رفع فیلتر از شبکه اجتماعی واتسآپ و برنامه گوگلپلی در روزهای اخیر شاید از نظر عدهای از حامیان دولت دستاورد محسوب بشود اما تغییری جدی در رویه برخورد منتقدان دولت ایجاد کرد.
به گزارش گیل و دیلم ، جبهه پایداری به عنوان اصلیترین تشکل رقیب مسعود پزشکیان در ایام رقابتهای انتخابات ریاستجمهوری چهاردهم و البته محوریترین منتقدان سیاسی پزشکیان در ساختارهای داخلی حاکمیت اقداماتی بیسابقه را تدارک دید؛ با تابلوی رسمی «جبهه پایداری» نامهای به مسعود پزشکیان ارسال کرد و تشکلهای فکری نزدیک به این تشکل نیز با عنوان «امت حزبالله» فراخوانی با عنوان «راهپیمایی مطالبهگرانه موتورسواران» در اعتراض به رفع فیلتر از این دو موضوع ترتیب دادند.
این نخستینبار است که جبهه پایداری در نامهای به رییس یک دولت به صورت صریح اگرچه با قید لفظ «دلسوزی» اما تن به تن مخالفت خود را در یک موضوع اعلام میکند. جبهه پایداری اصلیترین تشکل منتقد و مخالف حسن روحانی نیز بود اما چنین اقدامی را انجام نداده بود .
ارسال نامه با قید عنوان «نامه جبهه پایداری به رییس دولت» در حقیقت ورود به عصر و دوران جدیدی از مخالفت و مقاومت در برابر تصمیمات دولت مستقر است. تصمیماتی مبتنی بر وعدههایی که داده شده بود اگرچه درباره میزان تحقق این وعدهها و زمان آن نیز انتقاداتی به دولت از جانب برخی جریانهای سیاسی وارد میشود.
همزمان با ارسال این نامه سرگشاده و بیان نکاتی در آن به پزشکیان، فراخوان موتورسواری مطالبهگرانه نیز رفتار جدیدی است. براساس لفظ منتشر شده در این فراخوان مخاطب آن «امت حزبالله» است به معنی اینکه کارگردان و سناریونویس این حرکت سعی داشته تا حاضران در این موتورسواری را «امت حزبالله» توصیف کند. عنوان این راهپیمایی و فرم برگزاری آن -موتورسواری- در نگاه اول یادآور تشکل انصار حزبالله در دهه ۶۰ و ۷۰ است؛ هم عنوان موضوع قرابت ظاهری دارد و هم نمادگرایی «موتور» راه این مشابهت را تسهیل میکند.
جریان سیاسی-اجتماعی «حزبالله» به عنوان یک جریان تاثیرگذار در جمهوری اسلامی به خصوص در سالهای دهه ۷۰ روزگاری نماد موتور و خیابان را به عنوان شناسنامه رفتاری خود ثبت کرد اما در حال حاضر گویا این نمادها در انحصار حزبالله
-با چهرههایی همچون حسنالله کرم- قرار ندارد و نسل جدید نیروهایی که خود را «انقلابی» توصیف میکنند نیز در حال بازتولید چنین جریانی هستند. جریانی با مطالباتی که شاید در نگاه اول ریشه در بخشی از مطالبات تشکل حزبالله یا جریانهای نزدیک به آن در دهه ۶۰ و ۷۰ دارد اما رویکردها و آناتومی جدیدی در دهه اخیر دارد. عصری که برای مخالفت با آنچه حرکت ضد فرهنگی و خلاف منافع ملت میخواند از نامهنگاری و موتورسواری توأمان استفاده میکند.
نامه جبهه پایداری به پزشکیان درباره رفع فیلتر؛ از محور مقاومت و سوریه تا نفوذ و مذاکره
نامه جبهه پایداری به مسعود پزشکیان اگرچه در قالب و عنوان کلی هشدار درباره موضوع رفع فیلتر منتشر و مورد توجه قرار گرفت اما محتوای آن حاوی نکات مختلفی بود. نخست اینکه فرمت کلی نامه باتوجه به مسائل منطقه تنظیم شده است. گویی نویسندگان سعی داشتند این تصویر را القا کنند که بیتوجهی به ادامه سیاست فیلترینگ میتواند سرنوشتی مشابه را برای کشور و شاید محدود به دولت مسعود پزشکیان رقم بزند.
بیش از نیمی از نامه به تشریح وضعیت مقاومت در منطقه، تاثیر ایران بر این موضوع و البته ابزارهای غرب برای شکستن مقاومت اختصاص دارد. گویی نویسندگان سعی دارند تداعی کنند که رویه دولت و استراتژی مبنی بر رفع فیلتر نوعی نفوذ غرب برای شکستن جبهه مقاومت است!
جبهه پایداری با تکیه بر این استدلال در مورد دوم این نامه قید کرده است که «دشمنان انقلاب اسلامی و محور مقاومت و همچنین عدهای خودفروخته داخلی در طول همه این سالها همت خود را بر تضعیف روحیه و شکست جبهه مقاومت و ملت عزیز ایران قرار دادهاند و از آن مهمتر، درصدد تاثیر بر دستگاه فکری و محاسباتی مسوولان ارشد نظام جمهوری اسلامی از جمله جنابعالی هستند و در این راستا تلاش دارند تا با ارایه تحلیلهای ناامیدکننده ابتدا مقاومت را در سطح تصمیمگیران دچار تزلزل نموده و در ادامه کمر آن را بشکنند. اصرار آنها بر آزادی بدون قید و شرط سکوهای خارجی در فضای مجازی کشور نیز همین هدف را دنبال میکند و این درحالی است که در خود کشورهای غربی هم فعالیت آن سکوها بدون قید و شرط و بدون اعمال حکمرانی و نظارت دولتها امکانپذیر نیست.»
علاوه بر این متلکپرانی درباره حلقه فکری نزدیک به رییس دولت نیز در این نامه در بخش سوم مشهود است. وقتی نویسنده یا نویسندگان موکدا قید کردهاند که «استراتژی نفوذ همواره در دستور کار جریان استکبار بوده و هست. لذا همه ما باید مراقب نفوذیها باشیم. یکی از راههای نفوذ نشان دادن چهرهای دلسوز و حامی ازسوی عناصر نفوذی برای ورود به جایگاههای نزدیک مسوولان برای ارایه مشورتهای غلط است. امیرالمومنین علی علیهالسلام بر این نکته تاکید دارند که از مشاوران نامطمئن و ترسو استفاده نکنید. لذا ما از سر خیرخواهی و دلسوزی به جنابعالی پیشنهاد میکنیم از مشاوران امین، انقلابی، شجاع و با هویت، فهیم و دشمنشناس استفاده بفرمایید.»
در بخش دیگری از این نامه بدون ارتباط روشنی بین مساله فیلترینگ و ارتباط با غرب هشدارهایی نیز به دولت داده و تاکید شده است که «تجربه دولتهای گذشته حکایت از این دارد که اعتماد به غرب بیفایده است و مذاکره برای مذاکره، جز معطل کردن ظرفیتهای کشور و تاخیر انداختن در رفع موانع و حل مشکلات مردم، هیچ سودی برای کشور و مردم ندارد. بنابراین باید مذاکره در شرایطی انجام شود که افقی روشن برای احقاق حقوق ملت ایران در آن دیده شود.»
نکته قابل توجه به غیر از محتوا و موارد ذکر شده در این نامه که به نظر میرسد با توجه به موضوع رفع فیلتر واتسآپ و گوگلپلی ارسال شده، نخست تعبیر عجیبی است که درباره پیگیری دولت برای رفع فیلتر شده و دوم طرح مطالبهای از دولت درباره پاسخ به اسراییل است.
گویی نویسندگان نامه با قید موضوعی بر این اساس که «اتفاقات سوریه موجب شده شیطان بزرگ و ایادی منطقهای او که دچار توهم پیروزی در منطقه و آسیب به محور مقاومت شدهاند، بهزعم خود روحیه پیدا کنند و بیتردید در چنین شرایطی نشان دادن هرگونه علامت یأس و ضعف و ذکر مکرر ناترازیها به جای رفع عالمانه آنها، دشمن را جریتر میکند» مساله رفع فیلتر را «علامت یأس و ضعف» تفسیر کردهاند.
این بخش از نامه شبیه استدلال عجیب روحالله مومننسب تئوریسین بارداری با دو گیگ اینترنت است که «رفع فیلتر واتسآپ و گوگلپلی» را نهتنها خیانت به انقلاب، بلکه اجرای «دستور نتانیاهو» معرفی کرده است. البته مومننسب که این روزها به عنوان دبیر ستاد امر به معروف و نهی از منکر استان تهران فعالیت میکند، مشخص نیست با طرح چنین موضوعی چه تصویری از شورای عالی فضای مجازی به عنوان نهاد تصمیمگیر در این موضوع ترسیم میکند که به ادعای او «با دستور نتانیاهو» مصوبه رفع فیلتر را ابلاغ کرده است.
نکته آخر این نامه نیز در جای خود ابهام جدی دارد. جبهه پایداری در بخش انتهایی نامه خطاب به رییس دولت قید کرده است که «شما علاوه بر ریاستجمهوری، رییس شورای عالی امنیت ملی هستید و باید برای پاسخ به تجاوز رژیم صهیونیستی به خاک این کشور و انتقام خون شهدای پدافند هوایی که توسط صهیونیستها و با پشتیبانی امریکاییها به شهادت رسیدهاند، اقدام کنید.» به نظر نمیرسد که تشکلی مثل جبهه پایداری درباره سطوح تصمیمگیری درباره موضوعی مثل پاسخ ایران به اسراییل اطلاعات کافی نداشته باشد و روشن نیست، چراکه در میانه اعتراض به مساله رفع فیلتر مطالبه پاسخ به اسراییل از نهاد دولت طرح میشود یا درباره موضوع مذاکره با غرب به زبان بیزبانی خط و نشان کشیده میشود.
فارغ از محتوای این نامه و مباحثی که با ارتباط یا بدون منطقی برای طرح در آن مطرح شده است، نفس ارسال نامه از جانب جبهه پایداری به صورت رسمی به مسعود پزشکیان به عنوان رییس دولت خود اقدامی درخور توجه است.
جبهه پایداری در سالهای اخیر مخاطب دو نامه قرار گرفته بود. وقتی مجتبی توانگر، چهره نزدیک به محمدباقر قالیباف، جوانان این تشکل را در نامهای مخاطب قرار داد و البته در اصل خطاب به مرتضی آقاتهرانی سخن گفت و از رفتارهای نیروهای این تشکل در داخل و خارج از مجلس در زمان فعالیت مجلس یازدهم سخن گفت. دوم نامهای به فاصله یک ماه خطاب به دبیرکل جبهه پایداری؛ صادق محصولی.
خود جبهه پایداری نیز بعضا در ایام انتخاباتی نامههایی نوشته بود. نمونه مشخص آن نامه جبهه پایداری در بهمن سال ۱۳۹۸ به غلامعلی حدادعادل درباره راهبردهای حفظ وحدت در جهت ارایه لیست مشترک برای انتخابات مجلس یازدهم. خارج از چارچوب این دست از نامه و بیانیههای جبهه پایداری درقبال موضوعات و مناسبتهای مختلف، این نخستینبار است که جبهه پایداری نامهای رسمی به یک رییسجمهور ارسال میکند. این موضوع حتی در زمان ریاستجمهوری حسن روحانی که جبهه پایداری دشمن شماره یک او نیز بود، رخ نداد.
نامههای داخل مجلس، نامههای خارج مجلس
علاوه بر ارسال این نامه به صورت رسمی البته جریان مخالف با رفع فیلتر و چهرههای نزدیک به جبهه پایداری یا اعضای رسمی آن در مجلس نیز در راستای سنگاندازی برای تحقق این موضوع از هیچ کوششی فروگذار نکردند. چهارم دی ماه، بعد از اینکه رضا تقیپور، نماینده مجلس شورای اسلامی و وزیر ارتباطات دولت احمدینژاد در برنامه تلویزیونی اعلام کردند که فیلترینگ ابزار کاسبی شده و بسیاری از مسوولان با فیلترینگ فعلی موافق نیستند و از این طریق مخالفت خود را با فیلترینگ اعلام کرد، خبرگزاری خبرآنلاین نوشت که «همزمان با اعلام خبر برگزاری جلسه شورای عالی فضای مجازی و درنهایت تصمیمگیری برای فیلترینگ، از مجلس خبر رسید که نمایندگان در راستای مخالفت با رفع فیلتر خطاب به شورای عالی فضای مجازی نامه نوشتند و تا الان بیش از ۱۰۰ نماینده پای آن را امضا کردند. اما هویت امضاکنندگان و بانیان نامه گفته نشده بود.»
خبرآنلاین همچنین در این گزارش در این باره نوشته است: «یکی از نمایندگان مجلس که تاکید میکند این نامه را امضا نکرده، به خبرگزاری خبرآنلاین میگوید رضا تقیپور در حال جمعآوری امضا از نمایندگان برای مخالفت با رفع فیلترینگ است اما بانیان اصلی آن اعضای جبهه پایداری به ویژه حمید رسایی و قاسم روانبخش هستند. این نماینده مجلس شورای اسلامی درباره اینکه چه کسانی به دنبال جمعآوری امضا برای مخالفت با رفع فیلترینگ هستند، گفت: طیفی داخل مجلس به دنبال این قضیه هستند و اسمش را هم گذاشتند که ما ولنگاری در اینترنت را قبول نداریم و درباره مدیریت این فضا باید سیاستگذاری شود. به نظر میرسد جبهه پایداری به دنبال مخالفت با رفع فیلترینگ است. نامه را پیش من هم آوردند اما امضا نکردم. مدیریت این نامه با تقیپور، روانبخش و رسایی است.
البته صدای این نامه خیلی زود بلند شد، آنهم با ۱۳۶ امضا. در همان روز -چهارم دی ماه- ساعاتی قبل از جلسه مهم شورای عالی فضای مجازی برای رفع فیلترینگ، خبرگزاری دانشجو خبر داد که تعدادی از نمایندگان مجلس با انتشار نامهای خواستار تداوم فیلترینگ شدند. اسامی امضاکنندگان منتشر نشد اما تعداد امضاها ۱۳۶ امضا عنوان شد.
این نمایندهها در این نامه ضمن انتقاد از طرح رفع فیلترینگ، طرح چنین موضوعی را «هدیه شگفتانه به دشمنان در جنگ نرم» خواندهاند و از شورای عالی فضای مجازی خواستهاند تا تحت تاثیر «فضای هیجانی و احساسی» قرار نگیرد.
