گیل و دیلم | چای برای مردم گیلان و مازندران تنها یک محصول کشاورزی نیست؛ بخشی از زندگی و فرهنگ آنهاست. اما این صنعت دیرپا، هنوز با همان مشکلاتی دست به گریبان است که دههها پیش وجود داشت: باغهای کمبازده، بازار بیرمق، وابستگی به واردات و بیثباتی قیمت. نهادی که قرار بود برای این وضعیت راهحل ارائه کند، پژوهشکده چای کشور است.
حالا بعد از سالها فعالیت، پرسش روشن و مستقیم این است:
شما چه کردهاید و نتیجه کارتان کجاست؟
گفته میشود پژوهشکده در معرفی کلونهای پرمحصول، تولید کودهای زیستی، استفاده از ضایعات چای برای رنگ خوراکی، آموزش کشاورزان و ارزیابی کیفیت چای خشک کارهایی انجام داده است. این فهرست روی کاغذ امیدوارکننده است، اما کافی نیست. اگر چنین دستاوردهایی واقعاً وجود دارد، چرا هنوز اکثر چایکاران با روشهای سنتی کار میکنند و بهرهوری باغهای چای ایران نصف استاندارد جهانی است؟ چرا چایکار برای گذران زندگیاش به وام و یارانه وابسته است، در حالی که شما از پروژههای تحقیقاتی سخن میگویید؟
شما از تولید چای سبز و سفید و ارگانیک حرف زدهاید. اما در بازار داخلی کجا میشود آنها را پیدا کرد؟ در صادرات جهانی، سهم ایران کجاست؟ مگر پژوهشکده قرار نبود مسیر تحقیقات را بر اساس نیاز بازار تنظیم کند؟ اگر این کار شده، چرا مصرفکننده هنوز همان چای سنتی را در قفسهها میبیند و بس؟
سالهاست پروژههای متعدد معرفی میکنید، اما واقعیت این است که بسیاری از آنها هرگز از درِ آزمایشگاه بیرون نیامدهاند. اگر پژوهش برای صنعت و کشاورز به کار نمیآید، ارزشش چه خواهد بود؟ گزارش و مقالهای دیگر برای بایگانی؟
پژوهشکده چای امروز باید پاسخ دهد که چرا میان پژوهش و عمل چنین فاصلهای افتاده است. چرا ارتباط شما با کشاورزان اینقدر ضعیف است؟ چرا در سیاستگذاریها اثر ملموسی از شما دیده نمیشود؟ و چرا دستاوردهایتان کمتر به زبان ساده برای مردم و چایکاران توضیح داده میشود تا بدانند واقعاً چه چیزی عایدشان شده است؟
آینده چای ایرانی در گرو همین پرسشهاست. پژوهشکدهای که قرار بود موتور محرک باشد، نباید به نهادی تبدیل شود که تنها گزارش تولید میکند. اگر میخواهید نامتان بهعنوان بازوی علمی صنعت چای باقی بماند، وقت آن رسیده که از اتاقهای تحقیقاتی بیرون بیایید و در باغها و کارخانهها حاضر شوید.
چایکاران پاسخی روشن میخواهند: پژوهشکده برای زندگی آنها چه کرده است؟
دیدگاهتان را بنویسید