×

یادداشت گیل و دیلم ؛ خانه‌ ام آتش گرفته‌ است، آتشی جانسوز

  • کد نوشته: 47422
  • ۱۳۹۸-۰۴-۱۰
  • 82 بازدید
  • ۰
  • گیل و دیلم | «جای مردان سیاست بنشانیم درخت»؛ نه برای اینکه هوا تازه شود، فقط به این دلیل که زمان آتش سوزی، خاموش کردنشان توجیه اقتصادی داشته باشد. «جای مردان سیاست بنشانیم درخت»؛  نه برای اینکه هوا تازه شود، فقط به این دلیل که زمان آتش سوزی، خاموش کردنشان توجیه اقتصادی داشته باشد. ایلنا […]

    یادداشت گیل و دیلم ؛ خانه‌ ام آتش گرفته‌ است، آتشی جانسوز
  • گیل و دیلم | «جای مردان سیاست بنشانیم درخت»؛ نه برای اینکه هوا تازه شود، فقط به این دلیل که زمان آتش سوزی، خاموش کردنشان توجیه اقتصادی داشته باشد.

    «جای مردان سیاست بنشانیم درخت»؛  نه برای اینکه هوا تازه شود، فقط به این دلیل که زمان آتش سوزی، خاموش کردنشان توجیه اقتصادی داشته باشد.

    ایلنا در بخشی از مصاحبه ای که با عیسی کلانتری، «معاون رئیس جمهور»، «رئیس سازمان حفاظت محیط زیست» و «مشاور معاون اول رئیس جمهور در امور آب، کشاورزی و محیط زیست» داشت از قول او نوشت:
    «اگر بخواهیم کشور را بسیج کنیم تا با هر آتش‌سوزی مقابله کنیم، باید حداقل سالانه یک میلیارد دلار برای آتش‌نشانی هزینه کنیم. در آتش‌سوزی‌هایی که در طبیعت اتفاق می‌افتد، دسترسی مهمترین چیز است. معتقدم سرمایه‌گذاری در این زمینه توجیه اقتصادی ندارد. البته ما باید ۴ الی ۶ پایگاه هوایی آتش‌نشانی داشته باشیم، اما نداریم و البته بیش از این نباید باشد.»
    آقای رئیس! لطفا بفرمایید سرمایه گذاری در کدام بخش از محیط زیست از نظر حضرتعالی توجیه اقتصادی دارد؟!
    -در حل مشکل ریزگردها؟
    -استاندارد آلایندگی خودروهای داخلی؟
    -وضعیت دفع زباله های بیمارستانی؟
    -حفاظت از گورخرهای در حال انقراض؟!
    -احداث کارخانهٔ کمپوست و زباله سوز در استانهای شمالی؟
    -خشکسالی و کم آبی و آموزش های مرتبط با آن به مردم؟
    -حفظ محیط زیست و آموزش آن در مدارس؟
    جناب دکتر کلانتری حق با شماست، جلوگیری از حریق جنگلهای کشور توجیه اقتصادی ندارد، چه توجیه اقتصادی می توان برای حفظ جنگلها از حریق آورد، وقتی تخریب و نابودی جنگلها برای بخش سرمایه داری جامعه ارزشمندتر است؟!
    شاید از به حاشیه رفتن و تبدیل شدن مردم بخش روستایی و کوه نشین به سرایدار، با ساخت ویلاهای آنچنانی و کارخانجاتِ بدون توجیه احداث، توسط ویژه خواران در دل کوهها و جنگلهای شمال کشور بی خبرید، یا احتمالا خبر دارید و توجه به آن برایتان توجیه اقتصادی ندارد! اما مسلما از سوخته شدن جنگلهای اصیل هیرکانی و کاشت گونه های تجاری به جای آن پس از «سوختانده شدن»، مطلعید! آیا توجه به این موضوع هم توجیه اقتصادی ندارد؟!
    جناب رئیس! شما فرمودید که «ما در ایران باید ۴ تا ۶ پایگاه هوایی آتش‌نشانی داشته باشیم، اما نداریم» و در ادامه گفتید: «البته بیش از این نباید باشد!»
    اگر بودجه سالیانهٔ یک میلیارد دلاری برای تجهیزات اطفاء حریق جنگلها توجیه اقتصادی ندارد، چرا تاکنون در مورد ایجاد ۴ تا ۶ پایگاه هوایی آتشنشانی، البته نه بیشتر! که از نظر حضرتعالی هم توجیه اقتصادی دارد اقدام نکردید؟ چه چیزی باعث می شود که شما به این صراحت، حفاظت از بخشی از محیط زیست را دارای توجیه اقتصادی ندانید؟ حفظ جنگلهای کشور چه بخش از اقتصاد سازمان محیط زیست را باید پوشش بدهد؟!
    فرمودید: «در آتش سوزیهایی که در طبیعت اتفاق می افتد، دسترسی مهمترین چیز است.» منظورتان این است که احداث اتوبان و بزرگراه در دل کوهها و جنگلها توجیه اقتصادی دارد؟
     
    در بخشی از مصاحبه تان اظهار داشتید آنجایی که مانند حوزهٔ حیات وحش تخصص ندارید، فقط شنونده اید، بحث هم نمیکنید، که صد البته موضع اخلاقی و بسیار پسندیده ای است و شجاعت شما برای بیان این موضوع ستودنی ست، اما آیا حضرتعالی تخصصی هم در زمینهٔ «طرح های توجیه اقتصادی» یا «ارزیابی اقتصادی طرح ها» در حوزهٔ محیط زیست دارید؟ یا اگر گزارشی که عدم توجیه پذیری این طرح ها را در ابعاد مختلف بررسی کرده باشد نوشته اید، ارائه دهید، تا آحاد جامعه بدانند بر اساس چه فاکتورهایی اطفاء حریق جنگلهای کشور فاقد توجیه اقتصادی شده است. شما وظیفه دارید تا دنبال جذب بودجه برای اجرای طرح های محفاظتی محیط زیست از آن جمله، جنگل باشید، اما چنان سخن می گویید که گویا حضرتعالی نمایندهٔ سرمایه گذارانِ بهره بردار از محیط زیست هستید، که از هزینه شدن کمترین میزان از بودجه در این حیطه جلوگیری می نمایید.
    جناب آقای رئیس، جنگلها که با آتش سوزی به خودترمیمی می پردازند، خرید لوازم آتشنشانی برای آنها توجیه اقتصادی ندارد، حفظ گونه های نایاب حیوانی امکان پذیر نیست و انقراضشان هم روند طبیعی تاریخ است، دفع و امحاء معقول زباله هم لابد توجیه اقتصادی ندارد، خشکسالی هم جبر طبیعت و اقلیم منطقه است، بنابراین دریاچه ارومیه، بختگان، مهارلو، هیرمند و…  هم انشاءالله بعد از پایان خشکسالی زنده خواهند شد، جنگلهای  بلوط زاگرس هم به امید خدا، خودبخود دوباره رشد خواهند کرد، آلودگی هوا هم که تقصیر صنایع سنگین و تردد مردم با خودروهاست یا وزش بادهایی که ریزگردها را بر زندگی مردم میپاشد! با این تفاسیر وقتی قرار است که فقط ناظر باشید و ببینید طبیعت چگونه خود را تخریب و بازسازی می کند یا چگونه به محافظت از خود می پردازد، وجود سازمان عریض و طویل «حفاظت از محیط زیست» چه توجیه اقتصادی برای دولت و مردم ایران دارد؟!
    باید عنوان کرد که یکی از مباحث مهم محیط زیستی در دنیا جنگل است، زیرا منافع عام جامعه را دربرمیگیرد، نه منافع شخص یا سازمان خاصی را.
     وظیفهٔ «سازمان حفاظت از محیط زیست»، در زمینهٔ حمایت قانونی از جنگل ها، فقط به حفاظت از جنگل در مقابل عوامل طبیعی تخریب مانند باد، گرما، یخبندان، حشرات و… محدود نمی شود، بلکه حفاظت در مقابل عوامل انسانیِ تخریب مانند چوب بری، چرای دام، حریق، و حتی جلوگیری از ورود گونه های غریبه به جنگلهای طبیعی و بومی مناطق نیز هست.
    امروزه همچنان کما فی السابق اطفاء حریق در جنگل ها چه در شمال کشور و چه در غرب، توسط مردم محلی و گروههای کوهنورد بومی و با ابتدایی ترین امکانات نظیر بیل و دبه های پلاستیکی انجام می شود، شاید خرید یک میلیارد دلاری در سال برای آتشنشانی جنگل از نظر رئیس سازمان حفاظت از محیط زیست توجیه اقتصادی ندارد، اما آیا آموزش اصول اولیهٔ آتشنشانی جنگل به مردم مناطق جنگلی، سازماندهی و آموزش نیروهای داوطلب مردمی و خرید حداقلی تجهیزات مرتبط با آتشنشانی جنگل در مناطق کوهستانی و جنگلی کشور هم از نظر ایشان توجیه اقتصادی ندارد؟
    جناب آقای دکتر کلانتری!
    هدف نگارندهٔ این سطور، نه حفظ گونه های جنگلی کمیاب یا نایابی ست که شما معتقدید بعد از آتش سوزی خود را ترمیم میکنند، نه حفظ حیواناتِ در خطر انقراض و کمیاب این جنگلهاست که شما تخصصی در موردش ندارید، بلکه هدف گوشزد کردن سیاستهای غلطی ست که نمیداند جنگل خانه و محل ارتزاق ما کوه نشینان و جنگل نشینان است، خواهش میکنیم برای سرپا نگه داشتن ستونهای خانه مان توجیه اقتصادی بیابید.
    «خانه‌ ام آتش گرفته‌ است، آتشی جانسوز
    هر طرف می‌سوزد این آتش
    پرده‌ها و فرش‌ها را، تارشان با پود
    من به هر سو می‌دوم گریان
    در لهیب آتش پر دود
    وز میان خنده‌هایم تلخ
    و خروش گریه‌ ام ناشاد
    از درون خسته‌ ی سوزان
    می‌کنم فریاد،
    ای فریاد! ای فریاد!»
     

    *محبوبه امین پور

    *دانش آموخته حقوق

    لینک کوتاه مطلب:

    https://gildeylam.ir/?p=47422

    نوشته های مشابه

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *