روز پرستار دیگری از راه رسید وطبق انچه که معمول این دوسال اخیر شده است ،باز هم شاهد برگزاری دو جشن یا همایش جداگانه از سوی وزارت بهداشت و سازمان نظام پرستاری کشور بوده وخواهیم بود ،همایش هایی که پس از گذشت یکصد سال از عمر این حرفه در کشور ،نشاندهنده هویت واقتدار حرفه ای نبوده و در حد مدیا وتبلیغات رسانه ای باقی مانده اند،اگر نگوییم موجب دژنراسیون هویتی در حرفه پرستاری شده اند.
انچه مسلم است تاکتیک ها عمر خود را دارند،وجنبش هایی که رهبری مشخصی نداشته وبصورت افقی اداره می شوند همانطور که سریعا در فضای رسانه ای اوج می گیرند ،به همان سرعت افول خواهند نمود.نمونه اش «جنبش اشغال وال استریت » در ایالات متحده است ، ودر نمونه صنفی وسندیکایی ان « جنبش عدالتخواهی پرستاری» را می توان نام برد.
فراموش نکنید در وزارت بهداشت صدای مستقل ومنتقد اجازه بروز ندارد، چون سیستم پارلمانی وجود ندارد،به ان معنا که از مشارکت گروههای مختلف در امر مدیریت و سیاستگذاری استفاده گردد و دومین دلیل پول و سرمایه است. مسلما نیولیبرالیسم پزشکی؛ پول ومافیا ومدیاهای تحت کنترل انان از صداهای مستقل حمایت نمی کنند.
رسانه ها از اصل عینی گری در خبررسانی تبعیت می کنند یعنی هر انچه نهادهای رسمی اعلام می کنند را منعکس می کنند و این در مورد کنترل ،محدودیت و سانسور اعتراض های گروههای غیرپزشک صادق است.
خوب بقول معروف « کسانیکه صاحب یک کشور هستند باید اداره اش کنند» واین مدیریت در مورد وزارت بهداشت به شکل «پیشواگرایی »یا« ونگاردیسم فرصت طلبانه» گروهی خاص بوده است.
خوش بین بودن یا بدبینی یک فعالیت ذهنی است ، و اثری در فضای خارجی ندارد، اینکه بگوییم اینده مطالبه خواهی در بدنه وزارت بهداشت چگونه خواهد بود ویا پرستاری در اینده چه امتیازاتی را کسب خواهد کرد ، چندان به این فعالیتهای ذهنی ارتباط ندارد،ولی می توان موارد عینی زیادی را یافت که امیدوار کننده هستند،همانطور که در صد ساله گذشته تغییرات زیادی در این حرفه رخ داده است،و یا در تحولات اجتماعی خارج از این حرفه شاهد ان بوده ایم.
تعداد زیادی از مراکز سلطه گری و اعمال نفوذ در طی صد ساله اخیر نابود شده اند وطی ده و بیست ساله اخیر، و این روند اجتماعی هر چند کند ولی ادامه دار است.شما ببینید دیگر خبری از نظام پدر سالارانه یا سلطه گری مردانه بر زناننیست ،حقوق کودکان وزنان مهم شده است، محیط زیست جز دغدغه های دولت هاست و اینها خود یک پیشرفت است.
ولی بنظر من یکی از وظایف دوفوریتی و بیشتر از ان برای ما این است که ما باید افشاگری کنیم. در حقیقت می خواهم بگویم دسته کم در جامعه ما مرسوم است که قدرت در انحصار دولت باشدو به نام ملت یا حاکمیت ،قدرتش را از طرق نهادهایی مشخص عملیاتی کند ،نهادهایی همچون دستگاه اداری ،پلیس و ارتش.نهادهایی که کارشان انتقال قدرت دولت و اجرای مجازات نافرمانان است.
اما به باور من ،قدرت سیاسی نهادهای کارگزار دیگری نیز دارد که به ظاهر نشان داده می شود که هیچ وجه اشتراکی با قدرت سیاسی ندارند نهادهایی که به نظر می رسد مستقل هستند اما در حقیقت نیستند ونهادهای جامعه مدنی مثل احزاب و اصناف از اینگونه اند.
به نظر من بنیاد کنش سیاسی در جوامعی چون جامعه ماانتقاد از کارکرد نهادهایی است که به ظاهر،هم بی طرفند و هم مستقل .
نقادی و حمله به این نهادها( که سازمان نظام پرستاری جزیی از انست) اهم کار است، چون خشونت سیاسی همیشه با استتار در این نهادها و پادوکردن انها ،پیاده سازی شده است.با اینکار خشونت سیاسی بی نقاب شده ومی توان با ان مبارزه کرد.
اگر می خواهیم چشم انداز روشنی از جامعه اینده مان و ساختارش داشته باشیم راه حل ان انارکو_ سندیکاییسم نیست ،انطور سازمان نظام پرستاری با « نه گفتن » به « سلطه گری » ودر غلب نظام « انارکو» یعنی « بدون سلطه» بدنبال انست ،بلکه راه حل ان اشاعه فرهنگ «خودانتقادی» است ،و رفتن بسوی این چشم انداز که فلسفه کسب قدرت هم برای خود سازمان وهم برای وزارت بهداشت تبیین وتوضیح داده شود واین معنای واقع « انارشیسمی» است که من مبلغ ان هستم.
من چند بار جملات دکتر ادابی ریاست سازمان نظام پرستاری را در همایش امروز یازدهم بهمنماه بمناسبت روز پرستارخواندم، خوب در نگاه اول این جملات تند وناصواب است وحقیقتا هم همین است، بنوعی توهین به مراجع تقلید از ان قابل برداشت است، ولی پشت اینجملات چه مفهومی نهفته است ،ان بسیار مهمتر است.
اینکه این جملات از سوی چه کسی ودر چه سمتی گفته می شود نیز اهمیت دارد،نه از انجهت که اقتضای قدرت وسمت او چه کنترل یا محدودیتی را می طلبد،بلکه از اینجهت که او در چه فضایی سخن می گوید واز چه چیزی انتقاد می کند،واین انتقاد تا به چه حدی دشوار است.
و این بنظر من از نگاه سطحی و البته فیوژنی که در ارتباط با اینجملات به مخاطب وخواننده دست می دهد جلوگیری می کند.
انچه مبرهن است تاثیر سخنرانی دکتر ادابی بر به اصطلاح « جنبش عدالتخواهی پرستاری» ومطالبه گری پرستاران ناچیز است ،والبته این سخنان اوکه داعیه رهبری و پیش تازی سندیکاهای دیگر را نیز دارد ، چندانجدی گرفته نمی شود،ولی باید یکجایی پرستاری به این نتیجه برسد فقط مطالبه تغییر وضعیت موجود کافی نبوده وباید مانیفست وگفتمان خاص خود را نیز ارایه دهد.در غیر اینصورت باید به نتایج حداقلی و همایش های تکراری بسنده نماید.
علی دادخواه
۱۱ بهمن ماه ۱۳۹۵
دیدگاهتان را بنویسید