مرد روستایی که بخاطر مزاحمت دردسرساز برای زنی زندانی شده است می گوید بی گناه است.
به گزارش پایگاه خبری گیل و دیلم از خواب که بر می خیزد گویا هنوز دارد کابوس زندان را می بیند اما واقعیت دارد و هم اکنون دو ماه است که صبح ها چشمانش به روی میله های زندان باز می شود. سهل انگاری خودش باعث این موضوع شده است. او ماجرای سهل انگاری اش را که برای خیلی از ما ممکن است پیش بیاید توضیح می دهد.
به چه جرمی در زندان هستی؟
به خاطر ایجاد مزاحمت تلفنی برای یک خانواده.
چند وقت است اینجا هستی؟
نزدیک به دو ماه است که در حبس هستم.
برای کسی که ایجاد مزاحمت کردی آشنا بود؟
نه او را نمی شناسم. اصلاً من مزاحم کسی نشده بودم و از این موضوع اطلاعی نداشتم.
اگر تو مزاحم کسی نشدی پس چرا محکوم شده ای؟
چون سیم کارتی که برای یک زن متاهل ایجاد مزاحمت تلفنی کرده بودند به نام من بود و برای همین محکوم شدم.
چقدر باید در حبس باشی؟
شش ماه حبس برایم بریده شد.
سیم کارت که به اسم تو بوده پس چطور خبر نداشتی؟
فردی دیگر با کارت شناسایی ام اقدام به خرید سیم کارت کرده بود و با آن مدتی مزاحم یک زن شده بود.
مگر کارت شناسایی ات را گم کرده بودی؟
نه، من گم نکرده بودم. برادر زنم روزی برای گرفتن ارزاق که به افراد نیازمند روستایی از جمله من تعلق گرفته بود به شهر آمد و من هم به خاطر اینکه کاری برایم پیش آمده بود نتوانستم خودم اقدام کنم و برای همین کارت شناسایی ام را به او دادم تا ارزاق متعلق به من را هم بگیرد. بعد از این که برادر زنم به شهر مراجعه کرده بود در همین حین به گفته خودش کاری برای او پیش آمده بود و به خاطر همین کارت شناسایی من را به دوستش داده بود تا او برایم ارزاق بگیرد. او هم بعد از این که ارزاق را گرفته بود برایم به روستا فرستاد که متاسفانه نمی دانم به چه دلیلی کارت شناسایی ام دستش ماند تا این که کار به اینجا ختم شد.
مگر پیگیر کارت شناسایی ات نشدی؟
چرا بعد از این ماجرا چند مرتبه سراغ کارت ملی ام را از برادر زنم گرفتم و او هم هر بار می گفت دست دوستش است که بعد از چند بار پیگیری بالاخره دوست برادر زنم گفت که کارت شناسایی ام را گم کرده است.
بعد از این اتفاق چرا اعلام مفقودی نکردی؟
چون فکر نمی کردم که اتفاقی بیفتد و کسی از کارت شناسایی ام سواستفاده کند. همچنین من برای کارگری به تهران رفته بودم و فرصت پیگیری این کار را نداشتم.
چطور فهمیدی که از دست تو شکایت شده است؟
بعد از اینکه از تهران به روستا برگشتم متوجه شکایت یک زن از خودم شدم و وقتی پیگیر این ماجرا شدم که دیر شده بود و به خاطر شکایت شاکی و ارسال چندین نوبت اخطاریه، حکم جلبم صادر شده بود و به زندان افتادم.
از دوست برادر زنت به خاطر این اتفاق شکایت کرده ای؟
نه هنوز فعلا به دنبال گذاشتن سند برای بیرون آمدن از زندان هستم و بعد از انجام این کار از دست دوست برادر زنم شکایت می کنم چون او با سهل انگاری اش آبرو و حیثیت من را جلوی فامیل برده و زندگی ام را دچار بحران کرده است.
چند فرزند داری؟
سه فرزند دارم.
تا حالا اقدام به گرفتن رضایت از شاکی کرده ای؟
بله چندین مرتبه اقدام به گرفتن رضایت از شاکی کرده ام اما او حاضر نیست رضایت بدهد.ماجرا از این قرار است که شاکی اوایل به خاطر ایجاد مزاحمت های پی درپی برای همسرش به چند نفر از فامیل خود مظنون و با آن ها درگیر می شود و آن ها نیز از دست وی شکایت و او را به پرداخت دیه محکوم می کنند.
چطور شد که به سراغ تو آمدند؟
بعد از این اتفاقات و زد و خورد ها بر سر این ماجرا پرینت شماره های شخص مزاحم را می گیرند و آن موقع به خاطر این که سیم کارت به اسم من بود به عنوان متهم شناخته شدم.
دیه شخص شاکی چقدر است؟
۱۲ میلیون تومان دیه برای او بریده اند.
دیه شاکی تو چه ربطی به این ماجرا دارد؟
شاکی می گوید به خاطر ایجاد مزاحمت با سیم کارت با هویت من دچار این مشکل شده است و از من می خواهد نصف دیه را پرداخت کنم وگرنه رضایت نخواهد داد.
توان پرداخت دیه را داری؟
نه من یک کارگر ساده هستم و توان پرداخت چنین پولی را ندارم.
فکر می کنی مقصر اصلی این ماجرا چه کسی است؟
مقصر اصلی خودم هستم. چون اگر کارم را سفت و سخت گرفته بودم و از مدارکم به درستی مراقبت می کردم این مشکلات
برای هیچ کس اتفاق نمی افتاد. این ماجرا برایم سنگین تمام شد و دیگر به هیچ کسی اعتماد نخواهم کرد و بعد از این دیگر مدارک شخصی ام را در اختیار هیچ کس قرار نخواهم داد تا دوباره چنین سرنوشت تلخی گریبان گیر من شود.
دیدگاهتان را بنویسید