گیل و دیلم ؛سرانه اختصاصی برای فضای ورزشی در جهان ۲ و نیم متر برای هر نفر است و این سرانه در کشورمان و در برنامه پنجم توسعه برای هر نفر یک متر فضای ورزشی پیشبینی شده است اما مطابق آمارهای سال ۹۷ سرانه فضای ورزشی در کشور ۷۶ سانتی متر است.
فارغ از فاصله ی زیاد سرانه فضای ورزشی ایران با جهان، کشورمان نتوانسته است حتی به چشم انداز مورد نظر خود در برنامه پنجم توسعه نزدیک شود.
جدا از اینکه کشورمان به لحاظ دارا بودن فضای ورزشی شرایط مطلوبی ندارد، امکانات سخت افزاری و نرم افزاری در حوزه های مختلف ورزشی به شکل متوازن و توأم با عدالت توزیع نمیشود.
چندی پیش، استادیوم مدرن فولاد آرنا در استان خوزستان به بهره برداری رسید که این ورزشگاه، سومین ورزشگاه مناسب و با گنجایش بالای۳۰ هزار نفر شهر اهواز می باشد و نکته ی قابل توجه اینجاست که این ورزشگاه تنها ۶ سال پس از افتتاح ورزشگاه ۳۸ هزار نفری غدیر اهواز افتتاح شد و این درحالیست که استان فوتبالخیزی چون گیلان و علی الخصوص شهر رشت از کمبود فضای ورزشی رنج می برد.
طبق آخرین آمار، سرانه فضای ورزشی در استان گیلان ۶۸ سانتی متر است و از متوسط سرانه ورزشی کشور عقب تر است.
در توزیع سرانه ورزشی از سوی نهادهای بالادستی از جمله وزارتخانه ها و فدراسیون ها، باید عدالت توزیعی مورد توجه قرار گیرد و به تناسب پتانسیل های هر منطقه، امکانات گوناگون نرمافزاری و سخت افزاری در اختیارشان بگذارد.
پر واضح است اولویت داشتن مساوات در توزیع امکانات ورزشی امری غیر منطقی، مغایر با توسعه ورزشی و نهایتاً در تضاد با توسعه پایدار است.
اگر بخواهیم تنها اوضاع زیرساخت های ورزشی پرطرفدار ترین ورزش کشور در گیلان را مورد بررسی قرار دهیم، به نام هایی چون عضدیِ پیر و مستعمل، سردار جنگلِ پر پیچ و خم و مرگبار و تختیِ فرسوده بر میخوریم.
ورزشگاه هایی در استان فوتبال خیز گیلان که مجموع ظرفیتشان فقط حدود ۳۵ هزار نفر است.
حال به ظرفیت ورزشگاه هایی که در استان های فوتبال خیز کشور وجود دارند می پردازیم.
به لحاظ دارا بودن جایگاه تماشاگران در ورزشگاه های کشور، استان فارس و شهر شیراز ۷۰ هزار، استان مازندران ۴۶ هزار، استان کرمان ۴۵ هزار، استان خراسان رضوی ۷۵ هزار، استان آذربایجان شرقی و شهر تبریز ۹۲ هزار، استان خوزستان ۹۷ هزار و استان اصفهان ۱۰۵ هزار نفر جایگاه دارند و استان گیلان که از پر تراکم ترین استان های کشور است و چهارمین تیم پرطرفدار کشور در آن استان فعالیت می کند، مجموع جایگاه تماشاگرانش از تمامی ورزشگاه های شهرهای فوتبالخیز کشور کمتر است و گاهی به نصف ظرفیت آن ها هم نمی رسد.
نکته ناراحت کننده اینجاست که دو ورزشگاه شهید عضدی و سردار جنگل رشت با وجود استقرار در یکی از خوش آب و هوا ترین و سرسبزترین مناطق کشور، فاقد چمن طبیعی و دارای چمن مصنوعی هستند که این امر تعجب همگان را برانگیخته است چرا که در مناطق خشک و کم آب کشور، ورزشگاه ها دارای چمن های با کیفیت طبیعی هستند اما شهر رشت از داشتن یک ورزشگاه نیمه استانداردِ دارای چمن طبیعی محروم است.
حتی این نکته عجیب و قابل تأمل است که در استان لرستان و شهر بروجرد که هرگز در تاریخ فوتبال ایران، قطب فوتبالی به شمار نمی آمده و در این رشته ورزشی مدعی جدی نبوده است؛ دو ورزشگاه کارگران و ولایت شهر بروجرد مجموعاً ۶۵ هزار نفر ظرفیت دارد؛ یعنی دوبرابر ظرفیت ورزشگاه های استاندارد (استاندارد فدراسیون فوتبال ایران) کل استان گیلان!
شاید استان هایی مانند لرستان در سایر رشته های ورزشی پتاتسیل بالاتری داشته باشند و چه بهتر که مسئولان تصمیم گیر و تصمیم ساز این زیرساخت های کلان را بنابه مزیت نسبی استعداد ها و پتانسیل ها توزیع کنند و مانند انجام امور کارشناسانه پیرامون نحوه، مکان و ملزومات ساخت ورزشگاه ها یک تیم کارشناسی متخصص جهت شناسایی پتانسیل ها و ظرفیت های هر رشته ی ورزشی در هر استان تشکیل دهند تا اصل مزیتِ نسبی در امور ورزشی با توجه به محدودیت بودجه ها رعایت شود و در هر استان بنا به ظرفیت های موجود در هر رشته، سرمایه گذاری شود.
نمی توان کم توجهی وزارت ورزش و جوانان در سالیان گذشته و پیشتر سازمان تربیت بدنی را به استان گیلان کتمان کرد اما باید پذیرفت که مسئولان ورزش و جوانان استان گیلان نیز باید در راستای منافع جوانان و ورزش استان گام های جدی تری برداشته و عزم خود را در راستای جذب اعتبارات ملی جزم نمایند تا شاهد توسعه زیرساخت های ورزشی استان و در نهایت شکوفایی رشته های مختلف ورزشی باشیم.
محمدطاها محمودی
۱۳۹۷/۰۹/۰۱
دیدگاهتان را بنویسید