×

وزش باد سیاست در میان روپوش سپید

  • کد نوشته: 8187
  • ۱۳۹۵-۰۹-۲۹
  • 65 بازدید
  • ۰
  • دیر امدی موسی دوره‌ی اعجاز ها گذشته عصایت را به چارلی چاپلین هدیه کن تا لااقل کمی بخندیم « شمس لنگرودی» ?مارکس می گفت که تاریخ خودش را تکرار می کند « نخست به صورت تراژدی و بار دوم به صورت کمدی» واسلاوی ژیژک تاکید می کند که تکرار به صورت کمدی حتی می تواند […]

    وزش باد سیاست در میان روپوش سپید
  • دیر امدی موسی
    دوره‌ی اعجاز ها گذشته
    عصایت را به چارلی چاپلین هدیه کن
    تا لااقل کمی بخندیم

    « شمس لنگرودی»

    ?مارکس می گفت که تاریخ خودش را تکرار می کند « نخست به صورت تراژدی و بار دوم به صورت کمدی» واسلاوی ژیژک تاکید می کند که تکرار به صورت کمدی حتی می تواند وحشتناک تر از تراژدی اولیه باشد ،او می نویسد:« هگل در جایی می گوید که همه ی رویدادها و شخصیت ها در تاریخ گویا دوبار رخ می دهند.وی فراموش می کند که اضافه کند : نخست به صورت تراژدی،بار دوم‌به صورت کمدی» ( به بیابان واقعیت خوش امدید،سال ۲۰۰۲)

    ۱۹ فروردین ماه بود که قدس انلاین این خبر را منتشر نمود: « رییس جمهور سابق کشورمان برای سخنرانی در نخستین یادواره شهید هادی جعفری و‌شهدای مدافع حرم مهمان املی ها شد…..» .
    رویای بازگشت قهرمان و تکرار دوباره احمدی نژاد ، شاید که بتواند روح تازه ای در کالبد نیمه مرده اصولگرایی بدمد.ولی ایا احمدی نژاد جزیی از « افراد تاریخی جهان » است که هگل تاریخ را ساخته دست انها دانسته و اینان را مظهر تغییر قلمداد کرده است‌،«سیاستمدار و‌اهل عمل» ….پاسخ البته مشخص است و تاریخ به وضوح مشخص کرده است ،احمدی نژاد اینچنین نیست.و همه ما می دانیم که « ان مرد نخواهد امد.»

    اما یک‌روز بعد،یعنی ۲۰ فروردین ، فیلمی در اپارات اپلود می شود که گزارش عملکرد دوره های اول و دوم سازمان نظام پرستاری کشور است و این کلیپ در سال ۸۹توسط روابط عمومی سازمان منتشر شده است.
    هر چند تعداد بازدید کنندگان ان بسیار کم بوده اند ،ولی اپلود این فیلم در این مقطع زمانی که جریانات سیاسی منتقد دولت سعی می کنند شکست تاریخی خود در انتخابات ۷ اسفندماه و همچنین ناخوشنودی خود از تصویب برجام را با بازگشت دوباره محمود احمدی نژاد مداوا کنند ، جای بحث وطرح پرسش های بسیاری دارد،بخصوص انکه در این فیلم به طور واضحی احمدی نژاد را دوستدار عدالت، و‌پرستاری و‌ناجی ان معرفی کرده و‌البته جامعه پرستاری را هواخواه او که نشان سازمان را به او اهدا می کنند.
    والبته مورد عجیبی که در مورد انتشار این فیلم وجود دارد اینست که علی رغم گذشت مدتها از اپلود ان در اپارات و‌نشان دادن این تصویر اساسی که « سازمان حول نقش محمدمیرزابیگی تشکیل و توسعه یافته است» عدالتخواهان بشدت منتقد وی در سازمان نظام پرستاری سکوت اختیار نموده اند.
    ?در این فیلم صحنه ای از دیدار محمود احمدی نژاد با پرستاران را نشان می دهد درست قبل از انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۴ ، و‌این خود نشاندهنده نقش مهم سازمان در تبلیغ برای وی می باشد.
    در صورتیکه همان زمان سازمان نظام پزشکی کشور و سیدشهاب الدین صدر از هاشمی رفسنجانی حمایت می کردند.
    کمک هایی که با حمایت های محمود احمدی نژاد در اجرای قانون ارتقا بهره وری و‌جذب ۱۸ هزار پرستار بعدها پاسخ داده شده وبا تاسیس معاونت پرستاری در اواخر ریاست جمهوری وی به اوج می رسد.
    هر چند ان قانون هرگز به طور کامل اجرا نشد و البته معاونت پرستاری هم عملا با تفاهم نامه معاونت برنامه ریزی و راهبردی ریاست جمهوری با وزارت بهداشت در مهرماه ۱۳۹۲ ،به بهانه کوچک سازی دولت، از چارت وزارتخانه حذف گردید واین درحالی بود که در اردیبهشت ماه همان سال یعنی ۲۸ / ۰۲ / ۱۳۹۲ معاونت طب سوزنی در وزارت بهداشت ایجاد گردیده بود.والبته بعد از مدتها معاونت پرستاری در دولت تثبیت و معاونت طب سوزنی حذف گردید.

    ?چند روز قبل یکی از دوستان که اتفاقا عضو شورایعالی نظام پرستاری کشور است طی یک تماس تلفنی پیشنهاد همکاری جهت تشکیل « کمیته » ای را به من داد که قرار است سیاستگذار و برنامه ریز و بقول خودش « همه کاره » سازمان در بحبوبه انتخابات ریاست جمهوری سال اینده باشد.کمیته ای راهبردی که نقشی لابی گر و خط مشی دهنده را برای بزرگترین نهاد صنفی پرستاران ایفا خواهد کرد.

    خوب اینکه این دوست عزیز بنده دارای اختیار بوده که چنین پیشنهادی را به من بدهد و ایا واقعا سازمان نظام پرستاری قصد انرا دارد که به همین زودی در نقش حامی دولت وارد میدان انتخابات شود ،نکته ای است که برای من مبهم و مشکوک بنظر می اید.
    زیرا تا جاییکه تجربیات نشان داده است ،تصمیمات در سازمان نه در شورایعالی نظام پرستاری که در گروه کوچکی از محرمان عدالتخواهی گرفته می شود ، و تصمیم گیرنده نهایی در این تصمیمات اتاق فکر غیر قابل دسترس و پنهانی است که تنها اقای شریفی مقدم ویترین رسانه ای و اقای « ک »و اقای «م .ع» ویترین عملیاتی ان هستند. اینکه می گویم پنهان منظورم یک تشکیلات مخوف یا امنیتی نیست ،بلکه منظورو اشاره به تعداد کم تصمیم گیرندگان اساسی ومطلعان در ساختار سازمان است که ممکن است طبیعی هم بنظر اید.

    اینکه سازمان نظام پرستاری کشور و خانه پرستار که اکنون دبیرکل ان ،قایم مقام سازمان

    است بخواهد وارد انتخابات شوراهای شهر و ریاست جمهوری شود ، و‌تجربیات گذشته را تکرار کند بنظر من امری تهدید کننده و بالقوه خطرناک برای پرستاران می تواند باشد همانطور که این خطر برای سایر اصناف هم‌وجود دارد.

    ?مانیفست شخصی من :

    «مانیفست» را سندی گویند که حزب سیاسی منتشر می کند. در این سند برنامه ها و هدف هایی را که پس از در دست گرفتن قدرت ان حزب باید دنبال کند مشخص می شود.
    مانیفست بیشتر توافقی میان گروههای درون حزبی را بیان می کند وبه معنای یک برنامه توافق شده نیست .
    مانیفست البته مختص به عالم سیاست نیست و می تواند در یک مکتب هنری نیز ارایه شود ، مثلا مانیفست سوریالیسم که توسط اندره برتون ارایه شد.
    مانیفست از انجهت مهم است که معمولا تعیین کننده خط مشی ها و اصول و عقاید پیشروان یک حزب یا مکتب به شمار می اید.

    من معتقدم برای اصلاح نظام نیولیبرالیستی پزشکی حاکم،با خط مشی عدالت اجتماعی ، ابتدا باید تعریف مستدلی از این «عدالتخواهی» داشت که در قالب سیاسی ، اجتماعی و اقتصادی بگنجد.
    درک این موضوع از انجهت اهمیت دارد که امثال فریدریش هایک که یک نظریه پرداز نظام سرمایه داری و‌طرفدار اقتصاد بازار ازاد است ، «عدالت اجتماعی »را یک سراب می داند ، که مفهومی دست نیافتنی ومعیوب از بازار دارد.
    در این مسیر ما باید تکلیف خود را با مفاهیمی مانند « دولت رفاه» ، « عدالت اجتماعی» و‌« تامین اجتماعی » مشخص کنیم
    و‌باید بدانیم حرکت اجتماعی _ صنفی پرستاری برای عدالتخواهی جزیی بسیار کوچک از پازل های معیوب و بعضا غیرقابل اصلاح جامعه و سیستم حکومتی کشور ماست که برای رسیدن به هدف خود باید لاجرم با یک تیوری سیاسی_ اقتصادی شناخته شده ای عجین گردد. من گرایش شدیدی برای کلاسه کردن حرکت به اصطلاح حرکت «عدالتخواهی پرستاری» در قالب های طبقاتی و فکری دارم .
    من طرفدار ایدیولوژی سیاسی اصلاح گرایانه هستم ،حالا چه در عالم سیاست باشد وچه صنف , بقول سوسیال دموکرات ها « نه به انقلاب ، اری به اصلاح » هر چقدر که این اصلاح طول بکشد ویا هزینه بردار باشد.
    ولی طرفدار اصلاحات بنیادین حتی با مشی رادیکالیسم هستم.
    می پرسید یعنی چه ؟

    من به شما می گویم ، ما برای موفقیت در پرستاری و‌ قرار گرفتن در وزنه اجتماعی و سیاسی ابتدا مانند «سوسیال دموکرات ها» با اعمال قوانین جدی تر کار ، در داخل صنف از قوانین سندیکایی و استقلال ان شدیدا حمایت کنیم و بعد در ابعاد وسیعتر با ارایه برنامه های مدون از عدالت در سلامت حمایت کنیم . ودر گامی سیاسی از دولت ها و‌ سیاستمدارانی حمایت کنیم به تامین اجتماعی ، ورفاه اجتماعی ، اصناف و‌محیط زیست و بطور کلی سیاست هایی که من « سیاست سفید» می نامم اهمیت ویژه ای داده و‌فضای تنفس رابرای جامعه مدنی باز می گذارند.
    گروههایی که به مشارکت اجتماعی و سیاسی مردم اهمیت می دهند.

    شاید باز متوجه حرف من نشده باشید ، منظور من اینست که شما باید نگاه کنید که چه گرایش سیاسی به جامعه مدنی و رشد سازمانهای مردم _ نهاد بیشتر اهمیت می دهد و فضای کار را برای اصناف راحتتر می کند ، بعد بسمت ان بروید ، زیرا تنها این گرایش ها و یا گروههای سیاسی هستند که بصورت عملگرایانه ای فضا را برای بسط عدالت اجتماعی باز نگه می دارند.
    شما فکر می کنید مشکل ما با دولت روحانی در چیست ؟ در دو چیز اول گرایش شدید دولت به اقتصاد بازار ازاد و نیولیبرالیسم و دوم فقدان عملگرایی لازم دولت برای توسعه سیاسی و‌قوی کردن نهادهای مدنی .
    واقعیت اینست که دولت روحانی بصورت ماهوی یک دولت محافظه کار مانند مارگارت تاچر نیست که با اصناف شدیدا مخالف باشد ونه مانند دولت اصلاحات ( سید محمد خاتمی) فضای اجتماعی و سیاسی را باز میکند. در حقیقت دولت روحانی برای رسیدن به فضای گفتمانی اصلاح طلبانه امادگی دارد ولی با توجه به شرایط کشور نیاز به حمایت و‌پشتیبانی نخبه گان و البته رشد سازمانهای مردم _ نهادی دارد که در دولت پیشین نابود شدند.

    مانیفست من نزدیکی به دولت برای باز کردن این فضای اجتماعی و سیاسی و‌تعامل سازنده با ان در غالب بسط گفتمان‌عدالت اجتماعی ویا دولت رفاه است .
    شما ببینید ، در بریتانیا جرمی کوربین چپ گرا ، رهبر حزب کارگر می شود ، فردی با گرایش سوسیال دموکراسی ، خواستار ملی شدن صنایع ، قدرت گرفتن اصناف و بازگشت هزینه های بخش عمومی و رفاهی که از سال ۲۰۱۰ قطع شده بود ومخالف شدید سیاست های ریاضت اقتصادی.
    و هیچ شعاری قویتر از همین حمایت های دولت از بخش سلامت و اموزش نیست ، یعنی ما باید برای اینکه مورد استقبال مردم قرار بگیریم و مخاطب ما باشند ، روی این حیطه ها کار کنیم و خواستار تغییرات بنیادین در بحث عدالت در بخش خدمات دهی در سلامت و‌خدمت رسانی کم هزینه و همچنین اموزش و پرورش رایگان شویم .

    برای پایان دادن به بخش اول عرایضم خدمت شما باید نکته را عرض کنم، من نمی گویم پوسته فعالیت صنفی را بشکافیم و‌وارد فضای وسیعتر

    و عملگرایانه تر در حوزه سیاست شویم ،بلکه می گویم صنف و مطالبات انرا در دریافت های مالی و عدالت در پرداختها تنها برای همکاران خود خلاصه نکنیم ، وداخل جنگ زرگری با اصناف دیگر مانند پزشکان نشویم ،و وقتی ضرورتا مجبور هستیم که وارد سیاست شویم( از انجهت که سیاستمداران سراغ چنین گروههای مرجعی در فصول انتخابات خواهند امد، انهم سازمانی با بیش از ۲۰۰۰۰۰ عضو و با قدمت اکادمیک صدساله) ، در زمین خود بازی کنیم نه دیگران و با بازتعریف نقش اجتماعی خود از ابزار شدن خود دوری گزینیم.

    من معتقدم پرستاری شایسته ارتقا طبقاتی برای نقش های مهمی است که جامعه ما به ان نیاز شدیدی دارد ، نقش هایی که از سنتز مقوله عدالت ایجاد و شامل حق داشتن سلامتی برای احاد جامعه از طریق هوای پاک و محیط زیست ایمن و سالم می باشد ، و این را در کشورهای دیگر احزاب سبز انجام می دهند و پرستاری می توان بعنوان « حزب سفید» انرا انجام دهد‌.ولی من بشدت مخالف این هستم ما بدون مشخص کردن گرایش سیاسی خود و با سیاست کامفورمیستی یا سودجویانه وارد این وادی شویم ، و از عنوان صنفی وظرفیت اجتماعی واعتماد خود هزینه کنیم و تاریخچه فعالیت های ما در عالم سیاست نشان داده است که تاکنون با این روش ها موفق نبوده که هیچ ضرر کرده ایم.

    سازمان نظام پرستاری نمی تواند ونباید غالب سیاسی بخود بگیرد ، و اینکار را باید به « خانه پرستار» و یا یک « کمیته پارلمانی و حقوقی» مستقل از خود بسپارد که زیر نظر شورایعالی نظام پرستاری عمل کند.
    از این رهگذر باید فی مابین سازمان وخانه پرستار خطوط مشخصی وجود داشته واعضای خانه پرستار داخل سازمان فعالیت ننمایند.

    سیاست زدگی ویروسی است که مارکسیست ها وتوده ای ها وارد اصناف ما کرده وهمانطور که بارها گفته ام اصناف در ایران سیاسی متولد می شوند ،واین بسیار خطرناک بوده و عملا خواسته های صنفی را تحت شعاع قرار می دهد.

    اینکه در هر انتخابات اهم از مجلس ،شورای شهر و روستا اصناف سعی می کنند کاندیدای خود را وارد گود کنند ،امری پسندیده نیست ،بخصوص انکه هیچکدام از این اصناف جز خانه کارگر ( که انهم نیم بند است) ، فاقد یک تشکیلات سیاسی مستقل هستند.ورود اصناف به مجلس بدعتی بوده که از ابتدای مشروطه و از مجلس اول نهاده شده است وجایی باید تصحیح شود ، مجلس جای نمایندگان اصناف به این شکل نمی تواند باشد ،همانطور شوراهای شهر،و‌اصناف حق انرا ندارند در سایه سیاست پوپولیستی از ظرفیت بدنه خود روی انتخابات های مختلف مانند ریاست جمهوری تاثیر بگذارند مگر انکه از قبل بعنوان یک حزب سیاسی تمام‌وکمال وارد گود شده یا دفاتر لابی گری مخصوص بخود را دایر نمایند‌.
    پایان بخش اول
    ۲۶ اذرماه ۱۳۹۵

    ✒️یادداشتی از علی دادخواه
    کارشناس پرستاری

    برچسب ها

    لینک کوتاه مطلب:

    https://gildeylam.ir/?p=8187

    نوشته های مشابه

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *