وقتی که بخواهیم کارکرد یک دین یا مکتبی را نشان دهیم یکی از راهها انست که مشخص کنیم این ایدیولوژی یا این نوع جهان بینی چه ارتباطی با زندگی ما داشته ،و چه تاثیری روی ابعاد معیشتی ،رفاهی ،اجتماعی و یا حتی روانی ما خواهد گذاشت؟
این دیدگاه دکتر علی شریعتی بود که می گفت :« دینی که به درد دنیای مردم نخورد،بکار اخرت انها نیز نمی اید.» ،مقابل دیدگاهی قرار می گیرد که مرحوم «مهدی بازرگان» در اخرین سخنرانی خویش و در واپسین روزهای زندگی در« حسینیه ارشاد »ودر روز مبعث پیامبر ( ص) با نام « اخرت وخدا،هدف بعثت انبیا» بیان کرده، ودر ان هدف از بعثت انبیا و امدن دین را توحید وخداباوری ، اخرت اندیشی می داند ونه تشکیل حکومت و پرداختن به سیاست.این دیدگاه فانکشنال وکارکردگرایانه ، را می توان در عقاید فیلسوف معروف المانی هگل نیز دید.فیلسوفی که تمام اندیشمندان پس از خود را تحت تاثیر قرار داده است وبقول یکی از اساتید:« خیلی ها باهگل پا به گل شده اند.»، هگل معتقد بود دین یهودی انطور که در سفر تثنیه است ،انسان را برده می خواهد ،فرمانبردار محض، ولی بالعکس در دین مسیحی انسان عاشق است ،زیرا خداوند دستور نمی دهد عشق می ورزد ، همینطور است که انجیل بمعنای « مژده » است وتورات به معنای « دستور» .
هگل مشخصا خروجی ادیان را در زندگی افراد بررسی می کرد ،دیدگاهی که توسط شاکردانش مارکس وانگلس بشدت تعقیب شدو انها دین را به دو قسمت زیربنایی وروبنایی تقسیم کردند وفاتحه انرا خواندند.
از موضوع بحث منحرف نشویم ، این مقدمه را برای معرفی مردی اغاز نمودم که بشدت چند وجهی ، و در نوع خود مثال زدنی بود.
?«….و حاصل خشونت ها و بی رحمی ها افزوده شدن ناراضی ها وانتقام خواهان و برگشت کنندگان از انقلاب و دین است ،و حیثیت و حقانیت اسلام است که در دنیا لکه دار می شود.»
✅نطق پیش از دستور مرحوم بازرگان در ۱۳۶۲/۰۵/۲۰ در مجلس شورای اسلامی .
آخرین روز دیماه سالروز درگذشت مهندس مهدی بازرگان نخستین نخست وزیر و رئیس دولت موقت در جمهوری اسلامی است.
مهندس مهدی بازرگان از بنیادگذاران «نهضت آزادی » است که پس از پیروزی انقلاب اسلامی مسئول تشکیل دولت موقت شد در ۳۰ دی ۱۳۷۳ خورشیدی در ضمن سفر درمانی در ژنو از دنیا رفت.
مهدی بازرگان در سال ۱۲۸۶ ،یعنی یکسال پیش از مشروطه در تهران و در خانوادهای تاجر پیشه به دنیا آمد. وی تحصیلات ابتدایی را در مدرسه سلطانیه تهران و متوسطه را در دارالمعلمین مرکزی به پایان رسایند و در سال ۱۳۰۶ جزء اولین گروه محصلین ممتاز کشور، برای تحصیل به فرانسه اعزام شد و در سال ۱۳۱۳ پس از ۷ سال تحصیل در فرانسه به کشور بازگشت و به خدمت نظام وظیفه رفت.
♦️بازرگان در ابتدا مخالف دخالت در سیاست بود اما با تشکیل دولت دکتر محمد مصدق وارد فعالیت سیاسی شد. او در ابتدا به عنوان معاون وزیر فرهنگ کابینه اول مصدق برگزیده شد و سپس از طرف مصدق به عنوان رئیس هیئت خلع ید از شرکت نفت انگلیس انتخاب شد.
وی در اواخر دولت دوم مصدق، اولین شبکه لوله کشی آب تهران را تأسیس کرد.
♦️پس از سقوط دولت مصدق در جریان کودتای ۲۸ مرداد، فعالیتهای سیاسی بازرگان گسترش بیش تری یافت.
مهدی بازرگان به همراه چهرههایی از جمله سید رضا زنجانی اقدام به تأسیس «نهضت مقاومت ملی» کردند. و در آن بسیاری از طرفداران مصدق نظیر داریوش فروهر و محمود طالقانی را برای مبارزه سیاسی سازمان دادند.
♦️بعد از شکست نهضت مقاومت ملی، بازرگان به همراه اللهیار صالح، باقر کاظمی، غلامحسین صدیقی و کریم سنجابی، از مؤسسان «جبهه ملی دوم» بود.و کمی بعد با تأیید محمد مصدق و با همراهی دکتر یدالله سحابی و ایت اله محمود طالقانی اقدام به تأسیس «حزب نهضت آزادی» کرد. تشکیل نهضت آزادی به علت اختلافاتی بود که در جبهه ملی بین بازرگان و افرادی دیگر پیش آمده بود و مصدق نیز جانب بازرگان را گرفت.
