوب لبنان بود، شهید چمران اعتقاد عمیقی به امام موسی صدر داشت. من در طول سال هایی که در لبنان بودم با امام موسی صدر و شهید چمران زندگی می کردم. به همین دلیل و با توجه به مشاهدات خودم می گویم اظهارات اخیر آقای موسوی خوئینی ها در خصوص رابطه امام موسی صدر و شهید دکتر چمران با انقلابیون ایران به دور از واقعیت است. کسانی که شهید چمران را می شناسند به خوبی می دانند که ایشان براساس احساس مسئولیت و با انگیزه خدمت به شیعیان لبنان آمده بود؛ همسر آقای چمران هم ابتدا به لبنان آمد اما چون اصالتاً همسر ایشان آمریکایی بودند و زندگی در لبنان برای وی غیر قابل تحمل بود از شهید چمران جدا شده وبا دو فرزند شهید چمران به آمریکا بازگشت به خوبی به خاطر دارم که آن شهید بزرگوار همیشه با حسرت از دو فرزندش یاد می کرد. دکتر چمران با وجود آنکه نگران فرزندان خود بود. اما به صورت مداوم در جنوب لبنان ماند ویک هنرستان صنعتی و فنی حرفه ای احداث کرد تا جوانان شیعه جنوب لبنان را آموزش داده و برای آنان شغل ایجاد کند . با شروع جنگ های داخلی لبنان در سال ۱۹۷۵و درگیری بین ارتش و نیروهای فلسطینی مسلمانان اعم از شیعه و سنی به حمایت از آنان برخاستند و عملا جنگ داخلی لبنان بین مسیحیان و مسلمانان لبنان درگرفت. بعدها بیروت دچار تقسیمات جغرافیایی شد به طوری که شرق بیروت محل زندگی مسیحیان و غرب لبنان محل زندگی و فعالیت مسلمانان قرار گرفت و خط آتش بین این دو گروه در منطقه شیعه نشین بود . من همراه مرحوم هاشمی رفسنجانی به دیدن امام موسی صدر رفتیم و ایشان به شدت مورد استقبال امام موسی صدر قرار گرفت و طی چند روز که در لبنان بودند با شهید چمران چند بار ملاقات کردند و با همدیگر به شهر صور در جنوب لبنان رفتیم و ایشان از هنرستان صنعتی و مرکز آموزش فنی و حرفه ای بازدید کردند .
*نظر شهید چمران درمورد مبارزات داخلی ایران چه بود؟
در خصوص این ادعا که شهید چمران با انقلاب همراهی نداشت حرف عجیبی زده شده است. شهید چمران در سال های ابتدای انقلاب و در آن شرایط سخت مسئولیت وزارت جنگ را قبول کرد رابطه او با امام (ره) همیشه توام با احترام متقابل بود. با توجه به اقدامات موثری که شهید چمران در جنگ ایران و عراق داشتند، بی انصافی است که بخواهیم در مورد رابطه ایشان با انقلاب و امام این گونه قضاوت کنیم . در لبنان هم ایشان کارهای بزرگی انجام داد هر چند نسبت به اعمال و رفتار برخی از فلسطینیان بسیار منتقد بود. افرادی از این گروه در جنوب لبنان مستقر بودند که به دلیل شرایط اردوگاهی و اوضاع اقتصادی که داشتند غالباً معتاد یا دزد بودند که شهید چمران نسبت به این موضوع بسیار منتقد بودند و اظهار داشتند که این گروه دارای انگیزه های دینی نیستند و برناسیونالیسم عرب تکیه دارند.
ایشان همواره با تجلیل از امام خمینی (ره) یاد می کرد. با شروع جنگ های داخلی لبنان، شهید چمران “جنبش امل” را تاسیس کرد. در شهریورماه سال ۵۴ نیز جمعی از جوانان شیعه را جهت آموزش های نظامی به اردوگاه های فلسطین اعزام کرد که متاسفانه در حین آموزش یکی از مین ها منفجر شد و ۲۶ نفر از نیروهای شیعه امل در آنجا کشته و عده ای نیز زخمی شددند که در بین مجروحان یک ایرانی وجود داشت که بنده همراه با مرحوم هاشمی در بیمارستان به ملاقات وی رفتیم. تا آخر جنگ داخلی لبنان مرحوم چمران همراه با سایر مسلمانان در صحنه ها و عرصه های متفاوت جنگ حضور داشت ودر کنار آنان میجنگید .
*آقای خوئینی ها مصاحبه اخیر خود مدعی هستند دیدارامام موسی صدر با شاه نشانه عدم حمایت ایشان از نهضت امام خمینی (ره) و یاران ایشان است. آیا شما به شخصه روایتی از دیدار امام موسی صدر با شاه دارید؟ چرا امام موسی صدر در سال های اوج مبارزه با محمد رضا شاه دیدار کرد؟
در رابطه با مبارزه امام موسی صدر آقای موسوی خوئینی ها نکاتی را مطرح کرده اند که لازم است در خصوص آن توضیح داده شود. امام موسی صدر (در سال ۵۰ درست زمانی که مجاهدین اولیه انقلاب از جمله مرحوم حنیف نژاد ، بدیع زادگان وناصر صادق و…در زندان بودند به ایران آمد. هدف اصلی وی از این سفر و ملاقات با شاه جلب کمک های مالی برای شیعیان جنوب لبنان بود. اگر میخواهیم در این زمینه قضاوت کنیم باید شرایط آن روز لبنان و ایران را در نظر بگیریم در وهله اول باید بدانیم که شرایط لبنان در خاورمیانه چگونه بود، انتظارات شیعیان از امام موسی صدر چه بود آنگاه می توانیم به قضاوت در خصوص ملاقات امام موسی صدر با شاه بپردازیم. شیعیان لبنان به جهت این که امام موسی صدر را ملجأ و پناهگاه خود می دانستند و از طرفی به شاه ایران نیز به دلیل شیعه بودن وی علاقه داشتند. انتظار داشتند که از کمک های ایران برخوردار شوند . هدف امام موسی صدر از آمدن نزد شاه ایران این بود که به شاه اعلام کند مسلمان شیعه لبنان از وی انتظار کمک دارند. (لازم به ذکر است محروم ترین قشر از مردم کشور لبنان، شیعیان این کشور بودند و بزرگترین کاری که امام موسی صدر انجام داد این بود که تمامی قبائل و عشایر شیعه را زیر چتر مجلس اعلای شیعیان لبنان که خود او رئیس آن مجلس بود جمع کرد.) امام موسی صدر با توجه به ارتباط و دوستی با شهید بهشتی و شهید مطهری ، زمانی که به ایران آمد به ملاقات آنان رفت. این نکته را من شخصا از شهید بهشتی شنیدم که وقتی امام موسی صدر قصد ملاقات با شاه را داشت، از امام موسی صدر خواستیم تا برای عفو و آزادی افراد بازداشت شده مجاهدین خلق پا درمیانی کند. امام موسی صدر پس از دیدار شاه به شهید بهشتی گفته بود زمانی که درباره عفو این افراد صحبت کردم شاه ایران بسیار خشمگین شد و آثارعصبانیت در چهره او آشکار بود. بنا به گفته شهید بهشتی البته صحبت های امام موسی صدر با شاه درباره عفو این افراد تاثیری نداشت. بنابراین اصل دیدار امام موسی صدر با شعیان جنوب مربوط به جلب کمک برای شیعیان جنوب لبنان بود از طرفی شهید بهشتی ومرحوم مطهری هم قصد استفاده از این ملاقات برای آزادی سران سازمان مجاهدین خلق را داشتند. امام موسی صدر دو بار هم به لیبی رفت تا از کمک های مالی قذافی برای مبارزه با اسرائیل استفاده کند که بار دوم در آن کشور ناپدید شد و هیچگاه از این سفر بازنگشت.
*آقای موسی خوئینی ها معتقدند رابطه امام موسی صدر با امام خمینی(ره) خوب نبود به تعبیر ایشان امام موسی صدر با افکار امام (ره) همراهی نداشت. این گزاره را که اخیرا آقای خوئینی ها مطرح کرده؛ چقدر نزدیک به واقعیت می دانید؟!
امام موسی صدر علاقه خاصی به امام خمینی (ره) داشت . عمیقا از مبارزان ایرانی در خارج ازکشور که با رژیم مبارزه می کردند حمایت می کرد. بنده و شهید منتظری جزء اولین کسانی بودیم که در لبنان با ایشان ملاقات کردیم . به تدریج با بروز تحول ایدئولوژیک درسازمان مجاهدین خلق بسیاری از جوانان مسلمان انقلابی فراری شده و به خارج از کشور آمدند که در بین آنان افراد سرشناسی مانند آقای مهندس غرضی بود که از طریق افغانستان و پاکستان به دمشق آمده بود. تا زمان پیروزی انقلاب، حداقل ۳۰ نفر از مخالفان رژیم شاه در لبنان و سوریه مستقر بودند و با کمک امام موسی صدر در آنجا ماندگار شده بودند. فعالیت های ما در این حوزه شامل فعالیت های سیاسی و نظامی و آموزش نیروهایی بودکه از داخل کشور می آمدند و مشروح این قضایا در کتاب خاطرات من منتشر شده است . در مورد نقش امام موسی صدرحرکت و نگاه انقلابی و سیاسی ایشان سخن بسیاراست. من به عنوان کسی که ایشان را از نزدیک درک کرده ام می گویم امام موسی صدر در سال سخت دهه ۵۰ از مبارزان ایرانی حمایت جدی داشت. او دارای شخصیت کم نظیری بود، توانمندی های فقهی، فلسفی و آشنایی با دنیای پیرامون از امام موسی صدر یک شخصیت مثال زدنی ساخته بود.دقیقا به همین دلیل بودکه امام موسی صدر از محبوبیت خاصی در بین مردم لبنان برخوردار بودند.
یکی از مشکلات اساسی ما در لبنان، اخذ مجوز اقامت در لبنان بود که در این مورد امام موسی صدر رسماً در نامه ای برای من و برخی دیگر از دوستان با اداره گذرنامه لبنان مکاتبه و مجوز اقامت گرفتند وهرسال هم اداره گذرنامه این مجوز را تجدید می کرد. امام موسی صدر به مرحوم منتظری و سایر مبارزان شیعه کمک بسیاری می کرد. بنابراین ادعای آقای خوئینی ها در این زمینه عاری از صحت است . در زمانی که شرایط لبنان پیچیده و بسیار سخت شده بود، امام موسی صدر دفتری در دمشق داشت که هفته ای یک یا دوبار به آنجا سر می زد. از طرفی با توجه به ارتباط خوبی که با حافظ اسد داشت از او خواست که دستور دهد مشکل اقامت مبارزان ایرانی در سوریه را حل کند لذا وزارت کشور برای بسیاری از دوستان مجوز اقامت صادر نمود .
*اما آقای موسوی خوئینی ها معتقد است که ایشان برای انتشار یک نشریه که مبارزات مردم ایران را با رژیم منعکس کند قبول نکرده است و این امر را نشانه عدم همراهی ایشان با انقلاب اسلامی ایران می داند. چرا امام موسی صدر مسئولیت انتشار آن مجله را قبول نکرد؟!
با توجه به شان و شخصیت امام موسی صدر نمی توان از او انتظار داشت که ایشان مدیریت چنین نشریه ای را قبول کند. ایشان در نهایت می توانست به انتشار آن کمک کند. البته من از ماهیت این امر هم اطلاعی ندارم و نمیتوانم قضاوت کنم .
زمانی که من و سایر مبارزان در لبنان بودیم، به طور مداوم اخبار ایران را در اختیار مطبوعات لبنان قرار می دادیم تا آن ها را انتشار دهند. برخی از این رسانه ها وابسته به جریانات موافق نهضت بودند و اخبار را منتشر می کردند و گروهی دیگر نیز اخبار جریانات دیگر را پوشش می دادند. روزنامه های موافقی مثل روزنامه السفیر، مجله البلاغ و… به طور مرتب اخبار مربوط به امام خمینی(ره) را منتشر می کردند. بنده شخصا هرماه مجموعه ای از اقدامات و بیانیه های امام را که در روزنامه های لبنان منتشر شده بود جمع آوری می کردم و در نهایت در نجف به امام تقدیم می کردم. برخی از دوستان هم اخبار ایران را به عربی ترجمه و در اختیار مطبوعات قرار میدادند. اگر ما مورد حمایت امام موسی صدر نبودیم به هیچگاه اجازه انجام چنین فعالیت هایی در لبنان به ما داده نمی شد. امام موسی صدر مورد توجه امام خمینی (ره) بود و امام علاقه ویژه ای به ایشان داشتند. به خاطر دارم که مرحوم هاشمی رفسنجانی سفری به عراق داشتند و در مدت ۴-۵ روزی که در نجف بودند، چند بار با امام (ره) دیدار داشتند. پس از بازگشت آیت الله هاشمی به لبنان بنده به اتفاق ایشان به دیدار امام موسی صدر رفتیم و شام را مهمان ایشان بودیم در این دیدار مرحوم هاشمی پیامی را از سوی امام خمینی به امام موسی صدر منتقل کردند به این مضمون که شما در جایگاه سیاسی قرار دارید و ارتباطتان با مردم کم است بهتر است بیشتر با مردم و شیعیان لبنان ارتباط برقرار کنید حتی اگر بتوانید یک وعده نماز جماعت در یکی از مساجد اقامه کنید . امام موسی صدر به دلیل این که یک شخصیت سیاسی برجسته بود و بیشتر با مقامات لبنان و سایر کشورها ارتباط داشت عملا کمتر با افراد عادی به معاشرت می پرداخت. به همین جهت امام خمینی(ره) به امام موسی توصیه کرده بودند که شما سعی کنید ارتباط خودتان را با مردم تقویت کنید . امام این جمله را هم اضافه کرده بودند که دکتر مصدق با این که آخوند نبود اما به دلیل ارتباط نزدیک با مردم از محبوبیت برخوردار بودند اما در مقابل مرحوم کاشانی با این که آخوند بود اما به دلیل ارتباط کمتر با مردم و سیاسی شدن کمتر مورد حمایت عامه بود .. این جملات را آیت الله هاشمی رفسنجانی بنا به سفارش امام خمینی به امام موسی صدر رساندند.
البته ارتباط امام موسی صدر با آیت الله خویی نیز بسیار خوب و حسنه بود. بسیاری از شیعیانی که در لبنان بودند، مقلد آیت الله خویی بودند و از این حیث به امام موسی صدر مراجعه می کردند. با این توضیحات روشن است که امام موسی صدر کاملاً موافق و همراه با جریانات انقلاب بود. مرحوم چمران هم که از علاقه مندان به امام موسی صدر بود همواره پشتیبان انقلاب بود. از روزی که بنده با ایشان آشنایی پیدا کردم ؛ بارها از هنرستان ایشان بازدید کردم. در طول جنگ های داخلی لبنان نیز، ایرانیان در کنار شیعیان لبنان در خط مقدم مبارزه می کردند. حتی در برخی شرایط که امکان حضور شیعیان در خط مقدم جبهه به دلیل خطرناک بودن آن وجود نداشت، شهید چمران با زره پوش به خط مقدم می رفت و در جنگ و مبارزه با فالاتزهای مسیحی مشارکت داشت.
*پس چرا آقای خوئینی ها گفته اند که دکتر چمران یک هفته پس از انقلاب به لبنان بازگشت؟!
من از این موضوع خبر ندارم و نمی توانم در خصوص آن اظهار نظر کنم. بازگشت شهید چمران نیز دلیل بر مخالفت با انقلاب نیست. شهید چمران دلبستگی بسیار زیادی به امام موسی صدر داشت و چون امام موسی صدر یک سال قبل از پیروزی انقلاب در لیبی ناپدید شده بود، بنابراین مرحوم چمران اصولا علاقه ای برای بازگشت به لبنان نداشت. مستند اظهارات بنده نیز در سخنرانی های شهید چمران وجود دارد.
*در مصاحبه آقای خوئینی ها، بیان شده که آقای هاشمی رفسنجانی براین باور بودند که لازم است زندانی برای بانوان بدحجاب ایجاد شود. در باره این موضوع از مرحوم رفسنجانی چیزی شنیده بودید؟ یا اقدامی در این جهت شده بود؟
خیر. مطلقاً از آیت الله هاشمی رفسنجانی چیزی در این خصوص نشنیده ام. دیدگاه آیت الله رفسنجانی نسبت به حجاب بانوان درست همانند دیدگاه و نظر مرحوم مطهری بود. ایشان اعتقادی به حجاب اجباری نداشتند. مرحوم شهید مطهری به نقل یکی از دوستان اوایل انقلاب یرای مذاکره در مورد حجاب اجباری به دیدار امام خمینی(ره) در قم رفتند. امام فرموده بودند که من هم معتقد به اجبار عموم بانوان نیستم آنچه من گفته ام فقط در موردکارمندان دولت و دستگاه های اداری است .
*بنا بر اظهارات خوئینی ها، آیت الله هاشمی رفسنجانی عقیده داشتند که برای رسیدن به هدف باید از همه چیز عبور کرد و حتی در سینه طرف مقابل کوبید. آیا این اظهارات در مورد آیت الله درست است؟
من بعید میدانم آقای موسوی خویینی ها چنین سخنی گفته باشند. مرحوم هاشمی رفسنجانی مطلقاً چنین دیدگاه و تفکری نداشتند. اگر این حرف درست باشد معنایش اینست که ایشان یک ماکیاولیست بوده است ! با توجه به شناختی که بنده از آیت الله داشتم، ایشان فردی با اخلاص و وارسته بود که تمام عمر خود را وقف مبارزه نمود. و پس از انقلاب نیز کارنامه ایشان چه در شورای انقلاب و چه ریاست مجلس شورای اسلامی و چه دوران ریاست جمهوری و مجمع تشخیص مصلحت نظام کارنامه ای درخشان و افتخار آمیز است . شاید بسیاری از افراد از تلاشهای ایشان پیش از انقلاب اطلاع دقیقی نداشته باشند لذا من فقط اشاره میکنم که یکی از اهداف سفر ایشان به خارج از کشور متشکل کردن نیروهای مبارز ایرانی درخارج از کشور بود که متاسفانه در این امر دچار اختلافات زیادی بودند. مجموعه ای از طلاب طرفدار امام خمینی در عراق بودند که به عنوان روحانیون مبارز ایرانی در خارج از کشور فعالیت میکردند مثل آقایان سید محمود دعایی ، مرحوم فردوسی پور، محتشمی پور و شهید محمد منتظری و گروه دیگری با نام روحانیان مبارز خارج از کشور کار میکردند مثل آقای حمید روحانی که خودش را به تنهایی یک گروه میدانست . در پاریس هم کسانی که فعالیت سیاسی میکردند با یکدیگر اختلاف داشتند ازجمله آقایان دکتر حسن حبیبی، بنی صدر و قطب زاده. در آمریکا هم اوضاع کم و بیش به همین شکل بود. یکی از اهداف آیت الله هاشمی در سفری که به عراق، سوریه، لبنان، پاریس و آمریکا داشتند، جمع آوری و متحد کردن همین نیروها و مجموعه ها بود. در پاریس؛ آقای قطب زاده، بنی صدر، حسن حبیبی، صادق طباطبائی را جمع کردند و یک بنیاد فرهنگی را به دبیری آقای دکترحبیبی ایجاد کردند. در آمریکا نیز دکترابراهیم یزدی و مجموعه دانشجویان ایرانی مقیم آمریکا و کانادا را توصیه به همکاری و فعالیت سیاسی کردند . از دیگر اهداف سفر ایشان ، کمک های مالی به این تشکل ها برای مبارزه بود. در لبنان و سوریه که جمع کثیری از ایرانیان فعالیت های سیاسی و نظامی داشتند و در کشورهای حوزره خلیج فارس و پاکستان فعالیت میکردند همه نیاز به کمک مالی داشتند.
*در مورد هزینه های انقلاب و اینکه پول فعالیت های انقلابی از کجا آمده است بحث های متفاوتی مطرح شده است. نقش مرحوم هاشمی در کمک به انقلاب به لحاظ پرداخت پول و کمک های مالی چقدر بود؟
یکی از اقدامات مؤثر آقای هاشمی، این بود که در آن زمان با یکی از افراد متمول که پس از انقلاب معلوم شد تولیت شرعی آستان مقدس حضرت معصومه (س) بوده است صحبت کرده و ایشان را تشویق کرده بودند که بخشی از اموال خود را وقف انقلاب کند. در آن زمان مرحوم مصباح (سید ابوالفضل تولیت) یک میلیارد تومان از سرمایه خود را به پوند تبدیل کرد و در بانکی در انگلیس سپرده نمود و از این محل به همه مبارزان ایرانی در خاورمیانه ، اروپا و آمریکا کمک میکرد.
*یک میلیارد تومان آن زمان مبلغ بسیار زیادی بوده است!
این یک میلیارد تومان تبدیل به پوند شد و دراختیار مبارزان قرار گرفت. مرحوم رفسنجانی به ایشان تاکید کرده بود که کمک های مالی خود را به سوریه، لبنان، پاریس و آمریکا به چه میزانی ارسال کند. پس از آن مرحوم هاشمی رفسنجانی هنگام بازگشت به ایران به من گفتند من رسالت خود را به اتمام رساندم لذا به ایران بازمیگردم و قطعا دستگیر می شوم ولی اکنون خیالم از این جهت راحت است . شما به فعالیت خودتان ادامه دهید. این قبیل فعالیت ها جزء خدمات شایانی است که مرحوم آیت الله در خارج از کشور برای پیروزی انقلاب اسلامی ایران انجام داده اند.
*بحث مهندسی شدن انتخابات از جانب آیت الله هاشمی رفسنجانی که آقای خوئئینی ها آن را مطرح کرده اند واقعیت دارد؟
بنده چنین چیزی را اطلاع ندارم ولی بر اساس شناختی که از آیت الله هاشمی دارم ایشان هیچ گاه اعتقادی به مهندسی کردن انتخابات نداشتند. ایشان فرد آزاده ای بود و اعتقاد داشت که کشور با استفاده از تمامی نیروها می تواند اداره شود و تمامی نیروها و جبهه های سیاسی باید در صحنه حضور و فعالیت داشته باشند و هیچ کدام ازنیروهای معتقد به نظام نباید از صحنه سیاسی حذف شوند. دیدگاه ایشان در کابینه دولت خودش هویدا بود. دردو دوره ریاست جمهوری ایشان از همه نیروها با سلیقه های مختلف سیاسی استفاده شد و هیچ کدام از جریان های سیاسی حذف نشدند.
*شاید ریشه انتقادهای آقای خوئینی ها در تعطیلی روزنامه سلام باشد آیا آیت الله هاشمی رفسنجانی در خطبه نماز جمعه خواستار تعطیلی روزنامه سلام شد؟
من دراین مورد اطلاعی ندارم.
آقای خوئینی ها گفته اند آقای هاشمی اعتدال گرا نبود و تندروهای زیادی داشت؟ این ادعا درست است؟
آیت الله هاشمی رفسنجانی (ره) از افراد آزاده ای بودکه در پیروزی انقلاب اسلامی نقش موثری داشت. ایشان بدون هیچ چشم داشتی به قدرت در سالهای سخت دهه ۵۰ حامی جدی مبارزان بود . من نمی دانم چرا آقای خوئینی ها اینگونه درباره ایشان قضاوت کرده است. اینکه گفته شود ایشان اعتدال گرا نبود یا قانون گریز بود سخن نابجایی است. هاشمی رفسنجانی همواره خود را ورای جناح ها و گروه های سیاسی موجود در جامعه می دید و سعی داشت همه جناح ها و گروه هایی را که به انقلاب دلبستگی داشتند در کنار خودنگه دارد و در مسئولیت ها شریک کند. اینکه کارنامه آقای هاشمی نشان می دهد ایشان به معنای واقعی اعتدال گرا بود. اصولا شعار اعتدال گرایی را ایشان در جامعه مطرح کرد وتا پایان عمر هم با هر نوع افراط گرایی مخالف بود . نقش آقای هاشمی رفسنجانی درپیروزی انقلاب و شکل گیری تفکر اعتدال در سال های پس از انقلاب به گواه تاریخ غیر قابل انکار است. زمانی که ما می خواستیم حزب اعتدال و توسعه را در سال ۱۳۷۷ تاسیس کنیم آقای هاشمی تاکید داشت که هر نامی انتخاب میکنید حتما واژه اعتدال در آن باشد. ایشان در آن سال ها هم به دنبال مشی اعتدالی در رفتار فعالان سیاسی بود.
دیدگاهتان را بنویسید