محمود صادقی نماینده مجلس دهم می گوید: وقتی که در اثر جراحی اقتصادی رئیسی و دولت سیزدهم امکان بروز هرگونه آشوب و اعتراضی وجود دارد، چگونه میتوان از آمار مثبت سخن گفت؟!
به گزارش گیل و دیلم ، شرق نوشت: سهشنبهشب شاهد گفتوگوی تلویزیونی رئیسجمهور بودیم. سیدابراهیم رئیسی مصادف با دومین سالگرد انتخابات ریاستجمهوری دوره سیزدهم، در گفتوگوی تلویزیونی به تشریح عملکرد خود و کابینهاش پرداخت. در مجموع گفتههای رئیسجمهور نهتنها انطباق و سنخیتی کامل و درست با واقعیتها بهخصوص در حوزه اقتصادی و معیشتی نداشت بلکه در فرازهایی سخنان رئیسی درست در جهت عکس با روند و رویدادهای طیشده در این دو سال، شایان تحلیل و ارزیابی است. البته بودند طیفی هم که پس از این سخنان همچنان به حمایت از عملکرد و کارنامه دولت رئیسی در این دو سال پرداختند. فارغ از اینکه فعالیتهای توییتری و فضای مجازی برای دفاع از کارنامه اجرائی رئیسی تا چه حد برآمده از یک خوانش واقعی باشد یا تلاشی از جانب حامیان او، به گواه واقعیتها، معضلات و مشکلاتی که برای همه اقشار جامعه قابل لمس شده، عملکرد دولت رئیسی درخور نقد است. از اینرو بدیهی بود که سخنرانی تلویزیونی رئیسی با واکنشهایی، هم از سوی چهرههای سیاسی و بهخصوص نامزدها و رقبای او و هم از سوی جامعه همراه شود؛ واکنشهایی که بیشتر رنگ و بوی انتقاد داشت. در همین زمینه عبدالناصر همتی، رئیس اسبق بانک مرکزی و جدیترین رقیب رئیسی در انتخابات ریاستجمهوری، در توییتی به سخنان سهشنبهشب ابراهیم رئیسی واکنش نشان داد و نوشت: «انتظار بود آقای رئیسی امشب بعد از دو سال بهطور شفاف راجع به سرانجام وعدههای مشخص خود در انتخابات به مردم توضیح دهند. از کاهش تورم در آخر سال ۱۴۰۰ به۴۰ درصد گفتند، ولی از تورم ۶۰درصدی اردیبهشت امسال چیزی نگفتند». برای بررسی دقیقتر سخنرانی تلویزیونی رئیسی، سراغ محمود صادقی، نماینده مجلس دهم، رفتهایم که در خرداد ۱۴۰۰، خود را در کنار ۴۵ چهره سیاسی برای انتخابات ریاستجمهوری نامزد کرده بود که وی هم در نهایت با ردصلاحیت از گردونه انتخابات کنار گذاشته شد.
جناب صادقی پیش از ورود به محورها و مصادیق گفتوگوی تلویزیونی سیدابراهیم رئیسی، بد نیست یک ارزیابی کلی از شما درباره مواضع رئیسجمهور داشته باشیم؛ بهخصوص که حضرتعالی هم جزء طیفی از چهرهها بودید که خرداد ۱۴۰۰ از گردونه انتخابات کنار گذاشته شدید.
اگر بخواهم یک ارزیابی کلی از آنچه رئیسی در تلویزیون گفت داشته باشم، به نظر من او هنوز با گذشت دو سال از انتخابات خرداد ۱۴۰۰ در فضای انتخاباتی قرار دارد و فکر میکند با حمله به برخی چهرهها، احزاب، شخصیتها یا عملکرد دولتهای قبلی میتواند به توجیه مشکلات اجرائی موجود بپردازد. به نظر من آقای رئیسی هنوز از فضای تبلیغات انتخاباتی خارج نشده است و فراموش کرده که اکنون دیگر نامزد انتخابات ریاستجمهوری نیست، بلکه رئیسجمهور است و باید در برابر عملکرد خود و اعضای کابینهاش در همه حوزههای اقتصادی، معیشتی، سیاسی، دیپلماتیک، امنیتی، فرهنگی، اجتماعی و خلاصه همه امور اجرائی کشور به همه پاسخگو باشد؛ از رسانهها گرفته تا مردم و… . به نظر من هنوز هم آقای رئیسی در سخنان خود به دنبال دادن وعده و همچنین تکرارکردن وعدههای زمان انتخابات ریاستجمهوری ۱۴۰۰ بود. درحالیکه اکنون دیگر زمان وعدهدادن نیست؛ زمان عمل به وعده است. دیگر چیزی به نام رقیب و نامزد انتخاباتی وجود ندارد که ایشان بخواهد آن را نقد کند؛ اکنون مهمترین و جدیترین رقیب رئیسی، کارنامه و عملکرد او است.
به مشکلات موجود در حوزه اقتصادی و معیشتی و دیگر معضلات اجرائی دولت سیزدهم هم میرسیم اما عجالتا یکی از مهمترین فرازهایی که در سخنان رئیسی چالشبرانگیز بود و تقریبا اعتراض افکار عمومی و سیاسیون را به مواضع تلویزیونی رئیسی برانگیخت، بحث او مبنی بر حضورش در انتخابات ریاستجمهوری با هدف افزایش مشارکت بود؛ نکتهای که در ظاهر انطباقی با روند طیشده در خرداد ۱۴۰۰ نداشت. واقعا ایشان با توجه به مشارکت نهچندان مطلوب در انتخابات گذشته چگونه میتواند این موضوع را مطرح کند؟
اگر آقای رئیسی این حرف را نزند جای تعجب دارد؛ چون بحثهای مربوط به مشارکت در آن انتخابات و ماجرای ردصلاحیتهای آن، در نتیجه آن بسیار نقش داشت اما برای بررسی دقیقتر اگر به فضای انتخابات ریاستجمهوری ۱۴۰۰ برگردیم، میبینیم که نهایتا پیروزی سیدابراهیم رئیسی که باعث شد او بهعنوان هشتمین رئیسجمهور ایران روی کار بیاید، با انتقادهای فراوانی نسبت به بحثهای مربوط به مشارکت و ردصلاحیتها همراه است. البته به نظر من سناریوی یکدستسازی قدرت یکی، دو سال یا چند سال قبلتر از انتخابات ۱۴۰۰ در دستور کار برخی از فعالان سیاسی قرار داشت. برخی از رسانههای مربوط به گروهی از جریانهای سیاسی در یکی، دو سال منتهی به انتخابات ریاستجمهوری همواره سعی داشتند یک فضاسازی رسانهای و تبلیغاتی برای مطرحکردن چهره سیدابراهیم رئیسی داشته باشند؛ چه زمانی که او رئیس قوه قضائیه بود و چه زمانی که قبلتر هم در آستان قدس بود. پس پیدا بود یک پروژه جدی برای مطرحکردن وی و رئیسجمهورشدنش در دستور کار برخی جریانهای سیاسی است که نتیجه آن را در خرداد ۱۴۰۰ دیدیم. علاوه بر ردصلاحیتها، تبلیغات رسانهای بهشدت پرحجم و تقریبا بیسابقهای برای رئیسی، آنهم در یک میدان بیرقیب انجام شد. دو رقیبی هم که برای رئیسی از فیلتر ردصلاحیتها گذشته بودند، بیشتر برای ترازکردن تصویر رقابت به کار میآمد؛ درصورتیکه همه میدانستیم بیشتر کاندیداها، کاندیداهای پوششی و ضربهگیر برای رئیسی هستند و این کاندیداهای پوششی هم بعدها به پست و مقامی در دولت سیزدهم رسیدند. مضافا رقبای اصلی رئیسی هم بهعمد از کسانی انتخاب شدند که توان و وزن رقابت با وی را نداشتند. این شیوهای که در خرداد ۱۴۰۰ طی شد، به چالش کشیدن انتخابات و صندوق رأی بود. طبیعی بود که این شرایط به نوعی اعتراض و انتقاد بخشی از سیاسیون و همچنین افکار عمومی و جامعه منجر شود و نتیجه آن نیز میزان مشارکت پایین مردم بود. این رویه قبلتر هم در انتخابات ۱۳۹۸ برای مجلس یازدهم شکل گرفت و قدرت یکدست شد و اکنون بهقدری موضوع صندوق رأی و انتخابات را از کارکرد خود دور کرده است که مردم هنوز توجه و اهمیتی بسیار بالا برای انتخابات قائل نیستند. پس به نظرم حضور رئیسی بههیچوجه با هدف افزایش مشارکت نبوده و نخواهد بود.