نکته جالب اینکه محتوای این نامه شباهتهای مفهومی زیادی با نامه جبهه پایداری به مسعود پزشکیان دارد و استدلالها در جهت مخالفت با فیلترینگ از یک جنس است. به طور مثال در بخش پایانی این نامه با امضای نمایندگان نیز آمده است: «وقتی نظام اسلامی و به طور کلی جبهه مقاومت در تقابل آشکار با امریکا و صهیونیستها قرار گرفته و اخیرا نیز کشور سوریه به واسطه عملیات شناختی موفق دشمن در بستر شبکههای اجتماعی بیگانه از سرزمین مقاومت فاصله گرفته است اهمیت و ضرورت استقلال ملی در فضای سایبر دو چندان شده، مضاف بر آن ضرورت راهبردی جهانیسازی سرویسهای ارتباط بومی به آن اضافه شده است. در واقع، مطمئنترین و البته ضروریترین کار این است که با کمک جوانان ایرانی، خودمان در عرصههای گوناگون فضای مجازی، ضمن حفاظت از دستاوردهای بزرگ علمی و شگفتانگیز که با تلاش فعالان علمی و شرکتهای دانشبنیان کشور به دست آمده است با حمایت از آنها صاحب بالاترین رتبه در این فناوریها نباشیم و در کنار ثروتآفرینی و ایجاد اشتغال در کشور و پیشتازی در اقتصادی دیجیتال و کسب و کارهای اینترنتی سهم خود را از عرصه مدیریت و حکمرانی سایبری دنیا به دست آوریم، وابسته بودن و سپردن فضای مجازی کشور سکوهای امریکایی به دست نمیآید.»
موتورسواران مطالبهگر معترض به رفع فیلتر
حدود دو روز بعد از رفع فیلتر واتسآپ و گوگلپلی فراخوانی در فضای مجازی منتشر شده که طبق آن قرار شد بعد از نماز جمعه دیروز تهران تظاهرات موتوری انجام شود. آنها مدعی شدهاند این تظاهرات موتوری که قرار است مقابل مرکز ملی فضای مجازی انجام شود، در اعتراض به آنچه «قانونشکنی در رهاسازی واتسآپ و گوگلپلی» خواندهاند و همچنین «مقابله با پرچم نفوذ فرهنگی» است. این فراخوان البته با واکنشهایی نیز همراه شد.
جواد امام، سخنگوی جبهه اصلاحات ایران با اشاره به پخش اطلاعیههایی درباره تظاهرات موتوری مخالفان رفع فیلترینگ در شبکه اجتماعی ایکس خطاب به وزیر کشور به عنوان رییس شورای امنیت کشور نوشت: «مطالبهگری یا ایجاد رعب و وحشت در جامعه و قدرتنمایی برای مردم؟ وزارت کشور و نهادهای امنیتی ظاهرا تکلیفی نسبت به خودسرها ندارند! قوه قضاییه، وزارت کشور و نهادهای انتظامی و امنیتی با ورود به این مساله در برابر ایجاد التهاب و فتنهانگیزی توسط عدهای تندرو که در واقع اجراکننده برنامههای دشمنان در کشور هستند باید با قدرت و قاطعیت برخورد کنند.
وزارت کشور باید پاسخگو باشد که چگونه و با چه مجوزی عدهای تندرو به صورت غیرقانونی در برابر خواست ملت ایران و تصمیم اکثریت مسوولان نظام قصد دارند با راهپیمایی موتوری قدرتنمایی کنند؟ قدرتنمایی قرار است چه هشداری را به کدام مخاطب منتقل کند؟ آیا غیر از این است که این راهپیمایی موتوری قرار است به نوعی تهدید مردم و مسوولان باشد؟ واکنش نهادهای امنیتی در برابر این تهدید چیست؟»
حامیان فیلترینگ در روزهای اخیر تجمعات دیگری هم در مکانهای مختلف ازجمله مقابل نهاد ریاستجمهوری برگزار کرده بودند، برنامه امروز آنها اما تفاوت دارد و با واکنشها و انتقادات بسیاری هم همراه شده است با این وجود طرح فراخوان با موضوع موتورسواری نیز در جای خود قابل توجه است.
در دهه ۷۰ موتور نماد جریان انصار حزبالله بود. گروهی که در آن نه حزب بود و نه تشکل و عموما با نماد موتور و خیابان شناخته میشدند. حضور این جریان موتوری در رخدادهای مختلف در دو دولت اصلاحات در اعتراض به رویه و تصمیمات دولتها در جای خود قابلتوجه بود. شفافترین تصویر از این جریان همان سکانس معروف در فیلم آژانس شیشهای بود؛ آنجایی که «اصغر» -مرید «حاج کاظم»- به یاری او و «عباس» میآید؛ تصویری که کاظم از پس کرکرههای آژانس مسافرتی میبیند، جمعی از یارانش با موتور هوندا در کف خیابان در حمایت از او ویراژ میدهند.
سه دهه بعد از آن روزها اما اتفاقی عجیب رخ داده است؛ انصار حزبالله دهه ۷۰ سال گذشته به تاسیس حزب اقدام کرد اما عدهای دیگر با استفاده از عنوان «امت حزبالله» و نماد «موتور» سعی در تکرار الگوی این جریان دارند، جریانی که باتوجه به تقسیمبندیهای انتخاباتی در ایام رقابتهای مجلس دوازدهم حتی ائتلاف سیاسی نیز بین آنها برقرار نیست.
آذر ماه سال گذشته اللهکرم و دوستانش هفته پیش در مسجد موسیبن جعفر(ع) محله کبکانیان جمع شدند و طی آن دبیرکل سابق انصار حزبالله بیانیهای قرائت کرد، بر این اساس که «جمعیت رزمنده مدافع انقلاب اسلامی» با نام اختصاری «رزما» رسما اعلام موجودیت کرد. در بخشی از این بیانیه آمده بود که «جمعیت رزمنده مدافع انقلاب اسلامی (رزما) توسط جمعی از پیشکسوتان دفاع مقدس به منظور معرفی یک گروه مرجع و عملیاتی کردن بیانیه گام دوم انقلاب، تاسیس و از کمیسیون ماده ۱۰ احزاب وزارت کشور مجوز فعالیت دریافت کرده است.»
تغییر رویه انصار حزبالله به عنوان ابداعکنندگان نماد موتور در کف خیابان در جای خود قابل توجه است، حرکتی از نوع عبور از مانورهای خیابانی و رسیدن به پختگی مبنی بر مسیر غیرقابل اجتناب تحزبگرایی. نکته عجیب روزگار اما تصمیمی است که برخی نیروهای وابسته به جبهه پایداری گرفتهاند؛ «کپیبرداری از مانورهای موتورسواری در کف خیابان برای بیان اعتراض.»
فارغ از موضوعی که سخنگوی جبهه اصلاحات درباره مساله مجوز و قانونی بودن این راهپیمایی مطرح کرده است مساله فرم جدید مخالفان این جریان در برابر دولت و تصمیماتی که آن را نمیپسندند نیز قابلتوجه است. اینکه جوانان نزدیک به جبهه پایداری و جریانهای حامی دیدگاههای فکری این تشکل -فارغ از اینکه عضو رسمی باشند یا خیر- با استفاده از موتور سعی دارند تا تصویری از انقلابیگری در دهه ۶۰ و ۷۰ را تداعی کنند هم نشان از رکورد ذهنی این جریان دارد و هم نشان از عدم توانایی در برندسازی برای جریانشان. ارسال نامه به صورت رسمی از این تشکل به یک شخصیت حقوقی و طرح هشدارهایی با عنوان «دلسوزی از سر خیرخواهی» در عین صحنهآرایی برای تکرار الگوی اعتراض خیابانی با موتورسواری و استفاده از لفظ «امت حزبالله» در جهت تلاش برای تداعی سالهای دهه ۷۰، در نوع خود بیسابقه و البته حاوی پیامهایی است؛ رویکردهایی مبتنی بر نوعی از تکرار مواضع قبلی اما عیانتر و با روشهای جدید، عبور از نیش و کنایهزنی یا ابراز مخالفت و سنگاندازی از طریق نیروهای رسمی و پیاده نظام در نهادهای مختلف از شوراهای عالی تا مجلس و رسیدن به مرحله حضور تابلودار روی صحنه مخالفت، استارت مرحله جدیدی برای مقابله سیاسی تن به تن با تابو تشکل «جبهه پایداری»، از نوشتن نامه در عرصه سیاسی تا موتورسواری در کف خیابان
دیدگاهتان را بنویسید