گیل و دیلم ؛در پی عدم هماهنگی و فقدان تعریفی جامع و مشترک بر مفهوم نخبگی و شاخصه های مربوط بدان – در کلیه دستگاه های ذیربط، با دستور مقام معظم رهبری در سال ۱۳۸۹ و تاکید ایشان بر تدوین سند راهبردی در امور نخبگان ، نهایتا این جریان منجر به تهیه ی سندی گردید که خلاصه ی تعریف آن از نخبگی به قرار ذیل است:
نخبه فردیست که با داشتن استعدادهای ذاتی مسیر رشد را در حوزه ی استعدادی خویش طی نموده و با پشتکار و مجموعه ای از فعالیت ها ، جایگاهی رفیع در آن حوزه را از آن خود می نماید و اگر در این تعریف ویژگی برگزیدگی را نیز اضافه نماییم ، در تعریف برگزیدگی آمده است ، فرد برگزیده شخصیست که در حوزه ی تخصصی اش بتواند با مدیریت خود زمینه ساز پیشرفت و تحول بوده و آن حوزه را از وضع موجود به وضع مطلوب ارتقاء دهد.
ایجاد نظام مدیریتی پیشرو در کشور بدون واگذاری سکان مدیریت در کلیه سطوح به نخبگان تحصیلکرده (با تاکید بر مدارک معتبر علمی تراز اول با توجه به جایگاه ) ممکن نخواهد گشت.نخبگانی که با اشراف کامل به موضوع و قدرت ارائه روش های میانبر بتوانند راه برون رفت از مشکلات را تسریع نمایند.
حالا سئوال اینجاست ، چه درصدی از سکان مدیریتی کشور در دست نخبگان واقعی و مبتنی بر تعریف آن در سند تحول قرار دارد؟. لطفا فراجناحی نگاه شود.
چه درصدی از مدیران ، از شایستگی های کامل و منطبق بر اهداف سازمانی برخوردار نبوده اند و تنها هزینه ی سیستم را به لحاظ فقدان نیروی انسانی مناسب و هدر رفت سرمایه و منابع افزایش می دهند؟ و این در حالیست که رزومه های دهن پر کن برخی شان که محصول لابی و زد و بندهای سیاسی و جناحی بوده را ، در چمدان های خویش جابه جا نموده و باری را بر شانه های ناتوان خویش اضافه می نمایند ، و بدین طریق است که راه برای بسیاری از تحصیلکردگان نخبه و بدون رزومه هایی اینچنینی ، علیرغم تخصص های ارزنده شان و اخذ مدارک بسیار معتبر برای گرفتن سکان هدایت مسدود می گردد. لطفا فرا جناحی و منصفانه قضاوت نمایید.
در صورتیکه نخبگان حقیقی با عشق و انگیزه ی خدمت صادقانه جایگزین ایشان شوند ، تا چه اندازه به اهداف سازمانی و ملی سرعت و جامعه ی عمل خواهیم پوشاند؟ . لطفا فراحی جناحی قضاوت نموده و منصف باشید.
از ساده ترین شاخصه های نخبگی می توان به نخبه پروری نخبگان ، استفاده از آرا علمی و تخصصی صاحبنظران ، همراه بودن ایشان با زمان و بهرمندی شان از هوش و ذکاوتی ممتاز نام برد و اینکه ایشان دارای مدارج علمی و عملی معتبر و قطعا فارغالتحصیل بهترین دانشگاه های کشور و دنیا می باشند.
حال یک سئوال مهم ، اگر در یک استان و بطور اخص گیلان ، ما حدود چند صد اداره داشته باشیم ، چند نفر از مدیران این ادارات از فارغ التحصیلان ۱۰ دانشگاه برتر کشورند؟؟؟؟
لطفا فراجناحی و منصف و پاسخگو باشیم.
آیا عدم اعطا جایگاه نخبگان در تمامی حوزه ها ، باعث دلسردی و بستن چمدانها و یا سرکوب تمامی استعدادهای بالقوه شان نمی گردد.
فرزندانی که تمامی عمر خویش را صرف جهاد علمی نموده و عاشق میهن و کشور خویشند.
وزن سنگین هزینه ی سپردن مسئولیت به مدیرانی که تنها دارای توهم نخبگی اند و همواره بنا به ضعف خویش ، دنبال مقصرانی دیگرند و تنها وقت خویش را صرف بازیهای سیاسی و تنها به جهت حفظ میز و قدرت می نمایند، با هیچ معیار و ارزش و ترازویی وزن کردنی نیست .
مدیران حرفه ای و نخبه بر اهداف اصلی متمرکز بوده ، در حالیکه مدیران ضعیف همواره در گیر جزئیاتی بی اهمیت اند، به این دلیل کمیت و حجم فعالیتهایشان بالا و در عین حال دارای خروجی ضعیف و فاقد کیفیت بوده و تنها تبحر ایشان سخن گفتن و تکرار دردها و همدردی با مردمیست که چوب سوء مدیریت برخی را بر تن خریده و هیچگونه درمانی را بنا به فقدان تخصص خویش وعدم تعهد به دلیل اشغال جایگاه ، علیرغم شایستگی های علمی ندارند.
این کشور و نظام حاصل خون جوانان در صحنه های مبارزه با دشمن و حاصل تلاش نخبگان در عرصه ی جهاد باجهل در سنگر دانشگاه است.
بنابراین امیدوارم در آینده ای نه چندان دور برای رسیدن به قله های نرسیده مان، از راه های نرفته ای برویم که نخبگان واقعی در پیش پایمان می گزارند. بعنوان مثال رشد صنعت فضایی و هسته ای در کشور ، تنها محصول متخصصان جوانیست که فعل خواستن را نه تنها بر زبان ، بلکه به اتکا سالها زحمت و تلاش در بهترین دانشگاهای ایران و دنیا به ارمغان آورده اند. قطعا ایجاد فضای مناسب در سایر حوزه ها و استفاده از نخبگان علمی در دانشگاه های معتبر می تواند فضای رشد و بالندگی را برای ایران و ایرانی فراهم آورد .
چونکه زاغان خیمه بر گلشن زدند
بلبلان پنهان شدند و تن زدند
زانکه بی گلزار بلبل خامشست
غیبت خورشید بیداری کشست
سامان حسینی نوید
۱۳۹۷/۱۱/۲۹
دیدگاهتان را بنویسید