این روزها در کشور بحث اصلاحات و نگاههای متفاوت در جریان است که نشان از این میدهد که هنوز اقلیتی آگاهانه یا ناآگاهانه در پی تخریب آن هستند تا شاید بتوانند آنان را از صحنه جامعه دور کنند. برای اینکه بدانیم اصلاحات چه روند و دستاوردی در تاریخ یک قرن گذشته داشته، اجمالا به دورههای مختلف شکلگیری آن میپردازیم تا شاید با آشناشدن به پیشینه تاریخ اصلاحات، بهتر بتوانیم اصلاح طلبی را معنی و از اهداف مصلحانه آن آشنا شویم و بدانیم که اصلاح طلبی به معنی براندازی نیست، بلکه شکلی از تغییرات مصلحانه است که با تسامح، تعامل و گفتگوی ملی شکل میگیرد.
اصلاحطلب در فرهنگ دهخدا در یک معنی «اصلاح امور و تغییرات اساسی در امور کشور و بهبود اوضاع» بیان شده است و در نگاه دیگر «هواداری از تغییر اجتماعی با استفاده از روش دموکراتیک، مسالمتآمیز (بدون خشونت) و تدریجی» معنی یافته است.
از طرفی در نگاه بعضی مفسران کشور، اصلاحات از چندین نگاه برخوردار است که عبارتند از : ۱- تغییر از بالا توسط دولت ۲-تغییر از پایین توسط مردم
3- تغییر از وسط یعنی توسط جامعه مدنی و ایجاد نهادهای اجتماعی ۴- تغییرات همهجانبه یعنی هر سه با هم انجام گیرد.
به معنی دیگر، اصلاحات را وجهی از تحولات سیاسی میدانند که در فرآیند تغییرات آرام و مسالمتآمیز، جهت جلوگیری از بحرانهای سیاسی و حرکت رو به جلو قرار میدهند.
برخلاف آنچه در انقلابها مشاهده میشود اصلاحات یک حرکت تدریجی و کند و واقعگراست که اصلاح آن زمانبر است تا جایی که سعی میشود از هزینههای گزاف و یکباره اجتماعی پرهیز شود، اصلاحات دارای پیشینه تاریخی است تا جایی که بعضی از محققان حرکت امام حسین(ع) را نیز روش اصلاحی میدانند.
**
*اصلاحات در یکصد سال گذشته
گفتمان اصلاحطلبی در سه دوره تاریخی مجال ظهور یافت، اولین دوره جریان اصلاحات در قالب جنبش مشروطه ظهور پیدا کرد. دومین جریان اصلاحات در قالب نهضت ملی خود را نشان داد و سومین دوره اصلاحات پس از پیروزی انقلاب در دوم خرداد بروز و ظهور یافت.(بشیریه ۱۳۸۱:۷۱)
اولین موج از اصلاحات ابتدا در عصر عباس میرزا آغاز شد که نشانه آن در طول جنگهای ایران و روسیه نمایان شد، کفایت و دلیری عباس میرزا بود که توانست رشادتهای قابل ملاحظهای در این جنگ (ایران و روسیه ) از خود نشان دهد.
دومین موج اصلاحات در زمان محمد شاه و وزیر با کفایتش قائم مقام به بار نشست، قائم مقام پیشتاز رویکرد و نگرش اصلاحات و بهنوعی زمینهساز حکومتداری به شیوه میهندوستانه در ایران عصر جدید بود. شیوهای که بعدها توسط افرادی چون امیرکبیر و مصدق ادامه یافت. (زرینکوب ۱۳۷۵:۱۶۷)
سومین موج اصلاحات در دوره ناصرالدین شاه و بهوسیله میرزا تقیخان فراهانی ملقب به امیرکبیر دنبال شد. اصلاحات او از همان ابتدا شروع و در مدت کوتاهی که صدرات کرد، ادامه یافت (این دوره همزمان شد با اصلاحات میجی در ژاپن). اقدامات خوب امیرکبیر باعث شد تا موج چهارم اصلاحات در زمان قاجار بعد از صدارت مظفرالدین شاه رقم بخورد و در دوره مشروطه بروز یابد. اصلاحات این دوره منجر به انقلاب مشروطه شد و باعث تغییراتی در زمینههای ساختاری، سیاسی، اجتماعی و فکری را در برگرفت که مهمترین مولفه آن در زمینه ساختاری و اصلاحات این عصر، به نحوه سلطنت ناصرالدین شاه، وجود استبداد و نارضایتی مردم از حکومت ناصرالدین شاه ربط داشت. (زرینکوب ۱۳۷۵:۵۶)
همچنان که در بالا ذکر شد دومین دور اصلاحات مشخصا در اقدامات دکتر محمد مصدق تجلی و مجال بروز یافت. (یکتا:۱۳۸۲:۵۶)
که منجر به تغییراتی در ساختارهای مختلف شد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی و روند جاری، سومین دور از جریان اصلاحات در ایران، در قالب دوم خرداد در سال ۱۳۷۶ شکل گرفت. (بشریه،۱۳۸۱:۷۳)
شکلگیری اصلاحات در این دوره، زمینههای متعددی چون: ساختاری، اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، فکری و فرآیند جهانی شدن را به همراه داشت.(بشریه، ۱۳۸۱:۱۲۹)
به نظر میرسد چهارمین موج اصلاحات در سال۹۲ و با حمایت از دولت روحانی شکل گرفت، اگر چه دولت وقت اصلاحطلب نبود، اما روش و منشش نشان میداد که کورسویی به اصلاحات دارد، این روند اصلاحی و اعتدالی طی سالهای ۹۶،۹۴ نیز منسجمتر شکل واقعی به خود گرفت تا نشان دهد که پیگیری اصلاح امور و مطالبات مردم تنها از طریق صندوقهای رای صورت میگیرد.
چنانکه با حمایت قاطع و قاطبه اصلاحطلبان از دولت تدبیر و امید در دو دوره مختلف و انتخاب نمایندگان با گرایش اصلاحطلبی و اعتدالی در مجلس شورای اسلامی عملا روند اصلاح شتاب بیشتر، منسجمتر و بهتری بهخود گرفت.
طی یک دهه گذشته، با تکنولوژیهای جدید رسانهای و انفجار اطلاعات از طریق شبکههای اجتماعی درباره تحولات جهانی بهخصوص منطقهای، ثابت شده که اصلاحات و تدبیر امور در ابعاد سیاسی، اجتماعی،فرهنگی و اقتصادی، تنها از طریق صندوقهای رای و گفتگوی ملی، همه جناحهای سیاسی قابل دستیابی و ابتیاع است.
هر روشی غیر از روش فوق نتیجهای جز فروپاشی ساختارهای اجتماعی و سیاسی کشور چیزی برای ما در بر نخواهد داشت، سوریه و یمن نشانههای چنین روندی بودند و اکنون نیز هستند.
پایان سخن اینکه اصلاحطلبی یعنی پذیرش همه نگاهها علیرغم تفاوتها، پذیرش همه صداها علیرغم مخالفت بعضی گروهها و تعامل سازنده با جهان و منطقه، تکثر احزاب سیاسی، در کنار مطبوعات آزاد، در یک جامعه مدنی و فراگیر است.
رضا بژکول
روزنامهنگار
1396/۰۴/۲۰
دیدگاهتان را بنویسید