×

کاروان اسیران کربلا حرکت خود را آغاز کرد/ شیوه به اسارت بردن اهل بیت چگونه بود؟

  • کد نوشته: 36510
  • ۱۳۹۷-۰۶-۳۰
  • 174 بازدید
  • ۰
  • گیل و دیلم ؛ شب یازدهم به صبح رسید در حالی که اجساد شهیدان در گوشه و کنار پراکنده و خیمه ها سوخته و غارت شده بودند… با فرارسیدن روز غم آلود پس از عاشورا، وقایع مربوط به روز یازدهم را به نقل از پژوهش های دکتر محمدرضا سنگری در ادامه بخوانید. *حوادث صبح یازدهم […]

    کاروان اسیران کربلا حرکت خود را آغاز کرد/ شیوه به اسارت بردن اهل بیت چگونه بود؟
  • گیل و دیلم ؛ شب یازدهم به صبح رسید در حالی که اجساد شهیدان در گوشه و کنار پراکنده و خیمه ها سوخته و غارت شده بودند…

    با فرارسیدن روز غم آلود پس از عاشورا، وقایع مربوط به روز یازدهم را به نقل از پژوهش های دکتر محمدرضا سنگری در ادامه بخوانید.

    *حوادث صبح یازدهم محرم

    سپیده دم غم آلود کربلا در یازدهمین روز در حالی دمید که بوی خون در مشام فضا پیچیده بود و اجساد پاک شهیدان در گوشه گوشه ی خاک پراکنده. خیمه های نیم سوخته و غارت شده و زنان و کودکانی که خواب آرام نداشتند، آماده حوادث بعد می شدند و سپاه عمر سعد که آن شب را در خواب گذرانده بود، برخاستند.

    امام سجاد(ع) در تب می سوخت و عمه اش زینب(س) پرستار او بود. زنان و کودکان با لباس های پاره پاره و بدن های تازیانه خورده و صورت نیلی از سیلی، منتظر اسرات بودند. گوش دخترکان در سرقت گوشواره ها پاره شده بود، پاها از تاول و زخم و خار سرشار بود و قلب ها اندوه خیز و آه ریز و چشم ها مهمان مداوم اشک ها.

    *بریدن سر شهدا

    عمر سعد فرمان داد تا سرهای شهیدان را جدا کنند. برخی شهدا در همان صحنه نبرد سرشان از تن جدا شده بود. عبدالله بن عمیر کلبی، عمربن جناده، خلف فرزند موسم بن عوسجه، حبیب بن مظاهر اسدی، عثمان بن علی بن ابی طالب و جعفر بن علی بن ابی طالب (برادران حضرت عباس)، و امام حسین(ع) از جمله این شهدا بودند.

    جز این هفت شهید، گزارشی از جداکردن سر دیگر شهیدان در روز عاشورا ذکر نشده است. سر چند شهید هم هم جدا نشد که از آن میان حربن یزید ریاحی، حسن بن حسن و جون بن حوی ذکر شده اند.

    سه تن از مبارزان کربلا نیز، شش ماه تا یکسال بعد از کربلا بر اثر زخم ها در اسارت و زنجیر به شهادت رسیدند. جز این سه تن، دو فرزند حضرت مسلم، محمد و ابراهیم را نیز باید افزود که از کربلا گریختند و پس از دستگیری و زندان و رهایی توسط زندانبان، در راه رفتن به مدینه دستگیر شدند و کنار فرات به شهادت رسیدند.

    پس از جداکردن سرها، عمر سعد دستور داد سرها میان قبائل تقسیم شود. گویا میزان شرکت قبائل در کربلا معیار سهم آنان می شد. بعد از آنان فرماندهان و لشکر آماده حرکت به کوفه شدند.

    *تعداد کشته شدگان سپاه عمر سعد

    هیچ آمار مشخص و دقیقی از میزان کشته شدگان سپاه عمر سعد، از نخستین مرحله جنگ -تیرباران صبح عاشورا و عکس العمل یاران امام- در دست نیست. درباره آمار کشته شدگان سپاه دشمن در دومین مرحله و رزم یاران امام ۲۶۸ تن حداقل و ۴۴۹ تن حداکثر در نبرد تن به تن گزارش شده است.

    با افزودن آمار کشته شدگان به دست بنی هاشم بر آمار قبلی، ۱۱۴۲ نفر و آمار حداکثری ۱۳۵۱ کشته خواهد بود. این آمار غیر از افرادی است که به دست امام حسین(ع) کشته شدند.

    عشق ورزی به اباعبدالله و نوعی جبران شکست -در ذهن کسانی که کربلا را با کشته شدن امام و یارانش نوعی شکست می دانستند- باعث شده تا در کتب مختلف آمارهای اغراق گونه از جمله کشته شدن ۴۵ هزار نفر از سپاه فقط به دست حضرت ابوالفضل و امام حسین، گزارش شود. بر این نیز باید افزود که گرایش به اسطوره و بهره گیری از عنصر تخیل در عرضه چنین آمارهایی بی تاثیر نیست.

    در مجموع اگر ارقام بالای گزارش شده و اعداد مبهم را بر ارقام پیش گفته بیافزاییم، تعداد کشته شدگان دشمن از ۲۵۰۰ تن تجاوز نخواهد کرد.

    ای نکته را هم باید افزود که در صحنه نبرد همه کشته شدگان با شمشیر و تیر نبوده اند، گاه در هجوم و گیر و دار نبرد سوارانی زیر دست و پای اسب ها بر اثر ازدحام کشته شده اند.

    *جدال بر سر تقسیم سرها

    همان گونه که در غارت خیمه ها یا بر سر معلوم کردن قاتل هر شهید میان یاران عمر سعد کشمکش بود، در حمل سرها به کوفه نیز میان سپاهیان جدال رخ می داد. این جدال برای دریافت صله از عبیدالله زیاد، اثبات حضور در کربلا و گاه ریشه در عنادها و قساوت ها و انتقام ها داشت.

    جدال وقتی به اوج می رسید که به سر بزرگانی چون حبیب، زهیر، بریر و مهم تر از آن سر بنی هاشم می رسیدند.
    اختلاف تعداد سرها را از ۷۲ تا ۹۲ نوشته اند. به درستی نمی توان معلوم کرد که جز راس مبارک امام حسین(ع) که پیش تر به کوفه برده شد، دیگر سرها را همراه کاروان اسیران حمل کردند یا زودتر از آنان به کوفه ساندند.

    *ظهر و عصر روز یازدهم

    در نیمروز روز یازدهم، عمر سعد آهنگ بازگشت به کوفه کرد. در این هنگام مجموعه ای از کودکان، زنان و امام سجاد(ع) آماده حرکت می شدند.

    وضعیت کاروان اسیران بسیار دردناک و اندوه بار بود. حضرت زینب(س) جکع پراکنده را با سختی و دشواری گرد آورده بود. چشم ها همه به او بود و او پناهگاه و یاور این لحظه های بی پناهی و غربت و اسارت بود.

    *عبور از کنار قتلگاه

    گزارش های تاریخی درباره گذار و بازماندگان کربلا از کنار گودال قتلگاه و زیارت پیکر به خون آغشته امام متفاوت است، گزارش ها گواه آن است که در لحظه های شهادت امام حسین(ع)، حضرت زینب شاهد صحنه بوده است و به گودال قتلگاه نزدیک شده است. اما در روز یازدهم و حرکت به سمت کوفه، چند قول وجود دارد.

    الف- برخی گزارش ها نشان از آن دارد که عبور از کنار گودال قتلگاه، عمدی و برای آزار بیشتر روانی بازماندگان بوده است.

    ب- در لهوف آمده است: آنگاه زنان را از خیمه بیرون آوردند و آن را آتش زدند. آنان سر و پای برهنه بیرون آمدند و به اسارت رفتند. در آن هنگام گفتند، شما را به خدا سوگند ما را از قتلگاه حسین(ع) عبور دهید. چون چشم زنان به پیگر شهیدان افتاد، ناله و شیون سردادند و بر گونه های سیلی نواختند.

    *شیوه به اسارت بردن اهل بیت

    زنان که به گزارش «کامل بهایی» بیست تن بودند و کودکان و مردان را آماده حرکت کردند. اینکه اسیران را بر شتران کجاوه دار یا برهنه سوار کردند دو قول وجود دارد. قول نخست و مشهور آن است که اسیران را بر شترانی لنگ و بی روپوش قرار دادند. اما این که این قول از کربلا تا کوفه و دمشق را شامل می شود یا وضعیت کاروان را در حرکت از کوفه به شام، معلوم نیست.

    به نظر می رسد تلاش عمر سعد بر آن بود که اسرا به گونه ای وارد کوفه شوند که هم توان و رمقی برایشان نمانده باشد تا بتوانند عکس العملی از خود نشان دهند و هم با تحقیرآمیزترین وضعیت درآیند تا پیروزی نظامی او شاخص تر و چشمگیرتر باشد.

    *آرامش و دلداری

    در طول این راه، حضرت زینب، علی رغم همه رنج ها و داغ ها به دلداری و تسلی خاطر داغ دیدگان می پرداخت. مراقبت از کودکان و پرستاری از امام سجاد(ع) مهم ترین جلوه های این مهربانی و همدلی زینب در طول این راه توان فرساست.

    *ماندن کاروان اسیران کنار دروازه کوفه تا صبح روز دوازدهم

    کاروان اسیران همراه با عمر سعد و جمعی از سپاهیانش فاصله دوازده فرسخی کربلا تا کوفه را از حدود ظهر تا شبانگاه طی کردند. لحظه ورود به شهر کوفه هوا تاریک شده بود و عمر سعد ناگزیر شد کنار دروازه کوفه درنگ کند و با استفاده از نگهبانان شب را بگذراند تا صبح هنگام اسیران را وارد کوفه کند و به دارالاماره ابن زیاد برساند.

    به نظر می رسد در این هنگام عمر سعد پیکی را به کوفه اعزام و خبر را شبانگاه به عبیدالله بن زیاد رسانده باشد. قرائن نیز نشان می دهد که از صبح زود روز دوازدهم، شهر کوفه در محاصره و مراقبت شدید نیروها بوده است و جاسوسان، حرکات مشکوک را تحت نظر داشته اند و چند هزار نفر اوضاع را را بررسی می کردند و هیچ کس حق حمل سلاح یا خروج مسلحانه از خانه را نداشته است

    لینک کوتاه مطلب:

    https://gildeylam.ir/?p=36510

    نوشته های مشابه

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *