×

یادداشت گیل و دیلم ؛ فساد در روابط عمومی

  • کد نوشته: 78017
  • ۱۴۰۱-۰۲-۲۷
  • 88 بازدید
  • ۰
  • گیل و دیلم | مهم‌ترین شاخصه عصر ارتباطات با دوره‌های گذشته در این است که پیشتر «افکارعمومی» به واسطه روسای قبایل، پادشاهان و رهبران مذهبی هدایت و تغییر می‌کرد اما اکنون امتیاز ویژه‌ی تلاش برای تغییر افکارعمومی به همگان داده شده است؛ عصری که «روابط عمومی» در راس هرم تاثیرگذاری بر جامعه توسط پدران آن […]

    یادداشت گیل و دیلم ؛ فساد در روابط عمومی
  • گیل و دیلم | مهم‌ترین شاخصه عصر ارتباطات با دوره‌های گذشته در این است که پیشتر «افکارعمومی» به واسطه روسای قبایل، پادشاهان و رهبران مذهبی هدایت و تغییر می‌کرد اما اکنون امتیاز ویژه‌ی تلاش برای تغییر افکارعمومی به همگان داده شده است؛ عصری که «روابط عمومی» در راس هرم تاثیرگذاری بر جامعه توسط پدران آن یعنی «برنیز» و «ایوی‌لی» ماهیت علمی و عملی پیدا کرد.

    «روابط عمومی مجموعه‌ای از اقدامات و کوشش‌های حساب‌شده‌ای است که هر سازمان برای برقراریِ ارتباطاتِ مؤثر و هدفمند با گروه‌هایی که با آن در ارتباط‌اند انجام می‌دهد»؛ این تعریف اتوکشیده‌ای‌ست که امروز برای روابط عمومی بازگو می‌کنیم اما چیزی که درحال حاضر در جامعه بعنوان «روابط عمومی» با آن مواجه‌ایم تقریبا همان پروپاگاندایی‌ست که در گذشته از آن بعنوان حرفه‌ای خلاف و فاسد یاد میشد. در این مطلب هدف منجلاب نشان دادن این عرصه نیست اما در مجموع «تاریکی روی دیگر روشنایی‌ست» و تلاش میکنیم در کنار کارکردهای سازنده و مثبت آن، به سیمای مرموز و تاریکش نیز نگاهی بیندازیم.

    امروز ما با انفجار کارگزاران روابط عمومی مواجه هستیم که بدلیل پیچیدگی فزاینده زندگی مدرن به این عرصه رو آورده‌اند با این نیت که فعالیت‌های یک بخش از جامعه را برای بخش دیگر جامعه قابلِ فهم کنند. خواه به شکل تخصصی و خواه با مهندسیِ رضایت یا کاریکاتوری از آن! امروز همه به روابط عمومی نیاز دارند و پنجره‌ای است که برای مزین‌شدن یک تشکیلات و ارتباط درست با جامعه به آن رجوع می‌کنند.

    تحریم، اختلاف طبقاتی، قیمت‌های سربه فلک کشیده، توزیع ناعادلانه ثروت و ده‌ها مواردی که نشان میدهد ممکلت سال‌هاست از ریل خارج شده و همینطور به بیراهه‌رفتن ادامه می‌دهد. در چنین شرایطی همیت لازم برای بهبود اوضاع وجود ندارد و رکن دل‌مشغولی مسئولان از دولتی تا بخش خصوصی را به یک جنگ معطوف کرده: «جنگ افکارعمومی». اینجا شاهدیم که هر مدیری، یک مشاور رسانه‌ای و روابط عمومیِ با نفوذ در کنار خود استخدام کرده و با لشگری از هشتگ و توییت و پست و استوری به اقناع‌سازی اقدامات خود در رسانه‌ها و ایجاد ارزش‌های ساختگی در ذهن جامعه میپردازد، درحالیکه در حقیقت ماجرا رسما از عملکردِ مثبت تهی است و مردمی که خسته و کلافه تنها نظاره‌گر این نمایش پرسر و صدا هستند. باگ بزرگ فعالیت روابط عمومی در این است که هیچ تضمینی علیه سواستفاده، منفعت‌طلبی و بزرگنمایی از آن وجود ندارد و سنجش آن فقط به میزان درک عامه برمیگردد.

    از دیرباز، قالب‌دهی به ذهن توده‌ها محدود به یک یا دو عرصه خاص نبوده و از سیاست و تجارت گرفته تا کارخانجات، کشاورزی، خیریه، آموزش و دیگر عرصه‌ها مدیون بازیگرانی است از آن‌ها بعنوان بازوی اجرایی «دولت نامرئی» یاد میشود.

    اتفاقی که درحال وقوع است درواقع رونوشتی خلاف از کارکرد روابط عمومی بوده که ادوارد برنیز ۹۴ سال پیش در کتاب «صنعت پروپاگاندا» این چنین نوشت : «کارکرد روابط عمومی بسیار وسیع‌تر از توزیع‌کننده اطلاعات در خبرگزاری‌هاست. دولت باید یک وزارت روابط عمومی که عضو کابینه رییس جمهور باشد ایجاد کند. کارکرد این مقام باید اینطور باشد که اهداف آمریکا را به درستی و با جزئیات در جهان تفسیر کرده و شهروندان را با فعالیت‌های کشور و عللی که باعث آن فعالیت‌ها میشود؛ همراه سازد. این مقام نه یک تبلیغات‌چی و نه یک عاملِ رسانه‌ای با درک معمول از این مشاغل خواهد بود، او یک تکنسین آموزش دیده است که در تحلیل افکارعمومی و روندهای جامعه، با این هدف که دولت از مردم آگاه باشد و همینطور مردم از دولت. باید دموکراسیِ رهبری داشته باشیم با اقلیت هوشمندی که میدانند چگونه توده‌ها را به صف و هدایت کنند.»

    ادوارد برنیز بعنوان بنیانگذار روابط عمومی و پدر تبلیغاتِ مدرن یکی از چهره‌های موثر و البته مرموز بر تحولات قرن ۲۰ تا به الان بوده است. هرچند مشاوره‌های او به اهل قدرت، دستاویز تبلیغات و قدرت‌طلبی‌هایی قرار گرفت که ابعاد منفیِ کمی نداشت. خصوصا آنجا که با دستکاری‌هایش در افکارعمومی در راستای سیاست‌های ایالات متحده منجر به سقوط حکومت‌های دموکراتیک میشد و با برانگیختن ترس در ناخودآگاه مردم، به سوی اهداف سیاسی و تجاری خاص هدایت میکرد. استبداد روشنفکرانه‌‌ای که او با تکیه بر اندیشه‌های دایی‌اش یعنی زیگموند فروید(بنیانگذار روانکاری) بنا نهاد، این بود که با انتقال آموزه‌های روانشناسی به مرکز تبلیغات، می‌شود خواسته‌ها و امیال ناآگاهانه جامعه را برآورده کرد و به عمیق‌ترین نیازها و ترس‌هایشان دست یافت و از آن در جهت مقاصد خود استفاده کرد.

    در جامعه‌ ما که پیگیری اخبار از نان شب واجب‌تر شده و این تضاد منافعِ عمیق میان گروه‌ها باعث میشود شرایط ما عجیب‌تر از هر جای دنیا باشد؛ همه میخواهند با رسانه بر ما تاثیر بگذارند، اندیشه‌های ما را دیکته کنند، احساسات ما را راهنمایی کنند و اعمال ما را کنترل نمایند. از یک بلاگر گرفته تا بنگاه‌های رسانه‌ای بزرگ در خارج با بودجه‌های هنگفت و حتی همین صداوسیمای خودمان. همه و همه میخواهند با این ابزار ما را به سیطره خود درآورند.

    «در اصول روابط عمومی می‌گویند که فعالیت‌های آن نمیتواند رنگ‌آمیزی حفاظتی برای مخفی کردن اهداف واقعی باشد. یک سیاست روابط عمومی مناسب تلاش نمی‌کند تا با ادعاهای بزرگنمایی شده و تظاهرهای نادرست، جامعه را به بیراهه ببرد بلکه سعی میکند هر سیاست و بیزینس خاصی را روشن و صحیح از مسیری که به افکار عمومی ختم می‌شود، تفسیر و ارائه کند.» اصولی که از آن فاصله زیادی گرفته شده است.

    ایمان رنجکش
    ۱۴۰۱/۰۲/۲۷

    لینک کوتاه مطلب:

    https://gildeylam.ir/?p=78017

    نوشته های مشابه

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *