یک جامعهشناس گفت: اگر نظام حکمرانی بخواهد با همان فرمان گذشته پیش برود من چندان آینده روشنی درباره امید و سرمایه اجتماعی نمیبینم.
مردم در سال ۱۴۰۱ روزهای سختی را سپری کردند، قیمت کالاها هفته به هفته افزایش پیدا میکرد و قدرت خرید خانوادهها روند کاهشی داشت، از طرفی مرگ تلخ مهسا امینی و شروع اعتراضات خیابانی سبب شد همه روزهای سختی را تجربه کنند، روزهایی که تلخی آن تا امروز هم احساس میشود. با این وجود همیشه روزهای پایانی سال و شروع سال جدید با امید گره خورده است، اما اینکه چقدر این امید تحقق پیدا میکند همیشه جای پرسش دارد، چه چیزی سبب میشود مردم به حل مشکلاتشان در آینده امیدوار باشند؟ برخی از کارشناسان معتقدند گزارههایی مانند اعتماد و سرمایه اجتماعی در ایران بهشدت کاهش پیدا کرده است و امید برای حل مشکلات در آینده رنگ و بوی کمی دارد.
به گزارش گیل و دیلم در اینباره احمد بخارایی، جامعهشناس در گفتوگو با خبرآنلاین معتقد است بازگشت امید اجتماعی به جامعه به ظرفیتهای تغییر وابسته است، اینکه مرجع انجام این تغییرات کیست و چه سمتوسویی باید داشته باشد، سوالاتی بود که این جامعهشناس در این گفتوگوی کوتاه به آن پاسخ داد.
متن کامل گفتوگو با احمد بخارایی در ادامه آمده است.
امید اجتماعی در جامعه امروز ما را چگونه ارزیابی میکنید؟
پژوهشی در دانشگاه اصفهان درباره امید اجتماعی انجام شد، امید اجتماعی هفت مولفه دارد که یکی از آنها سنجش انتظار افراد درباره تغییرات اجتماعی است، اینکه آیا افراد احتمال میدهند در آینده تغییراتی انجام شود یا نه؛ با این تعریف، امید اجتماعی به آینده نمره کمی گرفته بود، ضمن اینکه باید گفت در بررسی آماری انتظار تغییر بیشترین اثرگذاری را در سنجش امید اجتماعی داشت.
مرجع ایجاد تغییرات اجتماعی کجاست؟
سازمانها و نهادها در هر جامعهای وابسته به ساختارها هستند، اگر قرار باشد تغییرات اجتماعی در بستری آرام در جامعهای رخ بدهد باید از سوی ساختارها اتفاق بیفتد.
سمتوسوی این تغییرات را چه کسی مشخص میکند؟
تغییرات اجتماعی منتج ار مطالبات در سطوح مختلف است، از گروههای اجتماعی گرفته تا سازمانها و حتی در سطح کلان باید برآیندی حاصل شود و این برآیند باید شنیده، پذیرفته، تجزیه و تحلیل، و در نهایت به آن پاسخ داده شود، در جامعه ما خرده نظام سیاسی در مقایسه با نظامهای اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی نقش پررنگی را ایفا میکند، حتی جهتدهی سایر خرده نظامها را از جانب خودش انجام میدهد، بنابراین خرده نظام سیاسی نقش محوری در ایجاد تغییرات اجتماعی دارد. لذا نظام سیاسی ما باید متوجه باشد اگر میخواهد امید و سرمایه اجتماعی افزایش پیدا کند باید تغییرات اجتماعی مطلوب جامعه را مدنظر قرار دهد. اما اگر نظام حکمرانی بخواهد با همان فرمان گذشته پیش برود من چندان آینده روشنی درباره امید و سرمایه اجتماعی نمیبینم.
بهنظر شما در آینده تغییراتی از سوی نظام حکمرانی انجام میشود که سببساز بازتولید امید شود؟
من اندکی امید دارم، سالها بود بر طبل خصومت با دولت خارجی کوبیده میشد، قبلتر هم ما گفتیم ارتباط با دولتهای خارجی تعیین کننده است، وقتی میگوییم ارتباط با کشورهای خارجی مهم است منظورمان سرسپردگی نیست، هیچ کس هم با سرسپردگی موافق نیست، این ماهیت قرن بیست و یکم است، تعامل در این جهان لازم است، به تعبیر وبر کنش عقلانی معطوف به هدف لازم است. سالها بود ارتباط با کشور عربستان خدشهدار شده بود، اما گویی این مسئله برطرف شده است، من این را نشانه میدانم تا اندکی امید برای ادامه تغییرات شکل بگیرد.
چرا حرکت بهسمت تغییرات از بیرون شروع میشود نه تغییر در رویکرهای معطوف به داخل کشور؟
چون سیاست خارجی مهم است، شما دیدید اولین تاثیر خودش را گذاشت بهویژه در خصوص مسائل اقتصادی، هرچند این تاثیرات اندک است اما خرده نظام اقتصادی مانند قلب نقش پمپاژ خون به بدن جامعه را دارد، معتقدم اگر شرایط اقتصادی بهتر بود اعتراضات اخیر به این شدت اتفاق نمیافتاد، لذا در تحلیل مسائل باید چند بعدی باشیم، بنابراین سیاست خارجی تعیین کننده است، وقتی سیاست خارجی روند مطلوب پیدا کند یعنی یک عقلانیت نسبی در داخل درحال شکل گرفتن است که اولین بروز آن تغییرات در سیاست خارجی بوده و میتواند بروزهای دیگری هم داشته باشد.
دیدگاهتان را بنویسید