سران وقت جبهه ملی با عضویت نهضت آزادی به عنوان یک حزب مخالفت کردند اما بازرگان، دکترسحابی و ایت اله طالقانی همچنان به صورت عضو منفرد در جبهه ملی ماندند و در کنگره جبهه ملی هم حضور داشتند. بعد از این که مصدق به مخالفت با سیاستهای جبهه ملی برخاست و تصمیم گرفت جبهه ملی را مجدداً سازماندهی کند، چهار حزب نهضت آزادی، جامعه سوسیالیستها، حزب ملت ایران و حزب مردم ایران، «جبهه ملی سوم» را تحت رهبری مصدق تشکیل دادند اما جبهه ملی سوم توسط ساواک سرکوب شد و پس از آن نیز مصدق درگذشت.
این سه قسمت از زندگی سیاسی مرحوم بازرگان تا پیش از پیروزی انقلاب اسلامی و نخست وزیری است،در ایندوره مهندس بازرگانکم کم سیاست ورزی را در کنار اموزش های دینی خود قرار داده و در برابر ظهور مارکسیست ها وقوت گرفتن حزب توده از اسلام سیاسی دفاع می کند،اسلامی که از سوی روحانیت سنتی هم پذیرفته شده نبود.بازرگان ،طالقانی وسحابی همه فرزنداندوره مشروطه بودند، و البته خود را وفادار به دستاوردهای ان و قانون اساسی ان می دانستند،ولی با بسته شدن فضای سیاسی وتاسیس ساواک بازرگان خود را به خواسته های انقلابی مردم نزدیک تر نمود وبا پیروزی انقلاب اسلامی ،با اصرار شهید مطهری نخست وزیری را پذیرفت ،علی رغم ایت اله طالقانی وی را از پذیرش این مقام برحذر داشته بود.
♦️مهدی بازرگان به عنوان اولین نخستوزیر ایران و رئیس دولت موقت معرفی شد و نه ماه بعد پس از اشغال سفارت آمریکا، به دلیل اختلافهایی که با حزب جمهوری اسلامی داشت،از این مقام استعفا کرد. یکی از این اختلافات سر مسئله ولایت فقیه بود که بازرگان و اعضای دولت او با آن مخالف بودند و برای جلوگیری از تصویب آن، دولت بازرگان قصد انحلال مجلس خبرگان نیز داشت. اکثر وزرای دولت بازرگان را اعضای نهضت آزادی و جبهه ملی تشکیل میدادند و این موضوع نیز یکی دیگر از اختلافات بود.
♦️او تا پایان عمر خود در تمام دورههای انتخابات ریاست جمهوری و مجلس ثبت نام کرد اما پس از دوره اول مجلس همواره از سوی حاکمیت رد صلاحیت میشد.
رد صلاحیت او در انتخابات ریاست جمهوری ایران (۱۳۶۴) منجر به آن شد که برخی روحانیون انتخابات را تحریم کردند.
♦️ بازرگان در زمان نخست وزیری خود نیز با وجود مخالفت با ولایت فقیه، خواستار جدایی دین از دولت نبود. اما در سالهای آخر عمر خود تغییر عقیده داد و در سخنرانی با عنوان « اخرت وخدا،هدف بعثت انبیا» در انجمن اسلامی مهندسان ، که نسخه نهایی ان در بهمن ۱۳۷۲ منتشر شد،عملا نظراتی متفاوت از گذشته ارایه کرد.
بازرگان نویسنده ،یا ایدیولوگ ،بازرگان معترض و کنشگر و بازرگان نخست وزیر و یا نماینده مجلس ،ملی_ مذهبی یا نواندیش دینی یا سکولار ،تنها نمایانگر تغییر بینش های مرحوم بازرگان در طول زندگانی او هستند، ولی منش اودر تمام طول زندگی اش مبتنی بر صداقت ،شجاعت و اخلاق مداری بود وهمواره سعی می کرد از دایره اعتدال خارج نگردد،هر چند با مشاهده فضای سیاست ورزی کشور کمتر شاهد اخلاق و اعتدال هستیم ،وباید گفت پروژه اعتدال گرایی او تا حدود زیادی ناتمام گذاشته شد، ولی باید بازرگان را از این منظر یک الگوی مناسب برای پیوند دین واخلاق با سیاست دانست.البته نویسنده این سطور بعضی مواضع او را فی المثل در مخالفت با ولایت فقیه تایید نکرده ونمی پذیرد ،ولی منش ان بزرگوار را فرای از بینشش باید ستود.
بازرگان هر چند در طول حیات سیاسی خود تطور وتکامل پیدا کرد ،ودر بینش دینی خود نیز در اواخر عمر تغییر ایجاد نمود، ولی همواره توجه اش به اخرت و مرگ بود،انچنانکه در وصیت نامه خود بیان نمود، هر چند به دموکراسی وازادیخواهی بشدت معتقد بود ،ولی نباید سخنان اخرین او در باب هدف بعثت انبیا را دال بر سکولار بودن او دانست.ان شاله در اینده ودر یادداشت های دیگر به این موضوع خواهیم پرداخت.
علی دادخواه
۳بهمن ماه۱۳۹۵
دیدگاهتان را بنویسید