سپیدرود در فاصله ۶ بازی تا پایان لیگ هفدهم، با ۴ امتیاز کمتر و تفاضل گل منفی ۱۵ نسبت به نفت مسجدسلیمان، برای بقا راهی دشوار و سخت را در پیش دارد و نقش علی کریمی در این میان قابل توجه است.
به گزارش گیل و دیلم به نقل از تسنیم ، تیمی که در دو سال پی در پی با دو صعود افتخارآمیزاز لیگ دسته دوم به برتر صعود کرد تا یک کار نشدنی بزرگ را انجام دهد، حالا در شرایط اسفناک مالکیتی – مدیریتی قرار دارد و برای ماندن دل به یک معجزه بسته است.
با توجه به نقش پررنگ علی کریمی در اتفاقات فصل گذشته و جاری سپیدرود، سعی شده بهصورت جداگانه به نقش این بازیکن سابق و مربی – مالک فعلی فوتبال ایران پرداخته شود.
علی کریمی در نیمههای فصل قبل و با یک قرارداد سنگین ۲.۵ ساله به سپیدرود پیوست و زمام تیمی را که علی نظرمحمدی بدون مالک و مدیر و حامی اقتصادی بسته بود، به دست گرفت و حمایت تمام عیار مالک، نیروی عظیم هواداری و محبوبیت کریمی سبب شد که در نهایت، سپیدرود در لیگ حفظ شده و پایگاه هواداری علی کریمی در رشت تقویت شود.
علی کریمی در نیم فصل حضور خود در سپیدرود و با وجود حمایتهای مالک وقت چنان که شیوه مرسوم اوست، علیه او شورید و با مصاحبههای مکرر و پستهای اینستاگرامی و بهکارگیری عدهای هوادار و بازیکنان، سپیدرود را وارد یک بحران و مالک را بیاعتبار و منفور کرد.
کریمی که همزمان سرمربی سپیدرود بود و از مالک حقوق میگرفت و به او تعهد حرفهای و اخلاقی داشت نقش اپوزیسیون علیه وی را به عهده گرفت و تمایل خود را برای خرید سپیدرود نشان داد و با انتقال این علاقمندی به لیدرها و بازیکنان و هیئت فوتبال و اداره کل ورزش گیلان، مقوله مالکیت و بحران سپیدرود وارد مرحله جدیدی شد.
با وجود این که بیشترین پولی که از زمان تاسیس سپیدرود تا فصل قبل توسط مالک وقت هزینه شده بود، اداره کل ورزش و جوانان، هیئت فوتبال و سیاسیون منفعتطلب با چراغ سبز کریمی و همراهی بازیکنان و لیدرها در یک برنامه هماهنگ کودتایی را علیه مالک سپیدرود رشت طراحی کرده و او را خلع کردند.
برای این که امتیاز باشگاه مستقیم به کریمی نرسد کاتالیزوری به نام محمد نوین را انتخاب و امتیاز باشگاه به نام او صادر شد و کمتر از دو ماه وی را به بهانه عدم ایفای تعهدات خلع ید کرده و با همکاری تعدادی از بازیکنان و کادر فنی و لیدرهای وابسته، شرایط برکناری خداداد عزیزی، فراهم و در هفته پنجم لیگ، امتیاز مالکیت سپیدرود به کریمی رسید.
سپیدرود رشت با علی کریمی به جایی نرسید و ۱۰ بازی مانده با پایان لیگ، استعفا داد و سپیدرود رشت را با بحران عمیقتری مواجه کرد و البته مانند همیشه از همه کس و همه چیز طلبکار شد!
در شرایطی که اداره کل ورزش و هیئت فوتبال گیلان و لیدرهای منتسب و حتی بازیکنان و کادر فنی موجود، خود را برای سقوط سپیدرود به لیگ یک آماده میکنند اما این باندی که چنین سرنوشتی را برای سپیدرود رقم زده، بازهم دست از کار نکشیده و دعوای مالکیتی اول فصل را عامل تضعیف و سقوط سپیدرود معرفی کرده و بهدنبال مقصر هستند.
این که دعوای حقوقی و مالکیتی، عامل تخریب وجهه و اعتبار و تضعیف سپیدرود بوده کلمه حقی است اما اراده باطلی که پشت این ادعا وجود دارد، مطرح نمیشود و اینها نمیگویند که در این سالها، امتیاز سپیدرود رشت توسط خود آنها به بیش از ۱۰ نفر واگذار شده است.