به جدیترین و مهمترین بخش سخنرانی رئیسی در حوزه اقتصادی و معیشتی که به شرایط کنونی در کشور بدل شده است، بپردازیم. در یک نگاه کلی، برخی از اقتصاددانان، جریانهای سیاسی و حتی رسانهای معتقدند دولت سیزدهم آمارهای واقعی را ارائه نمیدهد و برای همین اعتباری برای دفاع در حوزه اقتصادی و معیشتی ندارد. دولتی که در شش ماه اخیر جلوی انتشار آمار مسکن، پنج ماه اخیر جلوی انتشار آمار نقدینگی و سه ماه اخیر جلوی انتشار آمار تورم را گرفته است، با چه منطقی میتواند از دستاوردهایش در حوزه اقتصادی و معیشتی بگوید؟ از طرف دیگر اکنون مردم آمارها را با ادعای رئیسجمهور و دولت را با واقعیتهای کف جامعه میسنجند که مرتبا قیمت کالاهای اساسی در حال افزایش است؟
اولا باید به شکل دقیقتر و تفسیری روی آمارهای منتشرشده دولت و نکتههایی که رئیسی گفته است، حرف زد و آنها را به صورت کارشناسیشده بررسی کرد. من قبلا اشاره کردم و دوباره میگویم دیگر چیزی به نام رقیب و نامزد انتخاباتی وجود ندارد که رئیسجمهور بخواهد به آن بتازد؛ اکنون مهمترین و جدیترین رقیب ایشان، کارنامه و عملکرد او است. در همین زمینه اکنون بیشتر آمارهای منتشرشده از سوی دولت و مجلس با واقعیتهای جاری در جامعه انطباق ندارد؛ تا جایی که همین چند روز پیش یکی از نمایندگان مجلس یازدهم در نطق خود گفته بود رئیسی و دولت سیزدهم در عمل به شعار سال، بهجای رشد تولید و مهار تورم، به سمت رشد تورم و مهار تولید رفتهاند. پس نه آمارسازی اقتصادی میتواند به داد دولت سیزدهم و رئیسجمهور برسد و نه پنهانکردن آمارها؛ چون مطمئنا با همین روندی که دولت پیش میرود، ما شاهد مشکلات بزرگ در بخشی از مسائل خواهیم بود و نتیجه این پنهانسازی آمارهای واقعی و آمارسازیها خود را به شکل جدی و انکارنشدنی به دولت تحمیل خواهد کرد؛ آنهم در شرایطی که رئیسی و دولت سیزدهم از بیشترین و تقریبا بیسابقهترین حمایت سیاسی، اقتصادی و رسانهای برخوردار هستند و دست دولت در عمل به وعدههایش تقریبا باز است. در بسیاری از حوزههایی که خط قرمزهای جدی وجود داشت و به نوعی تابو تلقی میشد، این دولت ورود پیدا کرده است و بدون کوچکترین هزینه سیاسی به راحتی میتواند هر تصمیمی را اتخاذ کند.
این نکته شما بیشتر در حوزه سیاست خارجی مصداق دارد، درست است؟
در همه حوزهها کمابیش شاهد این وضعیت هستیم؛ دست دولت سیزدهم و شخص رئیسجمهور در همه مقولات باز است. اما بله من معتقدم در سیاست خارجی بیشتر تابوها که برای ظریف، حسن روحانی و کلا دولت سابق وجود داشت اکنون برای این دولت وجود ندارد. این دولت بهراحتی میتواند بسیاری از نقاط حساسی را که قبلتر نمیشد روی آن مذاکره یا مماشات کرد، کنار بگذارد. با این حال متأسفانه این دولت با این میزان از حمایت سیاسی و رسانهای، مشخصا در عمل به وعدههای خود در حوزه معیشتی عملکرد مطلوبی نداشته و درباره بهبود اوضاع نیز نمیتوان سخنی گفت. مردم دائم انتظار افزایش نرخ کالاها را دارند بهگونهای که وضعیت امروز ناخوشایندتر از خرداد ۱۴۰۰ است که رئیسی به قدرت رسید.
پیرو این نکته شما بخشی از مردم آنچه را رئیسجمهور در نطق تلویزیونی خود مطرح کرد، نپذیرفتند؛ یعنی تا به این میزان بین بحثهای رئیسجمهور با اظهارنظرهای جاری در جامعه و درباره مشکلات فاصله وجود دارد که…
من معتقدم رئیسجمهور بیشتر به حاشیه پرداخت یا پاسخهای لازم را نداد.
چطور؟
رئیسجمهور در بیشتر موضوعات مغالطههای عجیب و واضحی داشتند؛ برای مثال زمانی که در مجلس شورای اسلامی یا در همین نطق تلویزیونی از رئیسجمهور پیرامون وعدهاش برای ساخت چهار میلیون مسکن سؤال میشود، او به جای پاسخ دقیق و روشن درباره چرایی تحققنیافتن این وعده به کمکاری و ناتوانی دولتهای قبل میپردازد و اساسا وعده خود را انکار میکند. از طرف دیگر چون مردم با سخنان ایشان قضاوت نمیکنند، بلکه واقعیتها و عملکردهای او را میسنجند، دست به واکنش میزنند. وقتی خبری از تحقق وعده ساخت سالانه یک میلیون مسکن نیست و در عین حال اجارهبها و قیمت مسکن هم سر به فلک کشیده و نظارت، کنترل و عملکرد مثبتی هم توسط رئیسی و دولتش در این رابطه شکل نگرفته و در کنار آن میبینیم اوضاع صنعت خودرو و قیمتهای نجومی برای خودروهای بیکیفیت داخلی و عملکرد غیر قابل دفاع دولت رئیسی هم انکارناپذیر است، بدیهی است که مردم باور نکنند، چون میبینند که واقعیتها درست ۱۸۰ درجه در مقابل ادعای رئیسی قرار دارند. شما باید عملکرد دولت و شخص رئیسجمهور را از مستأجران بپرسید که طی همین دو سال اخیر با اجارهبهای چند برابر و تقریبا بیمنطق صاحبخانهها مواجه شدهاند و چارهای جز پذیرش آن ندارند. وقتی همه وعدههای دولت فقط در آمارها مثبت نشان داده میشود و هیچ تأثیر ملموسی در سفره مردم ندارد، بدیهی است که باید مردم هم واکنش تندی نشان بدهند. تازه در این شرایط سخت موضوع تشویق به ازدواج جوانان را هم مرتب تکرار میکنند. چه تعدادی از جوانان را سراغ دارید با این وضعیت سخت حاضر به تشکیل خانواده و پذیرش مسئولیت باشند؟ افزایش تورم در کالاهای اساسی و مصرفی برای بخش متوسط و قشر ضعیف تقریبا غیرقابل تحمل شده است. افزایش یارانه، آن هم همزمان با آزادسازی نرخ کالاهای اساسی تقریبا توان و رمقی برای طیف ضعیف و متوسط جامعه باقی نگذاشته است. من از تجربه شخصی خودم میگویم، هربار که در صف نانوایی یا مراکز خرید، فروشگاهها و… حضور پیدا میکنم، مردم از سختترشدن وضعیت زندگی، گرانی، بیکاری و تورم میگویند. این وضعیت مردم را کلافه، عصبانی، سردرگم و مستأصل کرده است. واقعا مردم دیگر نمیدانند با این وضعیت چه کنند. در کنار آن گاهی خبر اختلاس و رانتهای عجیب و غریب به گوش میرسد؛ بنابراین قطعا با این شرایط اکنون پایگاه اجتماعی دولت سیزدهم و رئیسجمهور نامطلوب ارزیابی میشود؛ کمااینکه سال گذشته همین موقع و پیش از آغاز ناآرامیهای پاییز و زمستان ۱۴۰۱ این هشدار را دادیم که مردم کلافه، عصبانی و خشمگین هستند و کوچکترین اتفاق و رویداد میتواند آتش اعتراضات را شعلهور کند. نهادهای امنیتی و اطلاعاتی هم سال گذشته این هشدارها را داده بودند. وقتی که در اثر جراحی اقتصادی رئیسی و دولت سیزدهم امکان بروز هرگونه آشوب و اعتراضی وجود دارد، چگونه میتوان از آمار مثبت سخن گفت؟!
نکته مهمی را مطرح کردید از این بابت که به نظر میرسد با یک چرخه و دور باطل مواجهیم. چون رئیسجمهور و دولت سیزدهم معتقد است بخشی از مشکلات اقتصادی امروز کشور نتیجه اعتراضات پاییز و زمستان گذشته است که…
اینجا همان بهحاشیهبردن بحثها از سوی رئیسی و دولت سیزدهم است که دوباره خود را نشان میدهد. همانطورکه گفتم و دوباره تأکید میکنم ناآرامیهای سال گذشته اگرچه بهواسطه مرگ تلخ مهسا امینی شکل گرفت و خاستگاه اجتماعی داشت، اما بخش عمده آن به خاطر خشم و عصبانیت مردم از جراحی اقتصادی دولت سیزدهم بود که با تبلیغات رسانههای عجیب و غریب سعی کردند آن را توجیه و به نحوی تطهیر کنند، اما نتایج آن چند ماه بعد در اعتراضات پاییز و زمستان ۱۴۰۱ خود را به شکل آشکار نشان داد. قطعا بخشی از آن ناآرامیها هم به مشکلات اقتصادی و معیشتی و نارضایتی مردم بازمیگشت. حالا نکته اینجاست که وقتی رئیسی و دولت و حامیان آنها در رسانههای خود سعی میکنند وضعیت را توجیه و قابل دفاع کنند، مردم را بیشتر از قبل عصبانی میکنند. مطمئن باشید این نوع حاشیهسازیها نتیجه عکس میدهد. نهتنها مردم دیگر باوری به این بحثهای رئیسجمهور ندارند، بلکه واکنش تندتری خواهند داشت، آن هم در سالی که سال انتخابات مجلس است و بهدنبال افزایش مشارکت هستند که بههیچوجه نمیتواند مردم را فریب بدهد.
من معتقدم دولت سیزدهم و رئیسجمهور تقریبا شبیه یک ربات شده است. چون خود این دولت در نتیجه حمایت برخی جریانها و فعالان سیاسی روی کار آمده است، پس بدیهی است که همان طیف حامی دولت را در اختیار بگیرد. از طرف دیگر رئیسجمهور و وزرایش هم در این دو سال ثابت کردهاند که توان مشخص یا برنامهای منسجم برای اداره اجرایی کشور ندارد و بر اساس نسخههایی پیش میروند که برخی جریانهای سیاسی به آنها دیکته میکنند.
اتفاقا با توجه به همین نکات و عملکرد دوساله دولت سیزدهم برخی قائل به این هستند که رئیسی یک رئیسجمهور تکدورهای خواهد بود. شما هم چنین باوری دارید؟
به سؤال مهمی اشاره کردید و برای پاسخدادن باید چند نکته را مد نظر قرار داد؛ اول اینکه بحثکردن درباره انتخابات ریاستجمهوری سال ۱۴۰۴ از اکنون قدری زود است. دولت و رئیسی دو سال تا برگزاری انتخابات وقت دارند. اما اگر رئیسجمهور و این دولت با همین فرمان جلو بروند، مطمئنا موضوع حساس بیش از آنکه روی تکدورهای بودن یا نبودن رئیسی باشد، به کاهش بیش از پیش مشارکت مردم بازمیگردد. البته من هم معتقدم با این کارنامه اگر کارهای اجرایی به همین منوال پیش برود، تکدورهایبودن رئیسی تحلیلی درست و نزدیک به واقعیت است. دو سال آینده را نمیتوان پیشبینی کرد. باید منتظر انتخابات مجلس دوازدهم و بعد از آن تحولات بعدی در سال ۱۴۰۳ و ۱۴۰۴ باشیم. اما نظر شخصی من این است که بعید میدانم در این شرایط و با این وضعیت مردم دیگر علاقه و رغبت سابق را به موضوع انتخابات، صندوق رأی و… داشته باشند
دیدگاهتان را بنویسید