×

از آینده ای دور برای تو می نویسم ؛ “خمینی جان” | به قلم : سید امیر اردوان میرحیدری

  • کد نوشته: 32390
  • ۱۳۹۷-۰۳-۱۴
  • 161 بازدید
  • ۰
  • به گزارش پایگاه خبری گیل و دیلم ، متن دریافتی بدین شرح است : سید امیر اردوان میرحیدری: فریب زلف تو با عاشقان چه شعبده ساخت؟ که هر که جان و دلی داشت در میان انداخت از آینده ای دور با تو سخن می گویم. تویی که هنوز هم پس از گذشت سال های هجران، […]

    از آینده ای دور برای تو می نویسم ؛ “خمینی جان” | به قلم : سید امیر اردوان میرحیدری
  • به گزارش پایگاه خبری گیل و دیلم ، متن دریافتی بدین شرح است :
    سید امیر اردوان میرحیدری:
    فریب زلف تو با عاشقان چه شعبده ساخت؟
    که هر که جان و دلی داشت در میان انداخت

    از آینده ای دور با تو سخن می گویم. تویی که هنوز هم پس از گذشت سال های هجران، تار و پود وجود مان به عطر ایمان و معرفت و مسلک پاک و الهی ات مأنوس وآشناست.
    تویی که حق گویی و حق خواهی ات بواسطه ی تقرب در پیشگاه پروردگار، جانی در کالبد این امت دمید و دعایت را در حق آنان مستجاب کرد.

    خمینی عزیز؛
    ای درهم کوبنده ی بساط ظلم و باطل و ای احیاگر حق در عصر اقسام ظلمت ها و تباهی ها!
    ای عاشق و عارف دلسوخته ای که هنوز در حلقه عاشقانت قصه دلدادگی و پیروی از توست و تا دل شب سخن از سلسله حکایات و حکمت های تو می رود.
    گویا زمان و مکان ، هرگز قدرت زنگار نشاندن بر آینه درخشان وجودت را ندارند و مقتدایی فرزانه تر و الهی تر از تو را نمی جویند.

    خمینی؛ ای جان جانان؛

    هر آن کس که تو را شناخت و به حقیقت راهت ایمان آورد، صادقانه و بی ادعا به پیام رهایی بخش تو لبیک گفت و پای دل در مسیر عاشقی نهاده و به افتخارِ عنوانِ “سرباز جان بر کف اسلام” نائل آمد.

    مقتدای من!

    سال های فراق تو اما حکایتی دیگر رقم زد. چه برای نسلی که تو را شناخت و حضورت را درک نمود و چه آن نسلی که هرگز تو را ندید اما شیفته ی کلام و مرامت شد.

    مولای من!

    برای تو می نویسم، از پس دوران پرفراز و نشیب سخت دوران پس از عروج تو.
    از سال های تنهایی و غربت یارانت، از مظلومیت دلباختگان و عاشقان و فراق مریدانی که تا آخرین نفس در مقابله با انحراف ها و کج روی ها ایستادند و در پای عهد شان با مراد خویش، مُهر وفاداری زدند.

    خمینی جان!

    برای تو می نویسم؛ تویی که هنوز پرتو پرفروغ چشمهایت، افق چشم انداز انقلاب را روشن کرده و شعله های اندیشه ها و سخنانت راه دشوار انقلابیون را فروزان نگه داشته است.

    اکنون، هنوز پرسوختگان هجرتت ، در انتظار دست نوازشی هستند تا از بلندای مقام قدسی ات، کالبد رنجور و مجروحشان را جانی دوباره بخشید و عنایت و دعایی پدرانه را بدرقه راهشان کنید.
    اینجا و اکنون تاریخی که ما ایستاده ایم، اگر چه سیه مستان شب و پیمان بستگان شیطان، کمر همت بسته اند تا نام و نشان تو را کم فروغ ساخته یا به محاق فراموشی بسپارند، اما هیچگاه نتوانستند به خانه های قلب عاشقانت راه یابند و دلهای امت و ملتی را که سر در ارادت جانانه تو داشتند، سرد و خاموش کنند!
    ای روح خدا!
    هنوز که هنوز است رواق چشم این ملت آشیانه توست و تو چه کریمانه در خانه خود جای داری! هنوز نام و یاد تو نوری از عشق و امید در دلهای مردمان می افکند!
    امام من!
    چه خون دلی خوردند آنانی که در دوران فراق تو رواج اقسام بازارهای مکاره و هیاهوی مدعیان دروغین انقلابی گری که گوشها را می آزارد و پنجه بر روحها می کشد را شاهدند! مدعیان هزارچهره خواستند و می خواهند که به اقسام تدلیس ها و نقاب های تزویر و ریا خود را مرغان تماشاگه راز تو بنمایند؛ اما همواره دست غیب آمد و بر سینه نامحرم زد. امروز همه به نیکی دریافته اند تفاوت راه و مرام اصیل و الهی تو را با ادعاهای دروغین و بی اساس فرصت طلبان سوداگر تا به کجاست!
    عنایت حضرت حق و دعاهای تو در حق رهروانت، بذر سبز امید را در دلهای بالنده کرده است و گرما و روشنای راه و کلام و مسلک تو، نور امید و رهایی را همچنان در دلهایمان روشن نگه داشته است.
    گواه آشکار ما لاله های خونینی است که برای تداوم و استمرار راه تو سر و جانشان را هدیه کردند.
    چه ناسپاس ایم ما اگر لحظه ای از میراث بجامانده تو و یاد و خاطر رشادت های عاشقان خونین بالت غافل شویم!
    ای سلاله پاک زهرا اطهر !
    ۲۹ سال از پرواز عرشی تو گذشت… و جسمت دیگر در میان ما نیست! و من در بیست و یکمین بهار عمرم ، تو را می خوانم! با تو می گویم در این روزگار که اقسام تیرهای طعنه و بلا از سوی اصحاب قدرت و ثروت جهان بر ما می بارد! و بادهای ناملایم و ناموافق همچنان بر ما می وزد! ضد ارزشها در تلاش برای جایگزین شدن ارزشها هستند! خنجرهای نفاق و فرصت طلبی را همواره پشت سر خود احساس می کنیم! و ما همچنان به آن «وحدتی» دلخوشیم که تو به ما آموختی! به ایمان و جهادی و استقامتی دل بسته ایم که در مکتب تو آموختیم!
    ای جان جانان، ای خمینی بزرگ!
    از تو آموختیم که هیچگاه مرگ و شکست و بن بست ها و خستگی ها و نا امیدی ها را باور نکنیم! یادمان دادی تا پیش از ظهور آن نجات دهنده و آخرین ذخیره ی هدایت بشریت هیچگاه از پای ننشینیم، و ما در غربت و مظلومیت همچنان به عهدی که با تو بر سر این جهاد و استقامت بسته بودیم پای بندیم!

    ای روح خدا!
    به ما سفارش کرده بودی که «نگذارید انقلاب به دست نااهلان و نا محرمان بیفتد!»
    ما تمان عزم و توان خود را جزم کرده ایم تا میراث گرانبهایت به دست این جماعت نیفتد، اما کار بسیار دشوار است و گردنه های صعب و فرساینده در پیش رو!

    پس ای سید خوبان؛ ما را در انجام تکلیف و عمل به سفارش خود دعا کن

    که تو در عرش الهی ارج و قربی والا داری!
    و بگذار اعتراف کنم که نفسهایمان می گیرد در هوایی که عطر نفسهای تو نیست!

    سید امیر اردوان میرحیدری …خرداد ۱۳۹۷

    لینک کوتاه مطلب:

    https://gildeylam.ir/?p=32390

    نوشته های مشابه

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *