علی اف پدر «الهام علی اف» خطاب به «حسناف» وزیر خارجه وقت آن کشور گفته بود که اگر حمایتهای آقای هاشمی رفسنجانی از او هنگامی که در نخجوان پنهان شده بود، نمیبود، از گرسنگی تلف میشد!
به گزارش گیل و دیلم ، روزنامه اطلاعات در مطلبی با عنوان «تنشزدایی» به قلم ابوالقاسم قاسم زاده نوشت:
پایه و نگاه سیاست خارجی در هر کشور و دولتی بر حفظ و فربهسازی منافع ملی استوار است که با ارائه «دیپلماسی» به معنای اجرای طرحها و خواستها به منظور فربهسازی توان ملی اعم از اقتصادی (به ویژه روابط تجاری)، سیاسی و فرهنگی مدیریت ملی میشود.
نگاه دولتها در هر کشوری به سیاست خارجی به طور عمده تدبیر مدیریت اجرایی در دو ساحت است. اول ساحت منطقهای با تنظیم روابط دو و چندجانبه با همسایگان برای حفظ امنیت منطقهای (جمعی) که همواره با داشتن و استمرار روابط دو و چند جانبه دولتهای منطقه (در پیمانهای مشترک) هدفگذاری میشود. دوم، روابط بینالمللی که در تنظیم برنامههای سیاست خارجی همواره «منافع ملی» هر دولت و کشوری بسته به جایگاه تعاریف تأثیرگذاریهای آنها در ساحت بین المللی تنظیم و اجرا میشود.
از اقدامات خسارت بار بزرگ که به یکباره توازن سیاست خارجی دولتها در منطقه ما (خاورمیانه و بخصوص (خلیج فارس) را به هم ریخت، هشت سال جنگ تحمیلی بود که صدام (رژیم بعث عراق)، با جمایت آمریکا (غرب) و روسیه(شرق) علیه ایران به راه انداخت. در هشت سال جنگ تحمیلی هم واشنگتن و همراهانش (دولتهای انگلیس، فرانسه و آلمان) از یکسو و از سوی دیگر «مسکو»، حمایتهای گوناگون چه به لحاظ فربهسازی تسلیحاتی رژیم بعث عراق یا تقابل دیپلماتیک با جمهوری اسلامی ایران به راه انداختند و امتداد دادند. شرح و بسط مفهومی، سیاسی برای ادامه سلطه دو قدرت برتر جهانی در دوران هشت سال جنگ تحمیلی صدام در برابر جمهوری نوپای اسلامی در ایران، آن گونه که واقعیتهای تلخ و رنج آور آن برای همه ملتهای مسلمان منطقه بوده تاکنون و آن گونه که «باید» رصد و نقد و تفسیر نشده است. اگرچه در فرصت محدود نوشته محک نیز امکان آن نیست و جا دارد تا صاحبان اندیشه سیاسی، تاریخی با محوریت چرایی و چگونگی هشت سال جنگ تحمیلی صدام علیه ایران ارائه تحقیق بررسی علمی و میدانی کنند تا مگر همه دولتها و ملتها در خاورمیانه از آن درس «عبرتی» بگیرند. از پیآمدهای جنگ تحمیلی، تثبیت تضاد «عرب و عجم» بود که تا حدودی مسکو و واشنگتن برای حک آن در منطقه موفق شدند. اگر چه هشت سال «مقاومت» برای تجزیه ایران از سوی دو ابر قدرت آن زمان (مسکو ـ واشنگتن) شکست خورد. (نگاهی به ماجرای معاهده برجام که تا آخرین لحظات وزیر خارجه روسیه (لاوروف) تلاش کرد به شکست انجامد و در گزارش مکتوب «ظریف» وزیر خارجه وقت آمده است، خود درس عبرت دیگری است. در این میان از نقش و عملکرد رژیم صهیونیستی از آن زمان تا امروز نباید غافل بود.
