گیل و دیلم | شاید اغراق نیست اگر بگوییم کمتر کسی است که در لنگرود نام صالح فرید لنگرودی را نشنیده باشد. او که متولد ۱۳۱۷ هجری شمسی است با سبقه ی قریب به ۵۰ سال فعالیت هنری در زمینه ی تئاتر ، از احیاگران تعزیه در لنگرود و یکی از پیشگامان این هنر در سطح استانی بود .
او که در نقش مخالف خوان ، توانسته بود استعداد شگرفی از خود به نمایش بگذارد ، در صحنه ی اجرا چنان خوش می درخشید که هنوز هم قدیمی های لنگرود او را به نام “ شمر تعزیه “ می شناسند و اذعان دارند او بقدری زیبا نقش ایفا می نمود که بیننده حقیقتا تصور نمی کرد این یک نمایش عادی باشد .
علاوه بر این ها فرید لنگرودی تا سالها صاحب یکی از اولین کتابفروشی و مطبوعاتی ها در این شهر شناخته می شد که نشان از علقه ی وافر او به فرهنگ و علم و هنر بود .
از سال ۱۳۳۸ تا سالهای ۱۳۴۲ زیر نظر سامی تجسا و حامد تجسا هنر پیشه های سینمای ایران کار هنری را آموزش دیده و با همکاری داوود جوادی نمایش نامه های زیادی از جمله «مُنّا وانا» اثر موریس مترلینگ، «طلاهای بی کفن و دفن» اثر ژان پل سارتر، «ابوذر غفاری» ، «سربازان جاویدان» و… را در سالن پیشاهنگی سابق به صحنه ی نمایش آوردند .
فارغ از این ها ایام عزای سید و سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام که فرا می رسید ، مطبوعاتیِ برادران فرید به بزرگترین پایگاه مذهبی این شهرستان تبدیل می شد .
به گونه ای که پس از گذشت نیم قرن از آن زمان ، هنوز هم کوچه ای که مطبوعاتی فرید در آن واقع بود ، به “کوچه فرید” شناخته می شود .
فرید لنگرودی در کنار همه ی فعالیت های هنری و فرهنگی اش ، از موسسان اصلی هیئت حسینی آستانه آقا سید حسین شهرستان لنگرود هم بود.
تیم تعزیه ی او سالها در صحن همین امام زاده مبادرت به برگزاری بی بدیل ترین مراسمات تعزیه در سطح استان گیلان می نمود.
سالهای سالخوردگی فرید لنگرودی چنان گذشت که باقی عمر خود را وقف خدمت به آستانی نمود که روزگاری در همان مکان ، بزرگترین و زیباترین تعزیه هایش را به اجرا می گذاشت .
اما کسی نپرسید چرا پیرمردی با آن همه سال سابقه ی فرهنگی ، هنری و مذهبی ، باید برای امرار معاش ، دست به دامان سازمان اوقاف شود؟
تاکنون کسی چه می دانست ، بعد از گذشت این همه سال ، به تازگی و در همین سالهای پایانی عمر او اداره ی فرهنگ و ارشاد اسلامی برای او حقوقی بسیار ناچیز در نظر گرفته بود که اگر آن مبلغ را از این رسانه ی خبری اعلام و رسانه ای می کردیم ، عرق شرم بر پیشانی متولیان فرهنگ این شهرستان و استان می نشست .
فرید لنگرودی که تا همین دو سال قبل در سن هشت و چند سالگی با قامت خمیده و پاهای ناتوانش عهده دار مسئولیت قدیمی ترین هیئت مذهبی این شهرستان بود ، ساعت ها خیابان های این شهر را پا به پای عزاداران حسینی می پیمود تا بدانجا که پاهایش در میان همین هیئت بر اثر حادثه متوجه آسیب شدیدی قرار گرفته و پس از آن برای همیشه خانه نشین شد .
دو سال خانه نشینی برای مردی که سرشار از روحیه و انرژی بود ، در حالیکه هیچ کدام از مسئولین شهری و استانی ، طی این مدت سراغی از وضعیت او نگرفته و از مشکلات زندگی اش بواسطه ی قطع همان اندک حقوق شرم آورانه ای که برایش در نظر گرفته شده بود هم بی اطلاع بودند ، برای او و خانواده ی
فرید غربتی عجیب رقم زد .
خواه یا ناخواه “ فرید لنگرودی “ ، یک نوستالوژی برای لنگرود و مردم لنگرود تلقی می شد و بدرقه اش به سوی خانه ی ابدی در سکوت خبری رسانه های مطرح و عدم حضور مسئولین طراز اول شهرستان و متولیان فرهنگ و هنر استانی ، بار دیگر بر مظلومیت او صحه گذارد .
انتظار می رود مسئولین مربوطه لااقل با فراهم نمودن شرایط حداقلی مناسب برای گذران زندگی همسر سالخورده و دختر وی ، موجبات تسلای آلام این خانواده ی داغدیده را فراهم نمایند .
و در آخر ؛
آقای استاندار ؛
در حق او که بی وفایی شد
لااقل خانواده اش را دریابید و از ایشان دلجویی کنید
سید امیراردوان میرحیدری لنگرودی
سردبیر پایگاه خبری گیل و دیلم
۱۴۰۲/۰۷/۰۱
دیدگاهتان را بنویسید