به گزارش گیل و دیلم ، غلامرضا ظریفیان استاد دانشگاه و فعال سیاسی اصلاحطلب در گفتوگویی نحوه مدیریت در دولت رئیسی بررسی کرده و آسیبهای را برشمرده است. او معتقد است:
* مدیریت در دولت رئیسی را چگونه ارزیابی میکنید؟
شرایط نگرانکننده است که ریشه آن باید در توهم دید. در واقع میتوان گفت، دولت رئیسی دولت توهم و تصور است. در واقع تصوری که دولت از اقتصاد کشور و همچنین وضعیت حکمرانی در کشور دارد، تصوری غلط و متوهمانه است و رئیس دولت و خیلی از دولتیها نمیدانند مسائل حکمرانی در ایران چالشی بسیار پیچیده و حساس است. به همین خاطر، دلیلِ مشکلات گذشته را حکمرانی این جناح و آن طیف میدانند و ادعا دارند با یکدست کردن نظام تصمیمگیری میتوانند به اهداف بالا دست پیدا کنند که این تصور غلط موجب شده نه تنها مشکلات رفع نشوند بلکه وضعیت برای مردم روز به روز بدتر و بدتر شد.
گروهی که هماکنون روی کار هستند، در ایام انتخاباتی این توهم را داشتند که در بازه زمانی کوتاه بسیاری از مشکلات، از جمله مشکلات اقتصادی را رفع خواهند کرد که با رجوع به بیانات ابراهیم رئیسی در هنگامه انتخابات این توهم به وضوح قابل مشاهده است. ایشان در آن دوره تصور میکردند نگاه غلط در حکمرانی و ناهماهنگیهای مانعساز را برطرف خواهد کرد. این ادعاها در شرایطی مطرح میشد که هیچ درکی از این نداشت که مشکلات حاصل انباشت حکمرانی غلط در سطح کلان بودند و نمیدانستند تا رویهها عوض نشوند و تا زمانیکه از همه متخصصان با هر دیدگاهی که دارند، بهره نبریم، گرهی از گرهها باز نخواهد شد. همچنین دولتیهای دولتِ کنونی نمیدانند ما اول و آخر تاریخ نیستیم بنابراین باید از دانش بشری استقبال کنیم تا بتوانیم با تجارب دنیا بخشهایی از مشکلات مان را رفع کنیم.
* یک طرف نگاه مدیران و طرف دیگر چینش مدیران دولت سیزدهم است. این مسئله را چطور میبینید؟
بد! رئیسجمهور به قدری بد و غیرکارشناسی عمل کرده که در این ۲ سال جابجاییهای زیادی در سطح بالای دولت رخ داده است. مثلاً در حوزه مهم اقتصاد که با آب و نان مردم ارتباط مستقیمی دارد، دولت نه تنها با بیتوجهی محض به اقتصاددانان کاربلد و موقعیتشناس، چهرههایی را در این زمینه به کار گرفته است که هیچ هماهنگیای بینشان نبود تا در نگرش به شرایط اقتصادیها شاهد ناهماهنگی باشیم. به طوریکه میبینیم در همین یکی دو ساله در وزارتخانههای اقتصادی تغییرهای متعددی رخ داده است تا به این نتیجه برسیم که هنگام چینش، دولت فاکتور تجربه نادیده گرفته است و آنهایی روی کار آمدهند که رویکردشان بر اساس تصورات و توهمات است، به همین دلیل است که شرایط به اقتصاد با تورم گسترده و ناکارآمدی جدی منجر شده و یک جامعه نگران آینده اقتصاد کشور هم پیش روی خود داریم. افسارگسیختگی به حدی است که افکارعمومی کمترین امیدی برای اصلاح ندارد. ریشه این ناکارآمدیها در اصرار به انتخاب وزیران و مدیران از یک دسته خاص دارد.
محمدجواد حقشناس: ترکیب ضعیفترین مجلس و دولت تاریخ انقلاب شرایط اسفناکی رقم زده است/ با آتش زیر خاکستر مواجهیم
* خب! دولت آقای خاتمی هم با حضور چهرههای یک سلیقه سیاسی انتخاب شده بود. چرا این مسئله در دولت آقای رئیسی ایراد دارد؟
اینطور نبود که آقای خاتمی در بخش کارشناسی فقط کارشناسان یک طیف را برای حضور در دولت دعوت کند.
آقای خاتمی در بخش کارشناسی مثلا از موتلفه استفاده میکرد؟
آقای خاتمی در بخش کارشناسی از همه طیفها استفاده میکرد و در سازمان برنامه و بودجه و … به نظام کارشناسی قبل و بعد از انقلاب توجه کرد و آنها را کنار نگذاشت. در عین حال گشودگیهایی که در رابطه با نظام بینالملل در دوره خاتمی بود، موفقیتهای زیادی به دست آمد. مشکل دولت رئیسی بیتوجهی به نظرات کارشناسی و اصرار به مصالح جریانی است.
ابراهیم رئیسی از همان روزهایی که برای رای گرفتن تلاش میکرد، دنبال خالصسازی بود و متاسفانه با اینکه دو سال ناکامی را تجربه کرده است، همچنان به این روش غلط پافشاری میکند و حتی نیمنگاهی حتی به چهرههای کاردان و کارنامهدار اصولگرا هم ندارد و نتیجه این شده که دولت را مجموعهای از افراد بیتجربه و بیتخصص اداره میکنند
در واقع با دولتی مواجهیم که درک صحیحی از شرایط موجود و دغدغههای مردم ندارد و همچنان سوار بر موج توهم هستند. به همین دلیل در حوزه سیاست خارجی، در مباحث اقتصادی و همچنین موضوعهای مربوط به جامعه و فرهنگ وضعیتی مملو از ابهام و البته نگرانکننده داریم.
* یک مسئله در دولت رئیسی مطرح شده به نام «خالصسازی»؛ این موضوع را چطور ارزیابی میکنید؟
ابراهیم رئیسی از همان روزهایی که برای رای گرفتن تلاش میکرد، دنبال خالصسازی بود و متاسفانه با اینکه دو سال ناکامی را تجربه کرده است، اما همچنان به این روش غلط پافشاری میکند. آنهم در حدی که حتی نیمنگاهی حتی به چهرههای کاردان و کارنامهدار اصولگرا هم ندارد و رفتاری عجیب مشاهده میکنیم که نتیجه آن این شده که دولت را مجموعهای از افراد بیتجربه و بیتخصص اداره میکنند و همین موضوع اصلیترین دلیل بحرانهای ریز و درشت این روزها است.
* معتقدید بخشی از اصولگرایان هم از دولت رئیسی ناامید شدهاند؟
بله، با وجود اصرار دولتیها مبنی بر مردمی بودن دولت، دولت رئیسی را باید دولتِ حداقلِ مردم دانست زیرا حتی خلوصسازیای که صورت میگیرد، اینطور نیست که سراغ نیروهای کارآمد اصولگرا بروند و به شکل عجیبی سراغ ناکارآمدترین افراد میروند. در عرصههای آموزش، فرهنگ، بهداشت و … در اصولگرایان نیروهایی هستند که کارآمد هستند و از دولتیهای فعلی تاثیرگذارتر هستند اما این دولت با سطحیبینی و خودی و غیرخودی کردن نیروها کشور را به سمت چالشهای عدیدهای برده است. انگار نه انگار مردم متحمل زحمت و محدودیتهای بیشماری شدهاند.
* دولت امکان اصلاح دارد؟
آدم دوست دارد همیشه امیدوار و خوشبین به اصلاح باشد اما روندی که در دو سال اخیر نمایان بوده، امید را کمرنگ کرده است. وقتی با دولتی روبرو هستیم که به طور کاملاً ملموس درکی از سختیهای موجود ندارد، وقتی با دولتی روبرو هستیم که اعتقادی به کارسشناسی ندارد، وقتی با دولتی روبرو هستیم که از حداقل فاکتورهای لازم برای مدیریت محروم است، وقتی با دولتی روبرو هستیم که ظاهربین است و باطن را نمیشناسد، چطور میتوانیم امیدی به اصلاح داشته باشیم؟ تکرار میکنم آدم دوست دارد همیشه امیدوار باشد، اما با این دولت هیچ مسالهای حل و هیچ مشکلی رفع نخواهد شد چون مجموعهای که رئیسی برای اداره امور چیده است، حتی کمترین ویژگی را برای اداره امور کشوری ندارد و به همین دلیل فقط میتوانیم به این امید بمانیم که شرایط تغییر کند و افراد شاخص و کارنامهدار وارد بدنه دولت شوند.
* نظرتان درباره خروج محسن رضایی از دولت سیزدهم چیست؟
آقای محسن رضایی یکی از مهمترین و موثرترین چهرههای نظامی است و به همین دلیل میگویم ای کاش ای کاش ایشان در همان عرصه نظامی باقی میماندند و با در نظر گرفتن پیچیدگیهای سیاست، وارد کنش سیاسی نمیشدند. در واقع شعار و اظهارات انتخاباتی محسن رضایی ثابت کرد، او اشتباهی وارد عرصه سیاسی شده است و به درد این حوزه نمیخورد.
دیدگاهتان را بنویسید