×

حجت‌الاسلام مجتبی عزیزی ، امام جمعه ورامین:
هدف از بی حجابی جلوگیری از ظهور امام زمان است

  • کد نوشته: 107747
  • ۱۴۰۳-۰۸-۰۷
  • 51 بازدید
  • ۰
  • حجت‌الاسلام عزیزی در گفت‌وگوی تفصیلی با دیده‌بان ایران علاوه بر مرور حوادث سال ۱۴۰۱ در سیستان و بلوچستان و همچنین قانون حجاب و عفاف به بررسی مسائل روز منطقه، جنگ غزه، ترور‌های اخیر اسرائیل و مساله نفوذ در گروه‌های مقاومت پرداخت...
    هدف از بی حجابی جلوگیری از ظهور امام زمان است
  • به گزارش گیل و دیلم ، مشروح گفت و گوی تفصیلی در زیر آمده است

    حجت‌الاسلام مجتبی عزیزی فردی آشنا که نامش با سیستان و بلوچستان در ۱۴۰۱ گره خورده است. درست است که او از خرداد ۱۴۰۳ مسئولیت نمایندگی، ولی فقیه و امامت جمعه شهرستان ورامین را برعهده گرفته، اما پیش‌تر و در میانه وقایع ۱۴۰۱، در زابل حضور داشت و زمانی که جمعه خونین زاهدان رخ داد او در سیستان و بلوچستان مسئولیت امامت جمعه زابل را عهده‌دار بود. البته این تنها حضور او در این استان پهناور نیست و سرپرستی مدیریت حوزه‌های علمیه سیستان و بلوچستان را هم در کارنامه خود دارد.

    اما اختلاف نظر‌ها و رویارویی او مولوی عبدالحمید، امام جمعه اهل سنت زاهدان او را بیش از پیش بر سر زبان‌ها انداخت. عزیزی نه تنها سخنرانی‌های مولوی عبدالحمید را خلاف منافع ملی کشور می‌داند، بلکه بر این باور است که ریشه تفکرات عبدالحمید به «فرقه‌های تکفیری» و «صهیونیسم بین‌الملل» می‌رسد. در عین حال او مولوی عبدالحمید را پیرمردی ساده می‌داند که ملعبه افکار اطرافیانش قرار گرفته و محبوبیت خود را از دست داده است. او درباره موضوعاتی دیگر هم اظهارنظر‌های خاص خود را دارد. از جمله این که با لایحه «عفاف و حجاب» مخالف است و معتقد است اسم خوبی برای این لایحه انتخاب نشده و باید اسم این لایحه را «قانون پوشش» می‌گذاشتند تا مادران فردا و جامعه بیشتر پذیرای آن باشند.

    حجت‌الاسلام مجتبی عزیزی از خرداد ۱۴۰۳ مسئولیت نمایندگی، ولی فقیه و امامت جمعه شهرستان ورامین را برعهده گرفته است. اما پیش‌تر و در میانه وقایع ۱۴۰۱، در زابل حضور داشت و زمانی که جمعه خونین زاهدان رخ داد او در نزدیکی زاهدان، مرکز استان سیستان و بلوچستان مسئولیت امامت جمعه زابل را بر عهده داشت. عزیزی پبیشتر سرپرست مدیریت حوزه‌های علمیه سیستان و بلوچستان را بر عهده داشت

    حجت‌الاسلام عزیزی در گفت‌وگوی تفصیلی علاوه بر مرور حوادث سال ۱۴۰۱ در سیستان و بلوچستان و همچنین قانون حجاب و عفاف به بررسی مسائل روز منطقه، جنگ غزه، ترور‌های اخیر اسرائیل و مساله نفوذ در گروه‌های مقاومت پرداخت که مشروح آن در زیر آمده است:

    نفوذ دشمن از طریق مدیران ارشد کشور بیشتر شده است

    تحلیل شما از جنگ بین رژیم اسرائیل و حزب‌الله لبنان چیست؟

    آنچه امروز شاهد آن هستیم، یک رخداد نیست. یعنی ما نباید آنچه که در این روز‌ها در ضاحیه و در مرز جنوب لبنان اتفاق می‌افتد را به عنوان یک رویداد مستقل تحلیل کنیم چرا که قبل و بعد خاصی دارد. بمباران‌های هدایت‌شده و هدفمند و از آن طرف هم پاسخ‌های شمرده، دقیق و بدون وقفه، یک روند کاملا منضبط است و نشان می‌دهد که نباید به‌راحتی از کنار این رویداد عبور کرد. بمباران‌ها نوعا هدفمند هستند. احتمال دارد که بعضی از این بمباران‌ها کور هم باشد.

    منظور شما بمباران‌های رژیم صهیونیستی در لبنان است؟

    بله. البته عزیزان ما در حزب‌الله لبنان هم کنش‌گری‌ها و واکنش‌های منضبط دارند. علی‌رغم ترور‌های انجام شده انضباط درگیری و تقابل نیرو‌های حزب‌الله تا این لحظه به هم نخورده و حاکی از آن است که این فرآیند، در هر دو طرف از پیش طراحی و پیش‌بینی شده است. هر دو طرف تا حدودی با این منطق و نحوه تقابل‌ها آشنا هستند و می‌دانند که چه روشی را در پیش بگیرند.

    نفوذ دشمن در سال‌های اخیر به عالی‌ترین مقامات کشور رسیده است

    عوامل نفوذ رژیم صهیونیستی چقدر در ترور رهبران حزب‌الله نقش داشتند؟

    نفوذ همیشه نقطه ضعف جبهه حق بوده و ما از روز اول مشکل نفوذ را داشته‌ایم.

    به نظر می‌رسد در یک سال اخیر، نفوذ در جبهه مقاومت بیشتر شده است.

    بله، آنهم به این جهت که نفوذ از لایه‌های میانی عبورکرده است. زمانی هست که نفوذ در هسته‌های زیرین و لایه‌های پایین است که در همه‌جا وجود دارد. اما در شرایط کنونی، نفوذ در حلقه‌های زیرین نیست، نفوذ در حلقه‌های میانی به بالا است. یعنی نوع ترور‌ها به گونه‌ای است که شاید در سطح مدیران ارشد، نفوذ اتفاق افتاده باشد. وقتی که نفوذ به سطح مدیران ارشد برسد، آن‌وقت دشمن میوه خود را خوب می‌چیند.

    منشا این نفوذ کجا است؟

    معتقدم زمانی در جبهه حق نفوذ شکل می‌گیرد که برخی با خدا رابطه نداشته باشند. اگر خدا در زندگی باشد، آدم ابوذر می‌شود. می‌دانید که قصد داشتند در ابوذر هم نفوذ کنند؟ ابوذر در پاسخ آن‌ها فرمود: «یعنی علی آنقدر ارزان است؟ علی را شما این‌قدر ارزان می‌دانید؟ یا فکر کردید من علی‌فروش هستم؟» چرا ابوذر آن جواب را داد؟ چون خدا داشت. چون رابطه‌اش با ذات اقدس الهی بود. در سپاه امام حسن مجتبی (ع)، عبیداله بن عباس حضور دارد و از طرف دیگر قیس بن سعد. قیس به هیچ وجه حاضر نشد امام را تنها بگذارد، قیمتش چند برابر عبیداله بود، ولی عبیداله حاضر شد. مقایسه این دو نشان می‌دهد که قیس عبد است، اما عبیداله عبد نیست. کسی که برای خدا وارد جبهه مقاومت شود و حال الهی را در درون خودش حفظ کند، هیچ‌وقت به نفوذ اجازه ورود نمی‌دهد. البته این با ورود ناخودآگاه نفوذ متفاوت است.

    منظور شما این است که سالیان قبل مدیران ارشد درگیر نفوذ نبودند؟

    اگر هم بودند، برنامه‌ای مثل برنامه حالا نبوده است. حداقل در حزب‌الله لبنان، شاید نفوذ نبوده یا خیلی کم بوده است. حماس یک سال است که رژیم، غزه را می‌کوبد، اما هنوز دستش به گروگان‌ها یا اسرا نرسیده است. چرا؟ چون در حلقه‌های میانی به بالا نفوذناپذیر وجود دارد.

    به نظر شما ترور اسماعیل هنیه در تهران هم به دلیل نفوذ صورت گرفته است؟

    من کمی سوءظن به این سمت دارم.

    یعنی به سمت نفوذ برای ترور اسماعیل هنیه؟

    به سمت ما نه به سمت حماس.

    یعنی از داخل نفوذ انجام شده بود؟

    بله، البته نمی‌شود قضاوت کرد. چون ما تخصصی در مباحث امنیتی نداریم؛ اما تجربه یک‌ساله بعد از طوفان‌الاقصی نشان می‌دهد که آن طرف (حماس) به لحاظ موضوع نفوذ مستحکم‌تر و قوی‌تر هستند. اما این طرف، ما سابقه داشته‌ایم. در میان مذاکره‌کننده رسمی‌مان هم داشتیم. یعنی زمانی که نفوذ تا سطح نزدیکان عالی‌ترین مقامات هم آمده، نشان می‌دهند نفوذ جدی است، خیلی هم جدی است. در مقابل باید یک برنامه دقیقی برای بحث نفوذ داشته باشیم.

    حضرتعالی راهکاری برای مقابله با نفوذ دارید؟

    خدا. راهکار این است که همه به خدا توجه داشته باشیم. امیرالمومنین (ع) فرموده‌اند: «استر ذهابک و ذهبک و مذهبک.» یعنی همه‌چیز را مخفی کنید و به هیچ چیزی اعتماد نکنید. در حال حاضر یکی از گلایه‌های آمریکا نسبت به صهیونیست این است که صهیونیستی‌ها جزئیاتی برنامه حمله به ایران را به آن‌ها اطلاع نمی‌دهند. چرا نمی‌گویند؟ چون می‌خواهند جزئیات را حتی از آمریکایی‌ها هم پنهان نگه دارند.

    جنگ سوریه، حفره‌های نفوذ در حزب‌الله را ایجاد کرد

    بعد از جنگ سوریه، نفوذ در حزب‌الله اتفاق افتاد؟

    نه. چون رژیم قبل از این‌ها هم به دنبال این قصه بود. حزب‌الله و رژیم، حداقل ۲۰ سال سابقه تقابل جدی دارند. یعنی از سال ۲۰۰۰ (میلادی) به این طرف، شما تقابل‌های قوی و جدی نظامی، اطلاعاتی و امنیتی را بین دو طرف شاهد هستید. این تقابل‌ها طرفین را آبدیده کرده است، یعنی همان قدر که حزب‌الله برای نفوذ تلاش کرده، رژیم هم سعی خود را کرده است. البته اتفاقاتی که در سوریه افتاده است، می‌توانسته در این مساله موثر باشد، چرا که لایه‌های امنیتی حزب‌الله را باز کرد. وقتی این لایه‌ها زمانی که باز و منتشر می‌شوند، طبیعتا حفره برای نفوذ ایجاد و پیدا می‌شود. زمانی که لایه‌ها بسته است، اتفاقی نمی‌افتد مثل شرایط کنونی حماس که لایه‌ها بسته است. اما وقتی که گسترش پیدا می‌کند و جغرافیای این تقابل بیشتر می‌شود، لایه‌ها دیدنی‌تر و نفوذ در آن‌ها راحت‌تر می‌شود. مثل آدمی که حرف نمی‌زند و آدمی که زیاد حرف می‌زند. آدمی که زیاد حرف می‌زند، خطای بیشتری از آن گرفته می‌شود، اما آدمی که حرف نمی‌زند، خطایی ندارد. پس هرچه لایه بسته‌تر باشد، امکان نفوذ کمتر می‌شود. جنگ در سوریه اتفاق افتاد و یک پای جبهه حق، حزب‌الله لبنان بود. در این جنگ پای حزب‌الله به جغرافیایی چند برابر جغرافیایی عملیاتی‌اش باز شد. رژیم هم تا زمانی که بسته است و در جغرافیای خودش فعالیت می‌کند، شاید نفوذ خیلی جواب ندهد؛ ولی وقتی که در جبهه‌های مختلف وارد تقابل می‌شود، امکان نفوذ افزایش می‌یابد. بعضی از این عملیات‌های استشهادی و یا غیراستشهادی، نشان می‌دهد که این نفوذ، طرفینی است؛ «اما این که از امتیاز نفوذ چه زمانی و چگونه استفاده شود، بسیار مهم است. به گمانم رژیم صهیونیستی از امتیاز نفوذش استفاده کرد؛ اما محاسباتش دقیق نبود. چرا که رژیم صهیونیستی گمان می‌کند این جنگ آخرالزمانی است، در حالی که نباید همه مهره‌هایش را در جنگی که معلوم نیست آخرالزمانی باشد، به کار می‌گرفت.

    حزب‌الله لبنان هنوز کارت‌هایش را رو نکرده است

    جنگ آخرالزمانی یعنی چه؟

    یعنی جنگ موعود بین ادیان. رژیم صهیونیستی از عملیات جنگ حزب‌الله با نام‌های شمشیر‌های آهنین یا خنجر‌های آهنین یاد می‌کند. اما نتانیاهو پیشنهاد نام «رستاخیز» و «آخرالزمانی» را داده است. به لحاظ فکری و گفتمانی، آن‌ها معتقدند که این جنگ، جنگ آخرالزمانی است؛ بنابراین از کارت‌های خود یکی یکی استفاده می‌کنند. این که بر ضاحیه بیروت تمرکز می‌کنند، نشان می‌دهد که کارت‌های زیادی هم ندارند و ممکن است اتفاقاتی که در لبنان می‌افتد، آرام آرام رقیق شود. از این طرف، حزب‌الله لبنان هنوز همه کارت‌هایش را رو نکرده است.

    شما فکر می‌کنید حزب‌الله چه زمانی این کارت‌ها را رو کنند؟

    به نظرم زود است. من اگر جای آن‌ها باشم، فعلا کارتی رو نمی‌کنم. چون رژیم در یک بن‌بست گفتمانی گرفتار شده است. وقتی که طرف مقابل در بن‌بست گیر افتاده نباید کارت را رو کرد. الان رژیم در تحیر است. وقتی که در تحیر باشد، امکان خطا وجود دارد و ممکن است او به شما کارت‌هایی هم هدیه بدهد! رژیم فکر می‌کند اگر سیدحسن نصرالله، سیدهاشم صفی‌الدین، فرماندهان ارشد و شورای رهبری حزب‌الله را بزند، حزب‌الله از هم می‌پاشد. خود این موضوع نشان می‌دهد که کارت‌هایش را به حدی پهن کرده است که قابلیت جنگ آخرالزمانی را ندارد. آدم باید کارت‌هایش را نگه دارد و در بهترین موقعیت از آن‌ها استفاده کند. صهیونیست‌ها اشتباه کردند که سید حسن نصرالله را ترور کردند.

    استفاده اسرائیل از جاسوس‌های اجنه

    اسرائیل برای جاسوسی از نیروی ماورایی استفاده می‌کند؟

    نه، نمی‌شود این‌طور گفت.

    اما بار‌ها به این موضوع اشاره شده است

    این امکان وجود دارد، نمی‌توان آن را رد کرد. بالاخره ارتباط با اجنه و مسائل ماورایی وجود دارد و حدود ۲۰ سال پیش بود که سازمان سیا، تعدادی از مرتاضان هندی، برزیلی و دیگر کشور‌ها را جمع کرد تا بتواند کار‌هایی انجام دهد. قرآن هم به هر حال دشمنان جن و انس را در سپاه باطل تبیین کرده است. نمونه آن را در تاریخ دوران حضرت سلیمان (ع) داریم.

    رهبر انقلاب نظر کرده خداست

    یعنی شما فکر می‌کنید از اجنه در جنگ استفاده می‌شود؟

    نمی‌شود قاطع گفت. البته این بحث شاید جایش اینجا نباشد. همین‌طور که شما از جن کافر حرف می‌زنید، جن مومن هم هست. یعنی می‌تواند طرفینی باشد و بهتر است به قصه را ماورایی نپردازیم. به نظر من، دنیاطلبی، طمع و فاصله گرفتن از فضایل اخلاقی در بعضی از خواص، می‌تواند کار همان جن را انجام بدهد؛ بنابراین چه لزومی دارد که آدم جن استخدام کند؟ اگرچه به لحاظ عقلی این امکان وجود دارد، اما اصلا منطقی ندارد. وقتی آدم‌هایی هستند که می‌توانند همه چیز را بفروشند، چرا اسرائیل سراغ جن برود؟

    وعده صادق ۳ حضور رهبری در نماز جمعه بود، ما آماده وعده صادق ۴ هستیم

    به نظر شما پاسخ ایران به رژیم صهیونیستی چقدر موثر بود؟

    بسیار موثر بود. وعده صادق اول و دوم، ثمرات زیادی داشت. البته من معتقدم که هنوز ما آن جوابی در سطح خود به آن‌ها ندادیم. سطح ما خیلی بالاتر از این حرف‌هاست. در واقع جمهوری اسلامی ایران تا امروز فقط دو سیلی زده است، اما این سیلی‌ها مصداق بارز آیه شریفه «إِذَا جَاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَالْفَتْحُ» شده است. این نصر الهی و فتحی است که خدا برایمان ایجاد کرد. این فتح یک انفتاح در جهان اسلام و یک انفتاح در نگاه دنیا به صهیونیسم ایجاد کرد و از آن طرف، اقتدار نظام را به رخ کشید. البته مهم‌تر از وعده صادق ۲، نماز جمعه حضرت آقا بود، یعنی تاثیری زیادی داشت.

    از دیدگاه شما، چه پیامی داشت؟

    مهم‌ترین پیامش این بود که تکیه به خدا تکیه، هیچ ابرقدرتی جز خدا نمی‌شناسد. در زمان دفاع مقدس، خبرنگاری از یک بسیجی در عملیاتی پرسید: «پیامت برای ابرقدرت‌ها چیست؟» آن بسیجی جواب داد: «ابرقدرت خداست. این‌ها چه کسانی هستند که به آن‌ها ابرقدرت بگوییم؟» تبلور آن پیام، نماز جمعه نصر بود. حضرت آقا با این کاری که کردند، در عمل فرمودند که قدرت دارید؟ توان دارید؟ موشک دارید؟ بمب دارید؟ هرچه که دارید، من خدا را دارم، به میدان بیایید. کسی که خدا دارد، همیشه پیروز است، هیچ‌وقت مغلوب نیست. البته که این اتکال (توکل به خداوند)، یک قلب مطمئن، قوی، سلیم، نظرکرده خدا را می‌خواهد.. شاید صد‌ها سال بگذرد و کسی نتواند این کار را انجام دهد. من فکر می‌کنم، این نماز جمعه، اتفاقی شبیه عاشورا بود که سیدالشهداء (ع) در برابر همه ظلم ایستاد. حضرت آقا هم در برابر همه ظلم‌ها ایستاد و آن‌ها هم نتوانستند کاری انجام دهند. ما روایت داریم پیش از آن که شما با آن‌ها مواجه شوید، لشکریانی از رعب، وحشت و ترس آن‌ها را احاطه می‌کنند. فرمودید ماورا، جواب‌تان اینجاست.

    یعنی در این بخش استفاده می‌‎شود؟

    ماورا یعنی توکل به خدا. یعنی کسی به خدا تکیه کرده است، خدا برایش «ترهبون به‌ی عدوالله وعدوکم»، ایجاد می‌کند. اگر «قوه»، «رباط الخیل» و «ابزارآلات» را جمع کنید و موشک‌تان را بفرستید، «وَ مَا رَمَیْتَ إِذْ رَمَیْتَ»، خدا موشک را به هدف می‌رساند، این باور ما است. این که آقا آمدند و نماز جمعه را خواندند، کار خدا بود. خدا این قلب را مطمئن می‌کند. می‌دانید جای قیاس نیست، ولی در تشبیه ما مجازیم که تشبیه کنیم. آدم یاد آن شبی می‌افتد که امیرالمومنین (ع) جای پیغمبر (ص) خوابید. امیرالمومنین می‌دانست که زخمی نمی‌خورد یا نمی‌دانست؟ اگر می‌دانست، نشان می‌دهد که چقدر پیغمبر را باور دارد. اگر نمی‌دانست، نشان می‌دهد چقدر به راه ایمان دارد. در هر دو، حالت نمره علی بیست است. حالا هم سیدی از تبار امیرالمومنین، بعد چهارده قرن، در حالی که دشمن به شکل ظاهری امکان حمله موشکی دارد، با قلبی مطمئن می‌آید و نماز می‌خواند.

    حضور مردم در نماز جمعه، پیامی به حجت خدا بود

    خودتان فکر می‌کردید که آیت‌الله خامنه‌ای، آن نماز را برگزار کنند؟

    من با توجه به شناخت بسیار مختصری که از این نور نیر دارم، مطمئن بودم که اگر ایشان می‌توانستند در صحنه لبنان هم حاضر شوند و شک ندارم این کار را هم می‌کردند. امیرالمومنین جای پیغمبر خوابید و ایشان هم پایش را جای پای اجداد طاهر خود می‌گذارد. وسط میدان است. امروز، روزی است که تهران وسط میدان است. همان‌طور که تل‌آویو وسط میدان است. وقتی موشک‌ها چند هزار کیلومتری وجود دارد و جنگ لیزری است، وقتی که جنگ کوانتوم است، همه‌جا وسط میدان است. حالا کسی به میدان آمده و رجز می‌خواند، آن هم در صحنه نماز. حالا نکته این است که جدش هم رجز خواند، اما چند نفر جمع شدند؟ ایشان رجز خواند و چند نفر جمع شدند؟ این پیام خاصی دارد، این که «ما ملتی داریم که هزار هزارشان حاضرند در سخت‌ترین شرایط پای ولایتشان بایستند.» این پیام به حجت خدا و حضرت حق است.

    «نماز جمعه نصر» بزرگتر از شلیک هزاران موشک به رژیم صهیونیستی

    اگر رژیم صهیونیستی تاسیسات هسته‌ای و مراکز نفتی را بزند، پاسخ ما چیست؟

    قطعا پاسخ سنگین‌تر خواهد بود.

    معتقدید وعده صادق ۳ در راه است؟

    قطعا. البته بگوییم وعده صادق ۴. «نماز جمعه نصر» در واقع «وعده صادق ۳» بود که از وعده صادق ۱ و ۲ هم بزرگتر بود. اگر هزاران موشک به سمت رژیم صهیونیستی بزنیم، بازهم به این نماز جمعه نخواهد رسید. این نماز جمعه یکی بود، تمام شد.

    این نماز اثراتی بیش از وعده‌ی صادق داشت؟

    بله، مثل لیله‌المبیت که حضرت علی (ع) جای پیغمبر خوابید، همان یک شب هم دیگر تکرار نشد.

    اسرائیل دنبال جنگ فراگیر نیست

    رژیم صهیونیستی چه پاسخی به حمله ایران خواهد داد؟

    پیش‌بینی من این است که آن‌ها به استقبال یک جنگ فراگیر نمی‌روند. اول این که از چند جهت در حصار هستند. دوم این که میل به خروج از سرزمین‌های اشغالی توسط صهیونیست‌ها و حتی یهودیان غیرصهیونیست ۲.۵ برابر سال ۲۰۲۱ شده است. در حقیقت این سرزمین در حال خالی شدن از سکنه است. سوم این که شمال این سرزمین، خالی شده است. جنوب تا حدودی خالی و مرکز تا حدودی متراکم شده است. اقتضای مدیریت این تراکم، این نیست که وعده‌ی صادق ۳ به وجود بیاید.

    حتی اگر ترامپ پیروز میدان انتخابات ریاست جمهوری آمریکا باشد؟

    به نظر من، برای صهیونیست‌ها ترامپ این‌قدر نمی‌ارزد که بخواهند موجودیت خود را قمار کنند. به قول حضرت آقا، روی اسب بازنده شرط‌بندی نمی‌کنند. درست است که صهیونیست‌ها به لحاظ گفتمانی به یک مرز تحیر رسیده‌اند، اما این مرز تحیر آن‌قدر نیست با رای آوردن ترامپ این قمار را انجام بدهند. قمار امروز برسر همه‌چیز است. معمولا یک قمارباز حرفه‌ای قِسمی از دارایی‌اش را قمار می‌کند، اما این‌ها باید سر همه دارایی خود قمار کنند! لذا جنگ فراگیر به نفع‌شان نیست. پیش‌بینی من این است که آن‌ها اگر هم ضربه‌ای بزنند، پایین‌تر از ضربه‌ای که خوردند خواهد بود.

