میتوان بیسواد رسانهای را کورتر از بیسوادی بدانیم که قادر به خواندن نیست چرا که دومی خواندن نمیداند و دچار جهل بسیط است ولی اولی دچار جهل مرکب است؛ جهلی به مراتب خطرناکتر و مخربتر.
به گزارش پایگاه خبری گیل و دیلم ، ابراهیم علی پناه دریادداشتی با بررسی جوانب مختلف تاثیرات رسانه، جهل رسانهای را “بسیار خطرناک” توصیف کرد.
در این یادداشت آمده است:
لایحه بودجه سال ۱۳۹۷ کل کشور تقدیم مجلس شورای اسلامی شد. لایحهای که کمتر از چند ساعت بعد از ارائه به مجلس، به بحث داغ محافل سیاسی و اجتماعی تبدیل گردید وجود اعداد و ارقام جهشیافته منابع و هزینههای لایحه نسبت به سنوات گذشته، موجی از انتقادات، نظریهها، اشکالات را در پی داشت و در حواشی این اتفاق، سیلی از آمارها، محاسبات، و در حجم بسیار زیادی طنز و لطیفه و مطایبه نیز ساخته و پرداخته شد.
به برکت وجود شبکههای اجتماعی مجازی، در کمتر از یک روز اکثر قریب به اتفاق مرم نسبت به مفاد لایحه و منابع و ردیفهای هزینهای آن آگاهی پیدا کردند. برای جمیت کثیری از مردم این اتفاق همچون کشف و مکاشفهای محیرالعقول به نظر میرسید کشفی که بسیاری را به فکر فرو برد و بسیاری دیگر را به واکنش وا داشت.
اینکه به قول آنها این پولها خرج کجا میشوند و چه سرانجام و سرنوشتی خواهند داشت و خروجی آن چیست و برای کشور و مردم چه منفعت و سودی را در پی دارد؟ سوال اساسی بود که ذهن آنها را درگیر خود کرد بسیاری از بنگاههای خبرپراکنی و یا همان خبرگزاریها و البته بیشتر کانالهای تلگرامی و شبکههای اجتماعی، با توجه به خاستگاه و هدفشان نسبت به این موضوع موضع گیری کردند و سعی داشتند به زوایایی از این لایحه واکنش نشان دهند که به هدف آنها نزدیک تر باشد.
سیل عظیم اخبار ، تحلیلها و نظرات افراد مختلف ذهن و فکر مردم را مملو از سوالهای متعدد کرد و روح آنها را به قلیان وا داشت. وقتی جزئیات منابع درآمدی دولت مورد واکاوی قرار گرفت مردم ملموستر با این مقوله آشنا شدند و به ساز و کار و سیستم حکومت و کشور داری آگاهی بیشتری پیدا کردند و وقتی جزئیات هزینهها و ردیفهای هزینهای بودجه را از طریق شبکههای اجتماعی دیدند و مطالعه کردند به گستردگی و ارتباطات سیستمی حکومت بیشتر آشنایی پیدا کردند و این آگاهیها ذهن مردم را نسبت به مسائل پیرامونی بازتر کرد به طوری که وقتی لب به انتقاد و بیان مطالبات خود باز میکردند میشد دلایل و استدلالهای منطقی را در صحبتهایشان مشاهده کرد و وقتی بحث انتظار و مطالبهگری از دستگاهها را مطرح میکردند میتوانستیم محاسبات دقیق و عقلانیت را در بحثهایشان دید به نظر میرسید آگاهی واطلاعات از مسائل پیرامونی به صورتی که ساده و روان به دست عموم مردم برسد میتواند نوید بخش پیشرفت و توسعه باشد.
وقتی جامعه نسبت به مناسبات و اتفاقات پیرامونی خود آگاهی داشته باشد و این آگاهی با مطالعه تحلیلهای منتقدان متخصص همراه شود باعث بروز انتخاب صحیح مردم در عرصههای اجتماعی و سیاسی شده و فساد و عوامگرایی و سیاست پوپولیستی روز به روز مهجورتر میشود اما در این برهه همچون گذشته، بیم زایش مسائلی ناصواب نیز وجود دارد مسائلی که برای به حاشیه کشیدن حقیقت هر روز از آستین دشمنان حقانیت، آگاهی،عدالت و سودجویان که نانشان در گروه ناآگاهی دیگران است سر بر میآورند و با مهندسی شرایط باعث گمراهی میشوند.
جدای از بحث آسیبهای شبکههای اجتماعی و مسائلی از این قبیل، خفتگی و جمود فکری و دنبالهروی از نظرات افراد خاص بدون تفکر و تعقل و به عبارتی قهرمانپروری عقیدتی و فکری و همچنین کوتاهی و تنبلی درکشف حقیت و استدلال و تحلیل صحیح اطلاعات و آگاهیهای به دست آمده، آسیبی است که همیشه در کمین عقل جمعی و اجتماع مردمی بوده است. بنابراین به روز بودن و کسب آگاهی و اطلاعات از منبع موثق و مطالعه نظریات افراد متخصص در مورد مسائل مطروحه و جاری سیاسی و اجتماعی و در نهایت تحلیل همه آنها کاری است که باید تک تک افراد جامعه به آن برسند.
برای رسیدن به هر هدفی ابزاری مناسب مورد نیاز است برای رسیدن به انتخاب درست در مسائل اجتماعی که پله اول پیشرفت و توسعه و رفاه است باید ابزارهای مناسب را بشناسیم و روش استفاده از آنها را فرا گیریم. در عصری که بنگاههای خبری و اطلاعاتی در حال زایش و تکثیر است و جناحهای مختلف با تفکرات و نظریههای مختلف صاحب رسانه هستند، آموزش و به کارگیری سواد رسانهای از اساسیترین ابزارهای کارساز و مورد نیاز تک تک افراد جامعه در کشف حقیقت و آگاهی است. با شناخت رسانه و مزایا، معایب و آسیبهای آن، بهتر میتوان اخبار و اطلاعات که به آگاهی و انتخاب منجر می شود را به دست آورد. انتخاب صحیح، نتیجه دریافت اطلاعات صحیح و آگاهی است و کشف اطلاعات و آگاهی و تحلیل آنها در بستر ارتباطات، با سواد رسانهای و قدرت تحلیل اطلاعات به دست میآید. سواد رسانهای همچون الفبا و اعداد مقدمهای برای سیر در دنیای ارتباطات و کشف اخبار و اطلاعات صحیح است. بنابراین پربیراه نیست اگر مثل قدما را که میگفتند آدم بی سواد کور است را امروز برای بیسوادان رسانهای به کار بندیم و حتی جا دارد بیسواد رسانهای را کورتر از بیسوادی بدانیم که قادر یه خواندن نیست چرا که بیسوادی که خواندن نمیداند دچار جهل بسیط است و بیسواد رسانه ای دچار جل مرکب که به مراتب جهلی خطرناکتر و مخربتر است.
ابراهیم علی پناه
۱۳۹۶/۰۹/۲۲
دیدگاهتان را بنویسید