گیل و دیلم | هرچند تصمیم نداشتم تا در مورد مطلب پدیده ی شوم ویلاسازی در روستاها و خرید و فروش زمین های کشاورزی که این روزها مدافع حقوق کشاورزان شده اند مطلبی بنویسیم چرا که خود فرزند کشاورزم و احاطه کامل نسبت به معضلات و مصیبت های کشاورزی دارم اما وقتی اصل موضوعات فراموش می شود و به فرعیات پرداخته می شود مسئولیت من رسانه و فرزند کشاورز بیشتر می شود .اینجاست که به قول سعدی “طیره عقل است دم فروبستن به وقت گفتن ” و رسالتم ایجاب می کند تا به اصل موضوع این پدیده بپردازم.
در ابتدا از دادستان محترم لاهیجان تشکر می کنم که به این موضوع پرداختند هرچند که یک فرد غیر بومی را آماج حمله ی خود قرار دادندکه البته شاید هدفشان ضرب شست به دیگران بود و همین جا اعلام می کنم اینجانب در این مورد به ضرس قاطع از جناب رحمانی حمایت خواهم نمود.
اما درد من درد خرید زمین توسط متمولین و تاراج رفتن زمین های کشاورزی نیست درد من این است که این کشاورزی که تا ۲۰ سال پیش به کسی اجازه تصرف حتی یک متر زمین خود را نمی داد و با همسایه خود تا پای جان مرافعه می نمود، چرا امروز اقدام به فروش زمین خود کرده است؟
درد من این است که کشاورزی که تا سال های پیش می گفت زمینم ناموس من است و تحت هیچ شرایطی ملکم را نمی فروشم چرا امروز دست به چنین کار ی زده است ؟ درد من این است که اینان که تا دیروز همه تلاش می کردند تا زمینه مایحتاج اولیه خود را از طریق کشاورزی تامین نمایند چرا امروز همه مصرف کننده شده اند ؟ درد من این است که اگر تا دیروز مردم روستا در کنار هم جمع می شدند تا به هم نوع خود کمک نمایند و برای هم یاور می شدند ،امروز به قول دادستان چندین بنگاه احداث گشته تا همین همسایه برای نفع خود،از طریق رانت، زمین های کشاورزی همسایه خود را به قیمت ارزان به ژن های خوب بفروشند!
اما جان برادر می دانی چرا این اتفاق افتاده است؟اصلا نیازی نبود تا شما مسئولین از حقوق کشاورزی دفاع کنید -هرچند به قول امام خمینی (ره) او زبان گفتار ندارد -اما او خود خوب بلد بود چگونه از ناموس خود(زمین) دفاع کند اما این ما بودیم که زمینه را برای فروش زمین های کشاورزان فراهم نمودیم و منزلت اجتماعی انان را نادیده گرفتیم زیرساخت ها زمانی که نیاز بود ،فراهم نشد ،کشاورز هم نگران فروش کالای خود بود ،هم نگران اینده ی زندگی خود. هیچگاه در زمینه تضمین زندگی آینده وی و بیمه درمانی و بازنشستگی او قدمی برنداشتیم .از تولید و تولید کننده حمایت نکردیم رفته رفته کشاورزان خرده مالک شدند.
برای فرزندان تحصیل کرده کشاورزان نه در روستا فضای کار فراهم شد نه در دستگاه های دولتی .چرا که اشتغال در دستگاه های دولتی امروز شایسته سالاری نیست نیازمند ارتباط است و پارتی، که متاسفانه کشاورز هیچکدام اینها را ندارد حال پدر مانده بود که ناموس زمین را انتخاب کند یا ناموس فرزند، که ناگاه تصمیم گرفت تا جهت اشتغال و ازدواج فرزند خود، ناموس فرزند را انتخاب کند او طاقت نداشت تا ببیند فرزند او بیکار است و ممکن است به بیراهه کشیده شود ناگاه اقدام انتحاری کرد و زمین های خود را به متمولین فروخت تا خود نگهبان خانه آنها شود. آخر پدر و مادر روستایی با پدر و مادر ژن خوب متفاوت اند . همانطوری که به قول شریعتی«نان بین دو طایفه نه تنها طعم و مزه اش فرق میکند بلکه اندازه هندسی آنهامتفاوت است .
باید از خودمان بپرسیم چرا ۳۲هزار هکتار زمین های زیر کشت چای امروز به نصف رسیده است مگر سالیان دور مسئولین محافظ زمین های کشاورزان بوده اند و به آنها می گفتند نکند زمین های خود را تاراج کنید نه برادر آنها مثل امروزی ها خیلی معیشت نداشتند اما هر چه بود فاصله طبقاتی نبود هر چه بود یکی هزارتومان نمیگرفت و دیگری یک میلیون .حقوق نجومی نبود.
بله اگربه اینها بپردازیم کشاورز خود بلد است چگونه از زمین های خود محافظت کند. دوستان زیادی از من خواستند تا در مورد پدیده ویلا سازی و روستاها مطلبی بنویسم و چند بد و بی راه نثار خریدار کنم اما درد این نیست. درد عدم توجه به منزلت کشاورزان است .برخی نوشته های اینقدرسبک واحساسی است که ادم ازهرچه نوشته بدش می اید.انصافا حرف اقای دادستان درست بودشماچرا اینقدرمطالب راسیاسی می کنید.نمی شودبرشماخرده گرفت اصلا سنت اقتضا نمی کند تا شجاعت کشاورز را دیده باشید. الان رمق درکشاورز نیست.
مسئولین عزیز یک نگاهی به قیمت هندوانه هزارتومانی چاف در بازار بندازید بعد بفرمایید چرا کشاورز زمین خود را می فروشد. بعد همین هندوانه دوماه دیگه ۴-۵ تومان به فروش می رسد من هم باشم زمین کشاورزی ام را می فروشم ونگهبان زمین به فروش رفته خود می شوم چه فرقی می کند الان کلفتم بعد هم نگهبان.
علی علیپور
مدیرمسئول همای گیلان
دیدگاهتان را بنویسید