به روی خود نمیآورند که سپیدرود اسیر بازیهای سوداگرانه خودشان شده و نمیگویند که چند کودتا علیه سپیدرود سازماندهی کردهاند و به این پرسش پاسخ نمیگویند که آیا کسی غیر از اداره کل ورزش و هیئت فوتبال گیلان مسئول واگذاری سپیدرود به متقاضیان بودهاند و پرسشهای بسیار دیگری که کسی پاسخگوی آنها نیست.
با این که تنها ۶ بازی به پایان فصل مانده است هنوز کسی از مفاد قرارداد واگذاری سپیدرود رشت به علی کریمی اطلاعی ندارد و کسی نمیداند چرا امتیاز تیم لیگ برتری سپیدرود به ثمن بخس به فردی به نام بیات واگذار شده و چرا علی کریمی باید امتیاز سپیدرود را به بیات واگذار کند.
چرا اداره کل ورزش و هیئت فوتبال گیلان هیچ اعتراضی به کریمی نکردند که تیم را در میانه بحران به امان خدا رها کرد و رفت و چرا از سیاسیونی که تا دیروز یقه میدریدند و دستور میدادند که فلان مالک و مربی و مدیر باید بیایند خبری نیست.
چرا از صدا و سیمای مرکز گیلان که برنامه ورزشی شنبههای خود را با اخبار و حواشی سپیدرود رشت پر می کرد، خبری نیست؛ احتمالاً نه حاشیهای وجود دارد و نه خبری از سقوط محبوبترین و ریشهدارترین باشگاه شمال کشور است.
چرا اداره کل ورزش و جوانان و هیئت فوتبال گیلان سخنی نمیگویند؛ آیا ماموریت آنان حفظ سپیدرود رشت بود یا سقوط آن و پاسخ آنها به خیل عظیم هواداران چیست و معنای این سکوت چه میتواند باشد!؟
پرسش اساسی این است که چرا سرنوشت یک باشگاه ۵۰ ساله و مردمی و لیگ برتری باید به دست عدهای کم توان فکری و مدیریتی و ذهنی رقم زده شود؛ آیا استاندار گیلان میداند که حذف سپیدرود از لیگ برتر تا چه حدی بر سرمایه اجتماعی، غرور و نشاط و پرستیژ اجتماعی، سرمایه گذاری، اقتصادی، گردشگری، سیاسی و امنیتی استان گیلان تاثیر دارد؛ چرا از چنین سرمایه مهمی حمایت و حفاظت نشد و این سکوت مرگبار کی شکسته خواهد شد.
درست است که علی کریمی فوتبالیست بزرگی بوده و محبوبیت اجتماعی دارد اما نمیتوان نگفت و ننوشت و با صدای بلند فریاد نزد که او مسبب و مسئول بدبختیهای کنونی سپیدرود است؛ او اگاهانه علیه مالک وقت شورید و هم حقوق گرفت و هم پشت براندازی او ایستاد.
علی کریمی از طریق عوامل خود در درون تیم در فروپاشی تیم خداداد عزیزی نقش داشت و آگاهانه سپیدرود را خرید، با اینکه از توانایی محدود مالی و فنی خود با خبر بود.
وی در ۵۰ روزی که بازیهای لیگ به علت مسابقات جام ملتهای آسیا تعطیل بود میتوانست کمبودهای ابتدای فصل تیم را جبران کند و هم این که تغییراتی در تیم به وجود آورد و کادر فتی را سامان دهد اما با لجبازی کاری نکرد.
او میدانست نه خودش و نه کادر فنیاش نمیتوانند سپیدرود را نجات دهند اما توجهی نکرد و با اینکه میتوانست فقط مالک و مدیر بماند و به کارش ادامه دهد اما کمر تیم ریشهدار شمال را شکست و بعد از آن رفت.
علی کریمی که به خود حق میدهد به دولت و نماینده و وزیر و فدراسیون فوتبال در مقام یک مصلح اجتماعی بتازد و موج ایجاد کند باید این حق را به دیگران بدهد که مورد نقد و انتقاد قرار گیرد و کریمی باید بداند و به دیگران حق بدهد با دوگانه های رفتاریاش که فدراسیون را متهم به فساد میکند و در عین حال نسبت به یکی از بزرگترین فساد بانکی دوستش سکوت میکند اعتماد نکنند.
کریمی نمیتواند دیگران را به ناکارآمدی متهم کند و در عین حال نماد ناکارآمدی باشد و در یک جمله علی کریمی به سپیدرود ستم کرد و با سقوط سپیدرود به پایان رسید و البته میتواند هم چنان به لایکهای پستهای شعاری اینستاگرامی دلخوش باشد.
دیدگاهتان را بنویسید