اکنون اما با تجدید روابط حسنه ریاض ـ تهران، فصل جدیدی کلید خورده است که با محوریت «تنشزدایی» در منطقه میتوان آن را بازبینی کرد. بلافاصله بعد از علنی شدن روال تنشزدایی در منطقه خلیج فارس، نتانیاهو به طور علنی گفت:«فاجعهای رخ داده است که همه محاسبات اسرائیل را در منطقه به هم ریخته است!»
وزیر خارجه عربستان سعودی به تهران میآید تا ضمن گشایش سفارتخانه ریاض به صورت رسمی طراحی سیاست خارجی با محوریت «تنشزدایی» در روابط دو جانبه تهران ـ ریاض و برای سراسر منطقه را رسمیت دهد. آن هم در حالی که روابط سه قدرت برتر نظامی جهان یعنی چین، روسیه و آمریکا در اوج بحراناست و اسرائیل از درون متلاطم شده است و هر روز خبرها از مشکلات و بحرانهای درونی در دولت راستگرای افراطی نتانیاهو در صدر اخبار قرار دارد.
ریاض و تهران اراده کردهاند با استراتژی تنشزدایی دو و چندجانبه در فضای آشفته و بحرانزده بینالمللی ناشی از امتداد جنگ بایدن ـ پوتین در اوکراین و بحران چین و آمریکا که با محمل «تایوان» محوریت دارد و سه کشور بحرانی زده مالی ـ اقتصادی انگلیس، فرانسه و آلمان ناچار به هزینه پردازیهای مالی ـ اجتماعی ناشی از ادامه جنگ در اوکراین شدهاند، منطقه خلیجفارس را عاری از تنش کنند.
به سرانجام رساندن سیاست تنشزدایی ریاض ـ تهران، اولاً ضربه بزرگ به رژیم صهیونیستی است که همچنان به اشغالگری سرزمینهای اعراب، فلسطینان و کشتار آنها ادامه میدهد. ثانیاً خلیج فارس عاری از تنش میان همسایگان مسلمان آن را برای صلح و امنیت منطقهای سامان خواهد داد.
در این میان و در پایان این نوشته شاید تذکاری به اردوغان که با انتخابات اخیر ترکیه شده است، آن هم با رأی شکننده و در ایران از پیروزی او استقبال شد، ضرورت داشته باشد. گمان نویسنده محک چنین بود که اولین دیدار و سفر اردوغان به تهران خواهد بود، اما او به باکو رفت و در مصاحبهای در کنار «علیاف» که نماینده رژیم صهیونیستی در سفارتخانه اسرائیل در باکو را «مبسوط الید» کرده است. کلماتی علیه ایران بیان کرد که هیچ انتظارش نبود! گمانم این بود که اردوغان تاریخ میداند و تقابل دوران عثمانیها با ترکیه از سوی آذریهای ایرانی در دوران صفویه را خوانده است. شاید مهمتر از آن تاریخ مشروطه ایران را میداند! که ایران وطن اجدادی آذریهاست. و البته حمایت جمهوری اسلامی ایران از پدر علی اف، هنگامی که باکو را از دست داد و در نخجوان پنهان شد ـ نگارنده محک خود از علی اف پدر «الهام اف» شنیدم که خطاب به «حسناف» وزیر خارجه وقت آن کشور گفت که اگر حمایتهای آقای هاشمی رفسنجانی از او هنگامی که در نخجوان پنهان شده بود، نمیبود، از گرسنگی تلف میشد!
سخنان اردوغان در سفر به باکو موجب رنجش ملت ایران شده است. او میداند که در بحران مالی و اقتصادی که اکنون گرفتارش است، ایرانیان چگونه با سرمایه مالی خود به ترکیه کمک میکنند! به هر حال این «گلایه» برادرانه و دوستانه از «اردوغان» آن هم هنگامی که سیاست محوری دولت ما «تنشزدایی» است و نه «تنش آفرینی» تنها کاری است که گفتهاند «عاقل را اشارهای بس است!»
دیدگاهتان را بنویسید