    هدف از فیلم «گشت ارشاد​» به ابتذال کشاندن برخورد با بی حجابی بود

    مساله حجاب و لایحه عفاف و حجاب بار‌ها مورد بحث قرار گرفته است. نظر شما درباره این لایحه چیست؟

    طرح یا لایحه فرقی نمی‌کند، آنچه که مورد تایید شورای نگهبان باشد، قانون لازم‌الاجرا است و آنچه که قانون جرم‌انگاری شده، جرم است. در هر جامعه‌ای، قوانین و مقرراتی برای پوشش وجود دارد که مورد احترام همه جوامع است. طبیعتا هر جایی حق دارد برای پوشش قوانینی را وضع کند و قانون هم محدودکننده باشد.

    وضعیت کنونی حجاب در کشور را چطور ارزیابی می‌کنید؟

    ارزیابی من ظاهر و باطن دارد. یعنی این که شما در خیابان خوش‌تان نمی‌آید.

    شرایط به نظر شما نامطلوب است؟

    بله. دخترانی که الان حجاب ندارند، از کره مریخ نیامده‌اند، دختران خودمان هستند. یعنی دخترانی که از خانواده مسلمان به جامعه آمدند. چند سالشان است؟ پانزده، هجده، بیست یا بیست و پنج‌ساله هستند. این یک ظاهر است که مشغول دیدن آن هستیم. ولی به نظرم می‌آید این موضوع نیاز به یک غواصی دارد.

    ماسون‌ها به دنبال بی‌حیا کردن جوامع

    چه نوع غواصی مد نظر شماست؟

    یعنی باید عمق موضوع را دید. تلقی من این است که انقلاب اسلامی تاریخ را برش زد. انقلاب ما فرآیندی که ماسون‌ها و غیرماسون‌ها برای آلوده کردن جامعه پیگیری می‌کردند، را برش زد و قطعه جغرافیای ما را از آن فرآیند جدا کرد. فرآیند بی‌حیا کردن جوامعی که به ظهور منجی معتقد هستند. آن‌هایی که معتقد به ظهور هستند، باید امت صالحی داشته باشند. چون مصلح و منجی قرار است که بیاید. امت صالح از کجا شروع می‌شود؟ از خانواده پاک. برنامه این است که پاکی و طهارت معتقدان به ظهور منجی، از آن‌ها گرفته شود. وقتی پاکی چنین جوامعی گرفته شود، دیگر امت صالحی وجود ندارد و منجی هم نمی‌آید. باید جامعه را به سمت بی‌حیایی بُرد. مثل وقتی که همسر شاه این مملکت، با سر لخت به حرم حضرت معصومه (س) می‌رود، این برنامه است. ممکن است خود آن شاه هم نفهمد. وقتی در سال‌های منتهی به ۱۳۵۶ شمسی، سینمای ما تبدیل به یکی از ۳ تا ۵ سینمای بی‌حیای دنیا می‌شود، این یک برنامه است. فیلم‌هایی در سینمای لاله‌زار نمایش می‌دادند که آن زمان در لندن هم این فیلم‌ها دیده نمی‌شد.

    در لندن تماشای آن فیلم‌ها ممنوع بود؟

    ممنوع نبود بلکه اقبالی از آن وجود ندارد و در اینجا روی این فیلم‌ها سرمایه‌گذاری می‌شد. پس جامعه به سمت بی‌حیایی رفت. اما انقلاب اسلامی به این فرآیند برش زد. جایگاه امام (ره) اینجاست و جامعه را به سمت ظهور برد. حوادثی اتفاق افتاد که این برش را عمیق‌تر و قوی‌تر کرد. ما تیر خوردیم، زخم دیدیم، بمب روی سر ما ریختند، قریب ۳۰۰ هزار کشته دادیم، چقدر اسیر، جانباز و… دادیم. اما دائم به تشکیل امت پاک نزدیک و نزدیک‌تر شدیم. طبیعی است که صهیونیسم بین‌الملل برای از بین بردن این پاکی برنامه داشت آنهم بی‌حیا کردن آن. از سینما و ابزار مختلف استفاده کرد. نمونه‌های این موضوع هم زیاد است.

    چرا از این برنامه پیشگیری نکردیم؟

    بگویم خواب بودیم، نمی‌دانم. بگویم غافل بودیم، نمی‌دانم. بگویم جدی نگرفتیم، نمی‌دانم.

    شرایط اقتصادی کشور تاثیری در حجاب​ مردم ندارد

    سازمان‌ها و ارگان‌ها بسیاری در حوزه فرهنگی داریم، مثل سازمان تبلیغات اسلامی که بودجه‌های هنگفتی را دریافت می‌کنند.

    البته آن‌ها هم سازمان‌های زحمت‌کشی هستند، اما به نظر من شاید عمق قصه را خیلی هنوز نفهمیده باشند. عمق قصه این است که مادرِ فردا، بی‌حیا باشد. این مادرِ فردا، دختر من است. من باید با دختر خودم که مادر فردا است و دشمن می‌خواهد او را بی‌حیا کند، چطور برخورد کنم؟ این موضوع با بحث جرم‌انگاری متفاوت است و جرم‌انگاری ساز و کار خودش را دارد. من وظیفه دارم، از خانه شروع کنم و جامعه را پاک کنم. اخیرا چندبار گفتم خانم‌ها این دخترانی که به داخل خیابان می‌آیند، روسری هم سرشان نیست و آرایش هم دارند، از کجا می‌آیند؟ بروید حساب کنید در کوچه شما چند تا از این دختر‌ها است؟ یکی، دو یا سه تا؟ آیا شما نسبت به او وظیفه دارید یا ندارید؟ این جا، جای جهاد کبیر است. نباید از دشمن اطاعت کرد. دشمن، جامعه را به سمت بی‌حیایی می‌برد. اخیرا به دختران هم گفتم که دو آغوش رایگان برای شما باز است. یکی آغوش خدا و دومی آغوش شیطان است. آغوش خدا می‌گوید: «دخترم، دختر خوب، بنشین، حیا و حجاب داشته باش. این آقا پسری که تو را می‌خواهد، بزرگان خانواده‌اش را جمع کند، همه ردیف شوند. بزرگان خانواده و فامیل شما هم ردیف شوند. همه منتظر یک کلمه هستند که تو بگویی بله.» در این صورت چقدر عزیزی و ارزش داری؟ اما شیطان آغوش دیگری برای تو باز می‌کند. تو را آرایش می‌کند و به خیابان می‌فرستد که نگاه دیگران را گدایی کنی. نگاه پسران هرزه‌ای را که درصد خیلی کمی از آن‌ها، با دوست دختران‌شان ازدواج کرده‌اند.

    راهکار شما برای حل این مشکل چیست؟

    به نظرم باید امر به معروف و نهی از منکر را مردمی‌سازی کنیم.

    گشت ارشاد را جمع کنیم؟

    گفتم جایی که جرم‌انگاری است، گشت ارشاد می‌خواهد.

    شما موافق گشت ارشاد هستید؟

    با اصل آن بله. ولی گشت ارشادی تبدیل به فیلم سینمایی و میلیارد‌ها تومان برای آن هزینه شد تا به سخره گرفته شود، نه! باید با آن‌هایی که این مدل فیلم را تولید و منتشر کردند، گفتگو کرد و به قول شما‌ها با آن‌ها دیالوگ داشت.

    مهسا امینی مهره سوخته بود

    شما به اتفاق «مهسا امینی» اشاره می‌کنید؟

    نه. قبل از مهسا امینی. چرا به مهسا امینی گفتند: «بیا سوار این ماشین شو؟ مشکلش چی بود؟» اصلا مهسا امینی که سوار آن ماشین شد، چی در تنش بود؟ چه بود و باید در یک جامعه اسلامی چه باشد؟ چرا به او نگاه نشده است؟ اصلا موضوع مهسا امینی نیست. به نظر من، مهسا امینی یک مهره سوخته شد. مهسا امینی تمام، اما بی‌حیایی نهادینه شد. نهادینه‌ای که به راحتی می‌توان آن را حل کرد. شما کجا زندگی می‌کنید؟ تهران در یک کوچه. در این کوچه چند خانواده خوب است؟ ۳، ۵ یا ۱۰ تا و چند خانواده است که دخترشان حجاب ندارد؟ چه اشکالی دارد که شما و همسرتان و همسایه دیگر و با همسرش یک شاخه گل بگیرید و به سراغ همان دختر خانمی بروید که حجاب ندارد. به او بگویید که به دنبال این هستند که تو را ناپاک کنند؟

    به نظرتان این کار جواب می‌دهد؟

    یقین دارم جواب می‌دهد. چون او دختر ما است و شیر پاک خورده است.

    شما پای صحبت‌های دختران بدحجاب یا بی‌حجاب نشسته‌اید؟

    بله، من با بعضی از آن‌ها صحبت کرده‌ام.

    با چند نفر از آن‌ها صحبت کرده‌اید؟

    خیلی. سابق که تهران بودم، شاید با صد‌ها مورد صحبت کردم.

    حرف آن‌ها چه بود؟

    متفاوت بود. بعضی از پدر، مادر و خانواده گلایه‌مند بودند و بعضی هم از مدل برخورد معلم‌ها.

    هدف از فیلم گشت ارشاد​ به ابتذال کشاندن برخورد با بی حجابی بود

    شرایط اقتصادی چقدر در بی‌حجابی تاثیر دارد؟

    به نظر می‌رسد که خیلی تاثیر عمده ندارد. برای این که بعضی از این‌هایی که وضع حجاب‌شان خوب نیست یا پسر‌هایی که این شلوار‌هایی پاره را می‌پوشند، مشکل اقتصادی زیادی ندارند. ظاهرا شلوار پاره از شلوار سالم چند برابر گران‌تر است. چندتای آن‌ها را سراغ دارید که کتانی‌های چند میلیونی یا چند ۱۰ میلیونی می‌پوشند. من نعلین می‌پوشم که ۲۰۰، ۳۰۰ یا ۴۰۰ هزار تومان قیمت دارد. اما یک کفش ساده برای پسر جوانم ۲ میلیون تومان است. یک دختر خانمی که حجاب هم ندارد، کتانی می‌پوشد که می‌گویند قیمت آن ۱۵ میلیون تومان پول آن است.

    هدف از بی حجابی جلوگیری از ظهور امام زمان است

    پس شما اعتقاد دارید که جریمه کردن بانوان بدحجاب و بی‌حجاب تاثیری ندارد؟

    جریمه‌ها خیلی تاثیر ندارد. البته من معتقدم بحث حجاب در سطح گشت ارشاد و… نیست. بحث ما هم بحث حجاب نیست.

    پس چه بحثی است؟

    پوشش قانونی است.

    پوشش قانونی چطور تعریف می‌شود؟

    در دانشگاه سوربن فرانسه با چه لباسی می‌شود درس خواند؟ به عنوان یک مرد، می‌توانید با شلوارک یا یک تی‌شرت جیغ به دانشگاه بروید؟ در دانشگاه سوربن، پسر‌ها باید کت و شلوار بلند بپوشند. دامن دختر‌ها نباید بالای زانوی‌شان باشد.

    البته این قانون دانشگاه است نه سطح جامعه؟

    در کشوری در آفریقا که در آن زندگی می‌کردم، معلمی می‌خواست به ما زبان فرانسه درس بدهد. او دامنش کوتاه بود. من لباس (روحانیت) نپوشیده بودم به او نگاه نکردم. اسمم، دین و مذهبم را پرسید. وقتی پاسخ دادم، گفت: «من از شما معذرت می‌خواهم. شما قانون پوشش خودتان را دارید. در تعامل با شما باید احترام قانون‌تان را رعایت کرد.» جلسه بعد که آن خانم برای تدریس آمد، دامنش زیر زانویش بود. همچنین پیراهنش هم آستین داشت. گفت:» من به احترام این آقا که مسلمان شیعه است، این کار را کردم. چون همسایه شیعه دارم.» حرمت دین مساله‌ای است که ربطی به حکومت هم ندارد. حرمت قانون نکته دیگری است. من معتقدم بی‌حجابی مثل کمربند نبستن است. قانون می‌گوید این مدلی بپوش. قانون هم محدودکننده است و نمی‌شود بگوییم این‌طور نمی‌خواهیم.

    نام لایحه حجاب​ باید عوض می‌شد و می‌گفتند لایحه پوشش

    شما لایحه حجاب و عفاف را خوانده‌اید یا خیر؟

    نه، اگر هم خوانده باشم، یادم نیست.

    در این لایحه حجاب و عفاف به بحث جریمه کردن اشاره شده است.

    من جهان‌بینی خودم را دارم. شاید دنبال این هستید که من به جایی برسم که بگویم این کار بدی است.

    اعتقاد ندارید به‌جای جریمه بانوان بدحجاب و بی‌حجاب، باید مدیرانی که کوتاهی کردند، جریمه شوند؟

    من به اولویت اعتقاد دارم. معتقدم آن کسی که ترک فعل کرده، جرمش بیشتر است، ولی این، نفی جرم او را هم نمی‌کند.

    پس چرا در سطح کشور این موضوع اجرایی نمی‌شود؟ یعنی مدیری که کوتاهی می‌کند، هیچ وقت مورد بازخواست قرار نمی‌گیرد؟

    نمی‌دانم. باید ببینیم دختر آن مدیر چگونه بیرون می‌آید؟

    معتقدید این مدیران نمی‌توانند خانواده خود را مدیریت کنند؟

    بعضی‌ها نمی‌توانند. در همین فتنه‌ها دیدیم. ۱۳۷۸ و ۱۳۸۸ و ۱۴۰۱ دیدیم بعضی در خانه خودشان هم مشکل داشتند. به بزرگی گفتم: «با دختر شما یک بحث و مباحثه‌ای داشتم و با شما خیلی متفاوت است.» آن بزرگ گفت: «بله، او تفکر مرا قبول ندارد و من هم تفکر او را قبول ندارم.» این موضوعات پیش می‌آید. ما باید نبض و تب جامعه را بگیریم. با جریمه کردن، تب جامعه کاهش پیدا نمی‌کند، بلکه با مردمی‌سازی امر به معرف و نهی از منکر به عنوان یک وظیفه الهی، مسئله بهتر می‌شود. راهکار دوم اینکه قانون پوشش نه حجاب و عفاف جا بیفتد. جامعه ما نوع پوشش دارد. یادتان است یک دخترخانمی در جریان زن، زندگی و آزادی در اروپا جمعیت لخت شد؟ بالا تنه‌اش را لخت کرد، سینه‌هایش را کامل نشان داد و گفت: «شما از همین شیر خوردید.» می‌دانید که پلیس آن کشور او را دستگیر کرد و گفت: «این خلاف مقررات پوشش درکشور ما است.» این خوب یا بد بود؟

    دختری که حجاب ندارد، برای خواهر خودش هم خطرناک است

    تحلیل شما چیست؟

    من می‌گویم خوب بود و باید با او برخورد می‌شد. ما هم در جامعه هنجار‌هایی داریم. می‌توانید با ماشین فرمول در آزادراه همت رانندگی کنید؟ چرا نمی‌توانید؟ مگر آزاد نیستید؟ چطور آنجا باید قانون رعایت شود؟ اگر پلیس جلوی شما را بگیرد و بگوید کمربند نبستید، پس باید جریمه شوید، چه می‌گویید؟ می‌گویید نه خیر، دوست دارم کمربند نبندم؟ یا می‌گویید آقای پلیس این یک بار را خدا خیرتان بدهد، گذشت کنید، چشم دفعه بعد می‌بندم؟ من معقتدم مساله ما حجاب نیست. مساله ما قانون پوشش است. اصلا نگوییم پوشش اسلامی. خوب یا بد، اصلا فرض کنیم بد. نباید به قانون احترام گذاشت؟ چطور شما در غرب، اگر بخواهید به رستورانی بروید، هواپیما یا قطاری سوار شوید یا به سینما بروید، باید قانون را رعایت کنید. اصلا در خیابان‌ها، منهتن یا جای دیگر، پورن‌استار‌ها همان‌طور که در فیلم‌ها هستند، در خیابان‌ها هستند؟

    در اروپا؟

    بله. چرا با کسی که در حالت مستی رانندگی می‌کند، برخورد می‌کنند؟ عشقش کشیده که مست باشد. چرا برخورد می‌کنند؟ چون برای جامعه خطرناک است. دختری که حجاب ندارد، آرایش دارد، برای خواهر خودش هم خطرناک است. چون شوهر خواهرش آرایش او را می‌بینید و می‌پسندد. این پسند، اولین زاویه او با همسرش است، نیست

    بهتر بود نام لایحه را «پوشش قانونی» می‌گذاشتند

    عفاف و حجاب از سوی شورای نگهبان تایید و به دولت ابلاغ شده است. برخی معتقدند امکان دارد آقای پزشکیان این لایحه را اجرا نکند. نظر شما در این مورد چیست؟

    من معتقدم که‌ای کاش نام این لایحه، عفاف و حجاب نبود، بلکه لایحه پوشش قانونی بود

    دولت اعلام کرده که قانون حجاب​ را اجرا می‌کند

    لایحه پوشش قانونی چه فرقی با عفاف و حجاب دارد؟

    در بخشی از جامعه حجاب زیاد رعایت نمی‌شود. بعضی هم نسبت به کلمه حجاب و عفاف گارد دارند، چون ما بد جا انداخته‌ایم. چرا ما از واژه‌ای استفاده نمی‌کنیم که همه مشغول استفاده از آن هستند؟ ما یک پوشش قانونی داریم. لایحه‌ای بوده و مجلس تصویب کرده است. شورای نگهبان تایید کرده و به دولت ابلاغ کرده است. وظیفه دولت اجراست. اگر شرح وظایف رئیس‌جمهور می‌گوید که می‌تواند اجرا نکند، می‌تواند.

    برداشت شما چیست؟

    می‌گویند اجرا می‌کنیم.

    رای هزینه دارد

    چه کسانی می‌گویند اجرا می‌کنیم؟

    دولتی‌ها می‌گویند اجرا می‌کنیم، اما چه کنیم. رأی، هزینه دارد و گاهی هزینه رأی را باید جامعه بدهد، بدون این که خودش بفهمد. گاهی اوقات جامعه برای رأی ذبح می‌شود. این جامعه می‌تواند گاهی اوقات خانواده باشد یا بزرگتر از خانواده. من شهادت می‌دهم برای شهید رئیسی، رأی خیلی مهم نبود، اما نسبت به بقیه این شهادت را نمی‌دهم

    به خاطر رای می‌خواهند قانون حجاب اجرا نشود، اما این قانون باید اجرا شود

    یعنی اگر رئیسی بود، قطعا اجرا می‌کرد؟

    بقا مهم است. دولت‌ها می‌گویند چشم. اما بین چشم تا عمل، گاه فرسنگ‌ها فاصله است. البته اگر هم دولت نخواهد اجرا کند که نمی‌گوید اجرا نمی‌کنم. قیودی، شروطی، مقدماتی، مؤخراتی، بساطی، وسایلی، حواشی، شاخ و برگی کنارش اجرا می‌شود تا عمر آن دولت یا مجلس بگذرد. وقتی یک قانونی را شورای شهر مصوب می‌کند، تا شهرداری اجرایی کند، گاهی یکی، دو سال طول می‌کشد. آن‌هایی که در کار‌های اجرایی خیلی وارد هستند، بلدند که مسیر‌هایی بروند که اجرا از پله‌هایی بالا برود.

    یعنی آن عزم وجود ندارد؟

    حالا شاید. می‌گویند انجام می‌دهیم، ولی این که انجام بدهند، معلوم نیست. باید به آن، ایمان داشت. ولی آیا واقعا اجرا می‌شود؟ من از فردا خبری ندارم. این که این عزم وجود دارد، نه. در آن مصاحبه‌ای که آقای رئیس‌جمهور داشتند و آن خانم با آن وضع آمد و آن جمله را گفت، من این عزم را نمی‌بینم و به نظر من خسران است. ما نباید اجازه بدهیم که جامعه بی‌حیا شود. ما حق نداریم اجازه بدهیم که جامعه فردا و مادر فردا بی‌حیا شود. یکی از خدماتی که باید ارائه بدهیم، گسترش حیا در جامعه است. اگر این لایحه پوشش یا به قول همه لایحه عفاف و حجاب، بخشی از آن تعمیم حیا است، باید اجرا شود. اگر گشت ارشاد، بخشی از تعمیم حیا است باید اجرا شود. البته در اجرا امکان خطا هست و همیشه بوده است. انسان ممکن‌الخطا است، اما جایزالخطا نیست. ممکن است در اجرا خطا‌هایی باشد؛ اما ما باید شروع کنیم. شعار‌هایی که این همه دولت‌ها و مجلسی‌ها دادند و با آن شعار‌ها پشت میز‌ها نشستند و رفتند، در مقام اجرا هیچ خطایی نداشت؟ فقط بحث حجاب که ممکن است در اجرا با خطا روبرو شود باید اینقدر سر زبان‌ها باشد؟ مگر مسئله اول ما فقط همین است؟ چی شده که همه‌جا بحث لایحه حجاب است؟ شاید در عمق این لایحه چیزی که است که مذاق دشمن آن را نمی‌پسندد. پس با آن پروپاگاندا و تبلیغات وسیعی که دارد، این‌ها را سر زبان‌ها می‌اندازد؛ مثل فیلم گشت ارشاد که طنز بود، گشت ارشاد را به یک وهن و ضدارزش تبدیل کرد. این آمادگی را ایجاد کرد. از قبل هم به حیا حمله کرده بود و عملیاتش را تشدید کرد. ما امروز این صحنه‌ها را می‌بینیم.

    گسترش بی حجابی کار صهیونیست هاست

    تمام این موضوعات برنامه‌ریزی شده بود؟

    قطعا همین است. بی‌حجابی حتما برنامه دشمن است. به همین دلیل است که می‌گویم این دختر جگرگوشه من است و باید بروم این دختری را که دختر و عزیزم خودم است، از خیابان جمع کنم. کما این که اگر شما دختر جوان‌تان ساعت ۱۰ شب در خانه نباشد، پریشان می‌شوید. همین حس را نسبت به همان دختر باید داشت. با مهربانی، با شفقت. به این دلیل که او نمی‌داند در کدام زمین بازی می‌کند. من معتقدم که این دختران می‌دانند در زمین دشمن بازی می‌کنند. آن کسی که در یک اتاق در بسته و تاریک است، چه می‌داند شب است یا روز؟ پس دختران تقصیری ندارند اگر نمی‌تواند دست خبیث صیهونیسم را در قضیه بی‌حیا کردن مادران فردا ببینند. اما من می‌توانم آن‌ها را توجیه کنم و به آن‌ها توضیح بدهم. منظورم از من نوعی است. من یک پدر هستم و جوان در خانه دارم. روی جوانم حساس هستم. آن جوانی هم که در خیابان است و مدل دیگری دارد، او هم جوان من است. او بچه و عزیز من است، پس بروم عزیزم را بیاورم حتی اگر از او بد هم بشنوم، با او حرف بزنم. به او دل بدهم، بگویم دخترم، عزیزم، دورت بگردم، الهی من فدایت شوم. چه اشکالی دارد؟ بچه خودمان است. همین دختری که الان در خیابان است، ممکن است چهار صباح دیگر بخواهد عروس شما شود. یا همین پسر ممکن است چهار صباح دیگر داماد شما شود.

    عقبه فکری تروریست‌ها جریان صهیونیستی مسجد مکی​ است

    چرا شما در نماز عید فطر عقبه مسجد مکی را صهیونیستی و خبیث دانستید؟

    نه، این‌جور نگفتم. گفتم این تروریست‌ها عقبه فکری دارند. عقبه فکری داخلی و خارجی. عقبه فکری و گفتمانی داخلی را گفتم «جریان خبیث صهیونیستی مکی» و این عقیده را هم دارم.

    سندی برای این حرف داشتید؟

    بله. سخنگوی این جریان چه کسی است؟ آقای مولوی عبدالحمید. شما سخنان، عملکرد و خطبه‌های ایشان را طی این سال‌ها، تجزیه و تحلیل کنید. نه حتی نیاز به تجزیه هم ندارد، کاملا ساده مطالعه کنید. کسی که به لحاظ فقهی معتقد است که اگر یک نفر چوب به دست بگیرد و در خیابان رعب و وحشت ایجاد کند، محارب است، راجع به قاتل عجمیان چه گفت؟ از آن‌ها دفاع نکرد؟ دفاع کرد. آیا از بهاییت که جریان تفرقه‌انگیز انگلیسی است و هیچ ربطی به مذهب ندارد، دفاع نکرد؟ آیا از صهیونیست بین‌الملل دفاع نکرد؟ اخیرا دیده‌اید که او گفته است نگویید مرگ بر اسرائیل، چون او را به لجبازی وادار می‌کنید. مثل این است که شما به پیامبر اکرم (ص) بگویید با قریش مبارزه نکن، لجبازی می‌کنند؟

    امیدواریم عبدالحمید​ توبه کند

    این طرز تفکر از کجا می‌آید؟

    جغرافیای یا گفتمان این طرز تفکر را می‌خواهید؟

    هم جغرافیا و هم گفتمان.

    جغرافیای آن که معلوم است از خاستگاه نگاه تکفیری می‌آید که همین رژیم عربستان و رفقایش است و اصل آن از صهیونیست و بین‌الملل است. برای زمین زدن اسلام، راهی جز وحشی نشان دادن آن نداشتند، چون اسلام دین مهر و محبت است. چرا ما ایرانی‌ها زود اسلام را قبول کردیم؟ اسلام را در آغوش گرفتیم و وقتی که به قول شهید مطهری، ۱۰۰ سال بعد از ورود اسلام به ایران می‌توانستیم دین خودمان را عوض کنیم، نکردیم؟ چون سابقه ما آیین مهر بود و اسلام دین مهر و محبت بود، لذا دین مهر و محبت در وجود ما آمد. ما با اسلام همخانه و همزاد شدیم. پس دشمن، باید این را از بین ببرد.

    شما اعتقاد دارید، مولوی عبدالحمید برخلاف منافع ملی کشور صحبت می‌کنند؟

    این که مشخص است.

    چرا به او تریبون می‌دهند؟

    ما در قرآن یک سنتی داریم که به آن سنت استدراج می‌گویند. از سنت‌های الهی است. در سوره مبارکه انعام و جا‌های دیگری قرآن آمده است. خدا گاهی مهلت می‌دهد تا طغیانگر یا توبه کند یا راه‌های نجات را ببندد. فکر می‌کنم روزگار به این جریان مهلت می‌دهد تا روزنه‌های نجات را یکی پس از دیگری مسدود کند. چه سقوطی بالاتر از اینکه که همان آقا، الان هم در منطقه سیستان و بلوچستان خیلی جایگاهی ندارد. اما قبل از پنجه انداختن به حاکم حاکمیت اسلامی و حکومت اسلامی که سخنگاهش را به برکت همین حکومت اسلامی دارد، جایگاه بسیار خوبی داشت، اما الان ندارد.

    شما عاقبت مولوی عبدالحمید را چطور ارزیابی می‌کنید؟

    امیدوار نیستم که توبه کند. یعنی در او نمی‌بینم که توبه کند. اما واقعا دوست دارم که توبه کند، اما این عرضه را ندارد. پیرمرد خیلی ساده است.

    عبدالحمید و اطرافیان وی در مسجد مکی استارلینک دارند

    صحبت‌هایی که می‌کند از روی سادگی است یا با برنامه قبلی؟

    نه، ایشان را هدایت می‌کنند. همان‌هایی که گاهی پایین منبرش می‌نشینند.

    این افراد چه کسانی هستند؟

    دامادها، پسران و اطرافیانش که تعداشان زیاد است. ایشان را مدیریت می‌کنند وگرنه پیرمردی که خودش را فقیه می‌داند و به دنبال توسعه دین است، چه به ارتباط مستقیم ماهواره‌ای استارلینک و این که دستگاه استارلینک را او از بگیرند. این‌ها با هم جمع نمی‌شوند. او به دنبال این بود که رهبر و قیادت روحی اهل سنت را داشته باشد، در حالی که این‌جور نیست. در همان سیستان و بلوچستان، اهل سنت واقعا سمت ایشان نیستند. اما ارعاب، ترس و موجی که رسانه‌ها ایجاد می‌کنند، ایشان را در ذهن‌ها بزرگ کرده است. عبدالحمید واقعی با عبدالحمیدی که در رسانه‌ها وجود دارد، ۲ تا است.

    آن‌ها که در اتفاقات جمعه اهواز حضور پیدا کردند، مردم نبودند

    عبدالحمید واقعی و رسانه‌ای چه فرقی باهم دارند؟

    عبدالحمید در رسانه یک آدم محبوب است، اما عبدالحمید واقعی، آن کسی است که نماز جمعه‌اش روز به روز خلوت‌تر می‌شود. اگر اتباع پشت سرش نماز نخوانند، خواهید دید که کسی نیست. قبل از این پنجه انداختن، جمعیتی پشتت بودند. اما کسی که با مکتب فطری توحیدی اهل بیت درمی‌افتد، چه یزید در کربلا و چه این‌ها در اینجا باشند، اطرافش خالی می‌شود. ببینید خطبه‌هایش درباره فلسطین و کودکان و مردم غزه چه چیزی گفته است. آن‌قدر که این آقا از اغتشاشگران سال ۱۴۰۱ دفاع کرد، از کودکان غزه دفاع نکرد.

    چرا زمان اعتراضات سال ۱۴۰۱ و جمعه خونین زاهدان اعتقاد داشتید باید با معترضان برخورد کرد؟

    من جمله شما را قبول ندارم. من هیچ‌وقت نگفتم با مردم برخورد کنند. زمانی که ایشان در خطبه‌اش ده‌ها بار کلمه مردم را به کار برده بود، من سوال کردم که این مردم چه کسانی هستند؟ اصلا استفاده از این واژه چوب‌خطی دارد؟ این آقا مکرر می‌گوید مردم، آن‌هایی که پشت سر، ولی نماز خواندند چه کسانی بودند؟ آن‌هایی که اغتشاشات سال ۱۴۰۱ را جمع کردند، چه کسانی بودند؟ آن‌هایی که مثل عجمیان، مثل آرمان علی‌وردی یا مثل آن بچه ۱۰ساله کشته شدند، چه کسانی بودند؟

    تحلیل شما از واقعه «جمعه خونین» چیست؟

    کدام جمعه‌ی خونین؟

    جمعه خونین که در زاهدان افتاد.

    در زاهدان یک اتفاقی افتاد که در آن خطا وجود داشت، ما نمی‌گوییم نبود. اما تحریکی که نقش‌بندی ایجاد کرد و تحریک سمی که او به وجود آورد را هم باید در نظر گرفت. در همان ۸ مهر ۱۴۰۱ هم خود این آقای مولوی یک اشارات تحریک‌آمیزی داشت. البته برخی می‌گویند نداشت. بعد هم به مقرر نیروی انتظامی حمله شد. با اتوبوس رفتند، زدند و برجک را ویران کردند. من تیراندازی را نمی‌پسندم. ولی یک سوال واضح می‌پرسم. این همه می‌گوییم جمعه خونین، جمعه خونین؛ اما واقعا چند نفر کشته شدند؟ ۱۰۰ نفر. می‌دانید یکی از این کشته‌ها چه کسی بود؟ فرمانده اطلاعات سپاه سلمان بود. چرا هیچ‌جا اسمش نیست؟ بر پیکر پسر جوانی نماز خواندم و در تشییع جنازه‌اش شرکت کردم. قرار بود دو روز بعد عقد این پسر باشد. به نام شهید «محمدامین آب در شکر». این آقا در درمانگاه سپاهی کار می‌کرد که نزدیک مسجد مکی است. درمانگاه را به آتش کشیدند. هر کسی که در آنجا بود را کمک کرد و نجات داد، در نهایت به وضع بسیار فجیعی کشته شد. اسمش کجا آمده است؟ جمعه خونین این هم هست دیگر، نیست؟ آن نیرو‌هایی که کشته شدند یا مردمی که مغازه‌هایشان آتش گرفت و همه سرمایه‌شان به باد رفت، من از تاریخ سوال واضح دارم، سردار موسوی که آنجا به ایشان می‌گفتند موسوی، شهید هاشمی چگونه به شهادت رسید؟ از کجا به او تیراندازی شد؟ چرا خبری از او نیست؟ چه کسانی مقصر شهادت این همه پلیس از بعد از آن جمعه تا به حال هستند؟

    عبدالحمید می‌گفت که نیرو‌های پلیس باید اعدام شوند

    اگر به عقب برمی‌گشتیم، نمی‌شد جلوی آن اتفاق را گرفت؟

    اگر برمی‌گشتیم من فکر می‌کنم، آن کسی که تیراندازی کرده، می‌توانست تیراندازی نکند. اما باید شرایط او را هم درک کرد. از آن طرف عده‌ای بی‌گناه کشته شدند. نظام با آن‌ها چه کار کرد؟ مگر غیر از این است که رهبر عزیز ما، سه نفر نماینده فرستاد تا از آن‌ها دلجویی کنند. دلجویی نکردند؟ کشته‌ها را شهید محاسبه کردند. نظام دیگر باید چه کار می‎‌کرد؟ آقایان ایستادند و می‌گویند که باید ۲۰ تا ۳۰ نفر را اعدام کرد. عجب! اینجا می‌گویید این‌ها را باید اعدام کرد، آنجا که قاتل عجمیان را می‌خواستند اعدام کنند، می‌گفتید که چرا اعدام می‌کنید؟

    چه کسی گفت؟

    همین آقای عبدالحمید. گفت نیرو‌های پلیسی که در آن کلانتری بودند، باید اعدام شوند. در پیام‌هایش است. در خطبه نگفت، اما همه جا گفتند. وقتی قرار بود یک محارب که نیروی پلیس را سبوعانه کشته، اعدام کنند، همین آقا گفت: «اعدام در اسلام نیست.» عجب! اینجا اعدام در اسلام نیست، آنجا اعدام باید باشد؟! مگر اسلام دو بام و دو هواست؟ اصلا این همه آدم بی‌شناسنامه و بی‌هویتی که از آن طرف مرز قاچاق کردید و به مدرسه خودتان آوردید این همه خلاف برای چه کردید؟ خلاف‌هایشان فهرست عمده‌ای دارد. من حرف گفتمانی می‌زنم.

    خدا به عبدالحمید و اطرافیان وی در مسجد مکی مهلت داده تا طغیان کنند!

    گفته شد یکی از دلایل آمدن شما از زابل به ورامین اختلافات تفکری بود.

    خیر. اصلی‌ترین علت این بود که در سال دوم حضورم در سیستان به دلیل گرد و خاک‌های آنجا مبتلا به آسم شدم. مدارک پزشکی آن هم موجود است. من را به زاهدان منتقل کردند. دکتر تخصص یا فوق تخصصی به نام شهریار، بنده را معاینه کرد، نوار ریه از من گرفت و تحت مراقبت ایشان بودم. ایشان گفت: «با توجه به طوفان‌های سیستان، هر یک روزی که آقای عزیزی در سیستان باشند، از عمرش کم می‌شود. بهتر است که از سیستان برود.»

    اما گفته بودید به خاطر پدر و مادرتان به تهران آمدید؟

    ماشاءالله اطلاعات‌تان خوب است. این – آسم – به من فشار آورده بود، اما من نمی‌خواستم از سیستان بیایم. به دلیل این که سیستان مردم بسیار خوبی دارد. من واقعا بغض دارم که بخواهم راجع به آن‌ها صحبت کنم. خیلی دوست‌شان دارم.

    دوباره به آنجا بر می‌گردید؟

    آرزو دارم، اما شرایطش را ندارم. سینه و ریه‌ام اجازه‌اش را نمی‌دهد. آنقدر که در خانه ما دستگاه اکسیژن‌ساز نصب کرده‌اند. من وقتی هوا طوفانی می‌شد، اصلا نمی‌توانستم خطبه بخوانم. گاهی نمی‌توانستم به مدت ۲۰ روز از خانه خارج شوم. با آن دستگاه تنفس می‌کردم. حتی یک وقتی در آن راهپیمایی ۱۳ آبان، اسپندی که دود کرده بودند، حالم را خراب کرد. الان هم در ورامین اگر جایی که می‌روم اسپند دود می‌کنند، یک نفر سریع می‌گوید: «اسپند را بردارید.»، چون ریه‌هایم حساس می‌شود. علت اصلی آمدنم از زابل، گرد و خاک بود. مسئله دوم این بود که پدر و مادر من، از دوری راه، دلخور بودند. من تابستان گذشته قصد داشتم برای مراسم اربعین به کربلا بروم. دلم برای آقایم سوخت که از زیاد ندیدن من دلخور بود. اربعین نرفتم و پیش پدر و مادرم ماندم.

    پس احساسی هم هستید؟

    به شدت.

    احساسی بودن خوب یا بد است؟

    خوب است که آدم احساسی باشد. می‌دانید فرق بچه کلاس اول با دیپلم چیست؟ بچه کلاس اولی هر روز یک خبر جدید، یک حرف جدید، نوید جدید دارد. اما زمانی که بچه شما دبیرستانی است، وقتی به خانه می‌آید، می‌خوابد. احساس بچه بیشتر است. گاهی هرچه ما به بچگی نزدیک باشیم، بهتر است. شنیدم یکی از بزرگان راجع به حضرت آیت الله بهجت فرموده بودند که آقای بهجت در همان عصمت کودکی‌اش مانده است. نمی‌دانم. احساسی بودن خیلی خوب است.

    در انتخابات به قالیباف و جلیلی رای دادم

    درباره مواضع شما در انتخابات ریاست جمهوری اخیر، این صحبت مطرح شده است که شما به مردم گفته بودید که در انتخابات به آقای پزشکیان رای ندهند.

    من هیچ‌جا نگفتم به آقای پزشکیان رای ندهید، یا به آقای دیگری رای بدهید، من حق این کار را ندارم. یک جایی در جلسه خصوصی گفتم به آقای پزشکیان رای نمی‌دهم.

    چرا؟

    گفتمان ایشان را نمی‌پسندیدم.

    در انتخابات به چه کسی رای دادید؟

    باید بگویم؟

    اگر دوست داشتید.

    من به آقای قالیباف رای دادم.

    معیار شما چه بود؟

    احساس کردم در شرایط فعلی به ویژه در بحث جبهه مقاومت، گفتمان ایشان می‌تواند کاراتر باشد.

    در دور دوم به آقای جلیلی رای دادید؟

    بله، به هر حال باید یکی را انتخاب می‌کردم. در دور دوم به آقای جلیلی رای دادم.
    آیت الله خامنه‌ای شخصیت کم نظیر تاریخ بشریت است

    نکته آخر؟

    یک کسی که دختری داشت، خدمت امام رضا (ع) آمد و گفت: «آقا دخترم چند خواستگار دارد، چه کنم؟» امام رضا فرمود: «دخترت را به کسی بده که از خدا می‌ترسد.» صحبت من با مردم این است که از خدا بترسید. هرچه به خدا نزدیکتر باشیم، دشمن دستش کوتاه‌تر است. دوم این که دختران در خیابان‌ها جگرگوشه و عزیز ما هستند این پاره‌های تن را بیاوریم. با آن‌ها مهربان باشیم و محبت کنیم. اگر آب دهان هم سمت ما انداختند، به ما برنخورد و ناراحت نشویم. با آن‌ها بنشینیم و صحبت کنیم. به خدا طینت آن‌ها پاک و دل‌شان زلال است. چون شیر پاک خورده‌اند. اکثر این‌ها را که ببینید، انسان‌های زحمتکشی هستند. سوم این که ما در روزگاری زندگی می‌کنیم که هم‌عصر، هم‌نفس و همراه با یکی از شخصیت‌های ممتاز تاریخ بشر هستیم و شاید کم‌نظیر. نمی‌دانم چطور بگویم که «قدر آقا را بدانید.» ایشان این ظرفیت وجودی را دارد که ما را به ظهور برساند. ما باید در خودمان ظرفیتی در تبعیت و همراهی ایجاد کنیم تا به ایشان کمک کنیم. نکته آخر این که مکتب ما، مکتبی است که اگر حسین (ع) هم ترور شود، راه خود را پیدا می‌کند. مکتب اهل بیت مثل آب است، راه خودش را پیدا می‌کند. حتی اگر علی‌بن ابی‌طالب ترور شود، چه برسد به سیدحسن نصرالله، حاج قاسم و امثال این‌ها. این ترور‌ها راه را بازتر می‌کند. هیچ وقت نباید مکتب را قائم به فرد تصور کرد. مکتب نور است و هیچ وقت ایستا نیست.

    نویسنده: امید غمخوار

    لینک کوتاه مطلب:

    https://gildeylam.ir/?p=107747

    نوشته های مشابه

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *