گیل و دیلم | باشگاه سپیدرود، از مهدی پاشازاده و باشگاه شاهین شهرداری بوشهر به علت نقض قرارداد سرمربی با باشگاه خواهان و عقد قرارداد با باشگاه خوانده، شکایت کرده است. تا اینجا، شاید خبر، خیلی عجیب نباشد. در فوتبال ایران، دیگر خیلی چیزها عجیب نیست.
اما نکته جذاب ماجرا اینجاست: مستندات سپیدرود در طرح این دعوا چیست؟ مدیران آن باشگاه، به پشتگرمی کدام سند و مدرک، به دادگاه میروند؟ طبیعتا اگر امیدی به برنده شدن در دادگاه نبود، شکایتی هم طرح نمیشد. مگر اینکه، قصد خاک در چشم مخاطب پاشیدن، داشته باشند.
مهمترین سندی که میتواند ارائه شود، بیتردید، نص و متن قرارداد مابین سرمربی و باشگاه است. حالا پرسشی که پیش میآید این است. این چهجور قراردادی بود که پاشازاده، به ضرب یک بشکن، آنرا زیرپا گذاشت و با اطمینان خاطر، با باشگاهی دیگر قرارداد رسمی بست؟
آیا نه این است که قرارداد مذکور، به سستی یک بشکن بود؟ اگر نبود که نامبرده نمیتوانست بدون توافق دوجانبه آنرا فسخ کند. فرضیه توافق هم که با طرح شکایت سپیدرود کاملا منتفی است. حالا یکی بیاید و مسوولیت این تناقض را بپذیرد. اگر قرارداد سست نبود و پاشازاده تخلف کرده، که میشود با انتشار متن قرارداد، تخلف او را اثبات کرد. اما در غیر اینصورت، نمایش شکایت و شکایت کشی، هیچ کمکی به زمانی که از سپیدرود هدر شد نمیکند.
منطقیتر این است که مدیران و گردانندگان باشگاه، مستندات خود را به عموم ارائه کنند و اتهام نابلد بودنشان در قرارداد بستن را از خود رفع نمایند. جز این باشد، هیچ عقل سلیمی، نه بر عزم آنها برای احقاق حق سپیدرود، شهادت خواهد داد و نه دیگر ذرهای، بر صلاحیتشان در اداره یک باشگاه فوتبال (چه رسد به سپیدرود)، باور خواهد داشت.
هرچند، برای تصمیمسازان فوتبال رشت و گیلان، و حافظه تاریخی هواداران، صلاحیت و شایستگی افراد برای اداره سپیدرود، محلی از اعراب نداشته باشد.
علیرضا مویدیفر
۱۳۹۹/۰۴/۲۸
دیدگاهتان را بنویسید