×

« زیرمیزی » حق پزشکان یا عرف جامعه

  • کد نوشته: 8182
  • ۱۳۹۵-۰۹-۲۸
  • 83 بازدید
  • ۰
  • رییس اداره رسیدگی به شکایات دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی گفت: پزشکان مراکز درمانی تابعه درسال ۹۱ حدود یک میلیاردوصدمیلیون تومان ازمردم زیرمیزی گرفتند دردم نهفته به ز طبیبان مدعی باشد که از خزانه غیبم دواکنند پدیده ی زیرمیزی را به نوعی می توان یک بیماری رفتاری درسیستم بوروکراسی شهری نامید که شخص کننده کار […]

    « زیرمیزی » حق پزشکان یا عرف جامعه
  • رییس اداره رسیدگی به شکایات دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی گفت: پزشکان مراکز درمانی تابعه درسال ۹۱ حدود یک میلیاردوصدمیلیون تومان ازمردم زیرمیزی گرفتند

    دردم نهفته به ز طبیبان مدعی
    باشد که از خزانه غیبم دواکنند

    پدیده ی زیرمیزی را به نوعی می توان یک بیماری رفتاری درسیستم بوروکراسی شهری نامید که شخص کننده کار در قبال دریافت وجه یا کالا به صورت غیرقانونی کار مراجعه کننده را انجام میدهد. ظهور این پدیده شوم درعالم پزشکی تبدیل به تومور بدخیمی شده که اگر جراحی اساسی نشود حوزه ی درمان را از هستی ساقط خواهد کرد . بنابر نقل تاریخی : پزشک شهیر “بوعلی سینا”برای دریافت حق طبابت صندوقی گذاشته ، پرداخت هزینه درمان به اختیار بیمار بود. از فقرا نمی گرفت درعوض از ثروتمندان بیشتر دریافت می کرد تا چرخه گردش مالی درمانش متعادل بچرخد.این رسم سوداگری و اقتصاد منشی مختص جامعه ی سرمایه زده ی کنونی ست که منافع مالی ارجحیت بر قوانین اخلاقی دارد و تمام قواعد و سوگندها وتعهدات انسانی را برباد داده ست. اما براستی مشکل ازکجاست ؟ ازپزشک، بیمارِناچار و یا چرخه ی معیوب درمان درقالب جامعه…؟کجای تعادل این تثلیث به هم خورده است که ما نه بصورت پنهان که آشکارا شاهد این معضل درحوزه های مختلف اجتماع من جمله درمان هستیم. به حدی که طمع عده ای زیاده خواه باعث بدنامی کل سیستم درمان شده ا ست. آیاجامعه قادربه پوشش همه جانبه تمام بیماران نیست؟ آیا نیروی متخصص به اندازه کافی تربیت نشده است؟ پزشک چقدر از نظر کمیت مالی تامین می شود وحدتوقعش چه میزان است ؟ مریض چقدرتوانایی مقاومت با این باج خواهی سلامتی را دارد؟آیا بنیانهای اخلاقی به اندازه کافی ازاستحکام برخوردار است که رعایت اصول شغلی راتضمین کند؟ همیشه شاهد این تناقض رفتار در رفتاردرمانی بوده ایم که عده کثیری با دلسوزی و ازخودگذشتگی نسبت به مریض ازوجود خود مایه می گذارند و عده ای بعلت پایبندی سست به اصول انسانی با دست به سرکردن بیمار و بالا بردن هزینه های درمان جدا از بی سوادی دست به این دزدی آشکارمی زنند. این بالا زدن فرانشیز جدا از وجه وکارمزدی ست که بعضی ها مستقیما از مریض در قالب زیرمیزی طلب میکنند. در جاهایی که تعرفه ها مشخص است کمتر امکان دور زدن هزینه هاست . ولی درقسمت درمانهای کلان مانند جراحی های بزرگ هزار راه امکان پیچاندن قضیه وجود دارد طوریکه متخصص حرفه ای هم نمی تواند متوجه اصل موضوع شود چه رسد به بیمار از همه جا بی خبر…درجاهایی که امکان ریسک زمانی کمتر است مثل جراحی های اضطراری ، بعلت شلوغی نوبت دربیمارستانهای دولتی شاهدیم گاهی متخصص مربوطه و مریض جهت تسریع درمان درخواست پرداخت وجه بیشتر از اندازه مشخص شده می کند تا این حالت رشوه دادن و گرفتن شکل عادت طبیعی و عرف بگیرد تا آنجا که قبح آن از بین میرود. دکتر خودش را محق میداند که با هنردستهای او جان مریض نجات پیدامی کند و بیمار مجبور که اگر انجام ندهد ریسک خطر و آسیب بیماریش بیشتر است. به نظر نگارنده نه می توان تقصیر را صد در صد به گردن پزشک گذاشت و نه بیمار. جامعه مهمترین بستر شکل گیری جهان بینی و تفکر اخلاقی مردم است و همه چیز به نظام تربیت برمی گردد. باید به پاسخ این سوال جواب پرداخت که چرا جامعه بدون در نظر گرفتن تمام این امکانات بی اخلاقی بیمار را تبدیل به موجودی مجبور و پزشک را موجودی والا و تمامیت خواه می کند؟ درحالیکه با پول همین مردم و امکانات جامعه بستر لازم برای تربیت و آموزش پزشک فراهم شده ، زمینه رشد مالی و شکوفایی اقتصادی او میسر گردیده است. زیرمیزی پدیده ی غیرمعمول نیست که حالا ازشنیدن آن متعجب شده انگشت حیرت بردهان بگیریم تا آنجا که درراس درمان هم ازآن بی خبرنیستند ولی برای حفظ نیروی متخصص جهت گرداندن سیستم ناگزیر از تن دادن به آن می باشند. در بیمارستانها حقوق ثابت جوابگوی نیاز های متخصص نیست طوریکه چندین برابرآن رادرمطب خصوصی می تواند در بیاورد. سیستم بامزایای جانبی مانند کارانه که به نوعی پورسانت کار های درمانی است سعی می کند تاحدودی این انتظارات مالی راتامین کند ولی باز تفاوت کف خواسته تا سقف بسیارست . پایان ماجرا این میشودکه متخصص بعد از اینکه بار مالی خود را بست و نام و اعتباری پیدا کرد ادعا می کند اگر تامین درست و به اندازه تخصص خاصش نشود از سیستم بیمارستان بیرون میاید. مواقع بسیار می شود درصورت رجوع به بیمارستان یا پزشک ندارند یا دیرتر میایند یا اصلا نمی آیند و کار بیمار رجوع داده می شود به نیروهای درحال آموزش اینترن یا رزیدنت و نیروی فعال متخصص و مورد نظر درمان دنبال بازیهای اقتصادی و سفرهای خارجی خود می باشند .
    دریک چنین چرخه ی معیوبی راه چاره از بعد انسانی رجوع به انصاف و وجدان خفته ی درون است و ازجنبه اجتماعی حمایت دولت از قشرضعیف وکم کردن هزینه های درمان از دوش مردم که شکل آرمانی آن عدم پرداخت هزینه ای از طرف مردم درقالب پوششهای بیمه ایست و قوانین نظارت سخت نسبت به تعهدات پزشکی قبل ازپروارشدن ورسوخ تفکر همه چیز خواهی دربین چنین قشری ست.البته لازم به یادآوری ست که این بیماری رفتاری در قالب زیرمیزی مختص جامعه پزشکی نیست بلکه در جامعه ای که تن به دگرگونی های سازمانی به سمت بداخلاقی و مادی گرایی و تجمل پرستی داده ست بدون توجه به بنیانهای اصیل و مقدس که به رعایت کیل و وزن سفارش اکید شده است دربیشترحوزه ها شاهد چنین پدیده ی شومی هستیم . ادارات، سینما، بازار، ورزش وعرصه های دیگر…که درصورت گسترش آن باعث ازبین رفتن استعداد نبوغ واصول نُرم انسانی خواهد شد و فاتحه آن جامعه را درقالب “عالمی دیگر بباید ساخت و از نوآدمی” باید خواند.

    کورش جوانروح
    آذر ماه ۱۳۹۵

    لینک کوتاه مطلب:

    https://gildeylam.ir/?p=8182

    نوشته های مشابه

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *