به گزارش «پایگاه خبری گیل و دیلم» دکتر رامین تبری معاونت آموزشی دانشکده دندانپزشکی دانشگاه گیلان به سوالات واحد رسانه دفتر نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه علوم پزشکی گیلان اینگونه پاسخ داد.
*سلام، خودتان را معرفی می کنید؟
رامین تبری هستم متولد ۱۳۴۳ اهل بجنورد، خراسانی هستم. سال ۷۹ به گیلان مهاجرت کردم.
*تحصیلات شما به چه صورت بود؟ اگر امکان دارد توضیح بدهید.
اول ابتدایی را در مدرسه آریا بودم، راهنمایی را جمالزاده و آیندگان و دبیرستان هم مدرسه دانش. چون دبیرستان تجربی نزدیک خانه ما بود من تجربی رفتم. دبیرستان ریاضی دور بود. تحصیلات دانشگاهی هم عمومی و تخصصی(درمان ریشه) را دانشگاه مشهد بودم. همسرم هم پزشک است.
*روند کاری شما چطور بود؟
سال ۸۰ یا ۸۱ سرپرست اداره مالی دانشکده شدم. تقریبا ۵ سال سرپرست بودم بعد آن هم مسئول کلینیک ویژه، مدیر گروه و معاون آموزشی و … از جمله فعالیت های من در دانشکده بود و هست.
*چرا دندانپزشکی اینقدر پر هزینه است؟
دندانپزشکی نه تنها در ایران بلکه در تمام جهان پرهزینه می باشد.
به خاطر اینکه ما وابسته به تجهیزات هستیم. یک پزشک می تواند همین جا با یک دستگاه فشارسنج و گوشی کارش را انجام دهد و حتی دارو هم تجویز کند، اما یک دندانپزشک اول یک یونیت میخواهد، برای کار در دهان مواد و مصالح می خواهد، وسایل یک بار مصرف هم هستند، مواد پرکننده و … هم لازم است، و خیلی لوازم و چیزهای دیگر،خب این ها پر هزینه هستند، بعدش خود این مواد هم تفاوت قیمتی بسیاری با هم دارند.
*از مشکلات خودتان بگوید، از مشکلات کاری…
بیشتر گله و مشکل ما در دانشکده البته از نگاه من فشاری است که از بیرون به ما می آورند، هم در زمینه کارمندی هم هیئت علمی، سال ۷۹ یادم هست تمام نیروهایی که از جاهای دیگر رانده و مانده بودند و دانشگاه نمی دانست با این ها چکار کند، دادند به دندانپزشکی، ما از همان اول جنگ و دعوا داشتیم.
آن زمان هرجوری بود ما خیلی از نیروها را تفکیک کردیم، خیلی ها هم بازنشست شدند. الان بد نیست اما باز هم نیروهای هستند که به ما تحمیل می شوند. منی که باید تمام حواسم صرف آموزش و کار خودم باشد، صرف هدایت این ها می شود.
البته مشکل بودجه هم داریم. ضمنا فراموش نشود ما یک سیستم آموزشی هستیم، درمانی نیستیم. طبیعی است که مشکل مالی ما زیاد است، قرار هم نیست تمرکز ما از آموزش به سوددهی معطوف شود.
*از خاطرات خوب و بد دوران کار خود بگویید
خاطراتی که نیست ولی همان درگیری هایی که با این کارکنان تحمیلی داشتیم خاطره بدی بود.
*آقای دکتر اهل ورزش هم هستید؟
بله بدنسازی،من ۱۰۷ کیلو بودم، دیسک داشتم که پزشک گفت یا جراحی یا ورزش، ترجیح دادم ورزش کنم. الان با پسرم بدنسازی می روم.
*اهل هنر؟
نه اصلا نیستم(با خنده)
*سوال آخر، در دانشگاه ها مسائل فرهنگی و اخلاقی و … وضعیت خوبی ندارد، نظر شما چیست؟
ببینید من الان وقتی پسرم را می بینم به این نتیجه می رسم که ما داریم زیادی حمایتشان میکنیم. پدر و مادرهای ما نمی دانستند ما چطور بزرگ شدیم. ما اینجا خیلی از این نخبه ها را داریم که افسرده شدند. چون ما خیلی حمایتشان کردیم، این ها رنگ مشکل را ندیدند. ما آن زمان فکر نمی کردیم که یک جوان باید ماشین داشته باشد. الان جوان از اولش همه چیز دارد، همه چیز را، سریع و یک شبه. ما توی کوچه و محله خودمان آن زمان هم چاقو کش و … داشتیم. ولی ما چاقوکش شدیم؟ چون تربیت خانوادگی داشتیم. من بیشتر از همه تربیت خانوادگی را مقصر می دانم. خانواده درست شود مشکلات فرهنگی موجود در جامعه هم حل میشود
دیدگاهتان را بنویسید